ضرورت گذر از نقد محفلی
بهاره مهاجری
معاون سردبیر
نقل قولی از وینیستون چرچیل وجود دارد مبنی بر آنکه «نقد کردن مورد پسند نیست اما لازم است. نقد همان کارکرد درد در بدن انسان را دارد. توجه را به بخش ناسالم جلب میکند.» دو هفته پیش اکثریت وزیران پیشنهادی روحانی برای دولت دوازدهم توانستند از مجلس برای حضور در کابینه رای اعتماد بگیرند. اما روندی که در این دوره برای گرفتن رای اعتماد از مجلس طی شد با دورههای پیشین(به ویژه دورههای دولت ششم تا هشتم) بسیار متفاوت بود. تفاوت ویژه آن هم در برخورد با وزیران پیشنهادی و ارزیابی کارکرد دولت یازدهم بود. این درحالی است که بسیاری از صاحبنظرانی که به طور خصوصی صحبت میکنند (و البته مشخص است چرا از عمومی کردن سخنان خود حذر دارند) بر این باورند که چیدمان بخش اقتصادی دولت دوازدهم نسبت به دولت یازدهم ضعیفتر شده است. با آنکه وزیر یا وزیران مناسبی انتخاب شدهاند اما شرایط کنونی به گونهیی است که صرفا وزیر خوب نمیخواهد بلکه وزیری میطلبد که بتواند در بزنگاههای اساسی راهکار درست ارائه دهد. رییس یا مدیرکل خوب نمیخواهد بلکه نیازمند رییس یا مدیرکلی است که بتواند در تب و تاب بازارهایی که میتواند یکشبه اقتصاد کشور را به بحران بکشد، گرههای کور را بدون قیچی باز کند. آلن گرین اسپن در کتاب خاطرات خود به نام «عصر پر آشوب» از دورهیی سخن میگوید که برای مهار بورس نیویورک و جلوگیری از سقوط آن مجبور شد از ایالت تگزاس با جت جنگنده نیروی هوایی به نیویورک برود. هر چند این اتفاق نادر دیگر در طول 19سال ریاست او بر فدرال رزرو رخ نداد ولی نشان از حساسیت و احاطه به کار دارد. در عمل هیچ اقتصادی نتوانسته به پیشرفت و توسعه نایل آید مگر با حفظ افراد قابل و پرورش آنها و البته این پرورش بدون «نقد» رخ نمیدهد. بدیهی است بدون کشف ایراد و لوازم رفع نواقص، حرکت رو به جلو معنا ندارد: اتفاقی که طی 4سال گذشته روند نزولی نشان داده است.
واقعیت اقتصاد سیاسی کشور ما این است که فضای نقد کارشناسی به دلایلی به محاق رفته است. نهادهای نقادی جامعه یا عاطل شدهاند یا باطل. این درحالی است که وقتی دولت سازندگی در فضای اقتصادی کشور با سیاست تعدیل میتاخت در همان مقطع نهادهایی بودند(هر چند نحیف) که سیاستهای تعدیل را مورد انتقاد قرار میدادند. یکی از این نهادها کانون فارغالتحصیلان دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بود. این کانون روزهای دوشنبه اول هر ماه با برگزاری جلسات نقد و بررسی و دعوت از اساتیدی چون مرحوم دکتر حسین عظیمی چراغ نقادی را روشن نگاه میداشت. این کانون متاسفانه در اواخر دهه 1370 فعالیت خود را کنار گذاشت. یکی دیگر از این دست مجامع، انجمن اقتصاددانان ایران بود که دفتر آن در اتاق بازرگانی ایران قرار داشت. این انجمن صبح پنجشنبه محل بحث و گفتوگو میان کارشناسان و دولتمردان و سیاستگذاران اقتصادی بود. این انجمن هم مانند سایر نهادها، قائم به فرد بود و با درگذشت دکتر منوچهر فرهنگ، بنیانگذار آن از هم پاشیده شد. نهاد دیگر محل بحث و نقد کارشناسی سیاست دولتها، مرکز پژوهش و تحقیقات اتاق بازرگانی ایران بود. این مرکز هم به نوبه خود با استفاده از کارشناسان خبره سیاستهای دولتی اقتصاد را به نقد میگذاشت و راهکارهای تقویت بخش خصوصی را ارائه میداد. شاید فعالیت همین نهادها بود که ناطق نوری، رییس مجلس چهارم را به این فکر انداخت که برای مجلس هم نهاد پژوهشی و تحقیقاتی راهاندازی کند و از دل آن مرکز پژوهشهای مجلس درآمد که در زمان استقرار دولت نهم و دهم توانست فضای نقد را زنده نگه دارد.
انجمن دیگری که به مرور زمان از حیز انتفاع ساقط شد، انجمن نفت ایران بود. این انجمن متشکل از خبرگان نفتی ایران تقریبا هر فصل گزارشی از سیاستهای نفتی ایران و جهان ارائه میداد و به طور کارشناسانه سیاستهای نفتی کشور را نقد میکرد و در اختیار کارشناسان و بعضا رسانهها قرار میداد و در راس همه، سازمان برنامه و بودجه که با وجود دولتی بودن، محل نقد کارشناسانه سیاستهای دولت به شمار میرفت. سال 1377 که دولت وقت لایحه برنامه سوم توسعه را تقدیم مجلس کرد جدا از مرکز پژوهشهای مجلس، سازمان برنامه خود همایشی برگزار کرد و از تمامی منتقدان دولت و برنامه خواست که در این همایش شرکت و نظرات خود را بیان کنند. شاید این آخرین باری بود که سازمان محل نقد برنامههای دولت شد و احتمالا یکی از دلایلی که احمدینژاد آن را منحل کرد و بدنه کارشناسیاش را پراکند، نقدی بود که کارشناسان سازمان به برنامههای دولت وقت داشتند.
این درحالی است که شاهدیم با ارائه برنامه ششم توسعه، هیچ نهاد یا کانونی نیست که آن را نقد کند. سیاستی عرضه میشود ولی کارشناس خبرهیی از نهادی وجود ندارد که ایرادی به آن بگیرد و دولتی پایان مییابد اما جز یک موسسه که آن هم با احتیاط و در حیطههایی مشخص نقد میکند، هیچ نهاد یا موسسهیی نبود که نقد منصفانه و عمیق از برنامهها بکند. دریغ از یک نقد منصفانه و کارشناسانه از سوی نهاد یا کانون. منظور ما در اینجا نقد فردی نیست زیرا افرادی هستند که انفرادی نقد و بحث میکنند بلکه هدف ما در اینجا نقد نهادی است نه نقد محفلی.
