ما پیشرفت نکرده‌ایم، تنها مانده‌ایم

۱۴۰۱/۰۵/۱۳ - ۰۱:۱۷:۳۱
کد خبر: ۱۹۱۳۶۴
ما پیشرفت نکرده‌ایم، تنها مانده‌ایم

مریم شاهسمندی

ما پیشرفت نکرده‌ایم، ما تمام گام‌هایی را که برداشته‌ایم رو به عقب بوده، اگر نگاهی دقیق به اطراف‌مان بیندازیم، اگر منصفانه و بدون در نظر گرفتن جناح و حزب و بازی‌های سیاسی به جامعه امروز ایران نگاه کنیم، می‌بینیم، چیزی به اسم پیشرفت اتفاق نیفتاده است، ما آدم‌های تک‌بعدی، هیچ دستاورد جمعی نداشته‌ایم، کلا ما ایرانی‌ها آدم کارهای جمعی نیستیم، ما می‌خواهیم تنهایی عمل کنیم، همین باعث می‌شود سر سازگاری با هیچ کشوری را نداشته باشیم، وقتی پای افتخارات تک نفره باشد خوب می‌توانیم خودمان را نشان دهیم، اما همین که می‌شویم یک گروه، یک تیم وقتی مقابل آنهایی قرار می‌گیریم که تجربه تیم بودن را دارند و از آن به خوبی استفاده می‌کنند دیگر برنده نیستیم. نباید خودمان را گول بزنیم، مگر می‌شود پیشرفت را با فقیر شدن بیش از 70 درصد جمعیت نشان داد، مگر می‌شود پیشرفت را با افزایش حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ نشان داد، اینها در کدام فرهنگ و مکتبی پیشرفت به حساب می‌آیند؟ ما کجا پیشرفت کرده‌ایم وقتی هنوز برای ساخت هر چیزی مجبوریم مواد اولیه آن را از دیگر کشورها وارد کنیم و به قیمت‌های نجومی به دست مصرف‌کننده برسانیم و در نهایت هم همه‌چیز را به گردن تحریم‌ها بیندازیم و مردم را به تحمل و تاب آوری دعوت کنیم. چه کسی این شرایط را پیشرفت تعریف می‌کند. این مردمی که مسوولان هر روز از آنها صحبت می‌کنند، از قول آنها حرف می‌زنند، از حرف‌های آنها آمار ارایه می‌دهند، کجا هستند، اینکه می‌گویند اکثر مردم معتقدند تحریم‌ها را می‌توان دور زد و تحمل کرد، از کدام اکثریت حرف می‌زنند، از بازنشسته‌ای که حالا بعد از عمری کار صادقانه برای گرفتن حق خود باید در خیابان‌ها فریاد بزند و از نداری‌ها و فقر و فلاکت بگوید. از کودکان کاری که هر روز طرحی تازه برای ساماندهی آنها در پشت میزهایی که پر از میوه و چای و شیرینی هستند، بررسی می‌شود، اما آخر شب آنها با کوله باری از زباله‌ها در ماشین‌های بزرگی سوار می‌شوند که البته بی‌ربط به ارگان بزرگی چون شهرداری نیستند. اینکه مسوولان تمام هم و غم خود را در این آشفته بازار اقتصادی و معشیتی می‌گذارند بر روی موضوعی که حداقل در این شرایط نمی‌تواند اولویت بسیاری از مردم باشد اما کارهای اصلی مثل لایروبی آبراهه‌ها را واگذار می‌کنند به زمانی دیگر که حاصلش می‌شود مرگ ده‌ها تن از همین مردمی که هر روز از زبانشان آمار ارایه می‌دهند و ویرانی خانه‌های همین مردمی که قرار است تحریم‌ها را تاب بیاورند، قرار است مشکلات اقتصادی را تاب بیاورند، قرار است خودسوزی و خودکشی همنوعانشان به دلیل فقر را تاب بیاورند که در نهایت چه اتفاقی رخ بدهد؟ چرا مسوولان ما باید چشمانشان را به روی واقعیت‌های تلخی که در جامعه رخ می‌دهد ببندند و در عوض به فکر مسائلی باشند که قطعا از معیشت و سلامت افراد مهم‌تر نیست. چرا باید آمار خودکشی هر روز بیشتر شود آن هم در سرزمینی که مسوولانش به فکر افزایش جمعیت و جوانی جمعیت هستند! این همه تناقض از کجا می‌آید؟ چرا باید جوانان این سرزمین به جای اینکه به فکر پیشرفت در زمینه‌های کاری و درسی باشند، باید به فکر پایان دادن به زندگی خود بیفتند؟ چرا وقتی از مشکلات حرف می‌زنیم متهم به سیاه نمایی می‌شویم ولی وقتی این مشکلات اینقدر واضح و روشن در جامعه خود را نشان می‌دهند، هیچ کس به فکر این نمی‌افتد که حرفی بزند و کاری بکند. دیگر زمان شعارها و وعده‌های رنگارنگ به سر آمده، حالا مردم چشم انتظار عمل هستند. آنها مسوولان را موظف می‌دانند که به آنچه می‌گویند عمل کنند. راستی دولت قرار است چند ماه دیگر بازنشستگان را به حال خود رها کند و با دادن اختیاراتش به این و آن در مورد افزایش حقوق آنها را سرگردان نگاه دارد؟ اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم ما هیچ‌وقت پیشرفت نکرده‌ایم.

 

ارسال نظر