تعرفههای پزشکی مصوب هیات وزیران؛ عامل تورم پنهان

گلی ماندگار|
نرخ تعرفههای پزشکی در آخرین روز از فروردین ماه 1402 اعلام شد، در حالی که از قبل قرار بر این بود تا تعرفههای پزشکی 40 درصد افزایش داشته باشند، اما در نهایت با 25 درصد افزایش آن از سوی دولت موافقت شده و حالا بزرگترین چالش پیش رو عدم رضایت پزشکان از این میزان تعرفه ویزیت بیمار است و آنهایی که با بدتر شدن شرایط ترجیح میدهند در سرزمینی دیگر برای زندگی بهتر به کار طبابت ادامه دهند و در نهایت باز هم این چالشها تنها به ضرر مردمی تمام میشود که از یک سو گرفتار مشکلات معیشتی هستند و از سوی دیگر هزینههای دارویی و درمانی کمرشان را خم کرده و حالا باید با نبود پزشک متخصص هم دست و پنجه نرم کنند و در این بین دولت گویا هیچ وظیفهای برای سامان دادن به وضعیت کنونی ندارد.
تعارفی در کار نیست، به گفته سازمان نظام پزشکی در آیندهای نه چندان دور باید دوباره از پزشکان هندی و پاکستانی در کشور استفاده کنیم که البته وقتی به میزان ویزیت این پزشکان هم در کشور خودشان نگاهی بیندازیم بعید به نظر میرسد برای کار به ایران بیایند، در حال حاضر ویزیت هر پزشک متخصص در پاکستان یا هند، بیش از 10 دلار است در حالی که ویزیت پزشک فوقتخصص در کشور ما به زحمت به 4 دلار میرسد و این یعنی چندان هم نمیتوانیم روی حضور پزشکان کشورهای دیگر حساب کنیم چرا که شرایط مالی آنها در کشور خودشان بسیار بهتر از شرایطی است که قرار است در ایران آن را تجربه کنند.
شاید برای خیلیها این سوال پیش بیاید که چرا پزشکان با داشتن این همه بیمار و زندگی که به نظر مرفه میرسد باز هم نسبت به تعرفههای مصوب شده اعتراض داشته باشند. مساله اینجاست که وقتی همچنان رابطه پولی بین پزشک و بیمار برقرار باشد، تا زمانی که پزشکان بعد از سالها تلاش و تحصیل باز هم به زندگی دلخواهشان به دلیل شرایط بد اقتصادی دست پیدا نکنند، و تا زمانی که دولت سرانه بهداشت و درمان کشور را واقعی نکند و بودجهای که برای وزارت بهداشت و درمان در نظر گرفته میشود در مسیر درست هزینه نشود این مشکلات به قوت خود باقی خواهد ماند. پزشک هم مانند هر انسان دیگری نیازهایی دارد که باید برآورده شود. یک پزشک حق دارد که در قبال سالهای زحمت و مرارتی که متحمل شده حالا به فکر تامین رفاه در زندگی شخصیاش باشد.
وقتی سیستم درست کار نکند، وقتی افراد به حقوق واقعی خود دست پیدا نکنند، بروز فساد هم چندان نمیتواند دور از ذهن باشد، یکی از دلایلی که سالهاست باعث شده تا بحث دریافت زیرمیزی پزشکان از بیماران مطرح باشد، همین بیتوجهی به تعرفههای خدماتی است که آنها به بیماران ارایه میدهند. پزشکان هم حالا مانند پرستار به این نتیجه رسیدهاند که با مهاجرت کردن میتوانند مشکلات خود را بر طرف کنند. اینکه بیماران تکلیفشان چه میشود و در آیندهای نزدیک بحران کمبود پزشک و پرستار در سیستم بهداشت و درمان کشور چه تبعاتی را در پی خواهد داشت سوالی است که باید دولت پاسخگوی آن باشد.
نرخهایی که نهایی شدند
بر اساس ابلاغیه هیات وزیران مصوب 29 فروردین 1402 در بخش خصوصی ویزیت پزشکان عمومی 90 هزار تومان، ویزیت پزشک متخصص 135 هزار تومان، ویزیت پزشک فوق تخصص 172 هزار تومان، ویزیت متخصص روانپزشکی 179 هزار تومان، ویزیت فوق تخصص روانپزشکی 204 هزار تومان، نرخ ویزیت کارشناسان ارشد پروانهدار در رشتههای پیراپزشکی 73 هزار تومان و ویزیت کارشناسان این رشتهها 63 هزار تومان تعیین شد.
مطابق این مصوبه پزشکان عمومی با سابقه بالای 15 سال میتوانند 15 درصد بیش از تعرفه مصوبه حق ویزیت دریافت کنند.این در حالی است که عنوان میشود، پیشنهاد شورای عالی بیمه سلامت برای سال 1402، رشد 40 درصدی بوده است. اما به نظر میرسد این عدد دستخوش تغییر شده و به 25 درصد تقلیل یافته است که البته هنوز از سوی هیات وزیران به صورت رسمی، ابلاغ نشده است.
تعیین تعرفههای اینچنینی پزشکان را دلسرد میکند
ایرج خسرونیا، رییس جامعه پزشکان متخصص داخلی در این مورد به تعادل میگوید: این تعرفهها بیشتر از اینکه تعجببرانگیز باشد تاسفآور است، در واقع با این تعرفهها میزان ویزیت یک پزشک متخصص تنها 3 دلار است که در مقایسه با کشورهایی که پایینترین میزان تعرفه را دارند باز هم قابل مقایسه نیست. کشورهایی مانند هند و پاکستان که پایینترین تعرفههای پزشکی را در دنیا دارند، از ایران وضعیت بهتری دارند.
در واقع تعرفه هر پزشک در این کشورها 10 یا بیش از 10 دلار است حالا شما این را با ویزیت 3 دلاری پزشکان در ایران مقایسه کنید. او میافزاید: چطور انتظار داریم با این شرایط پزشکان به فکر مهاجرت نباشند. وقتی مسوولان ادعا میکنند نرخ تورم در کشور 40 درصد است که البته این نرخ هم واقعی نیست و بیش از اینهاست، پس چرا همین 40 درصد را برای افزایش تعرفهها در نظر نمیگیرند.
نمیخواهیم پرداختها از جیب مردم باشد
خسرونیا در بخش دیگری از سخنانش تاکید میکند: اگر جامعه پزشکی به تعرفهها اعتراض میکند به این منظور نیست که پرداختها از جیب مردم افزایش پیدا کند، سالها پیش در زمینه قطع رابطه پولی بین پزشک و بیمار بارها و بارها صحبت شده است، در این زمینه هم وعدههای زیادی داده شده اما اتفاقی رخ نداده، این افزایش باید در بخشی باشد که دولت موظف به پرداخت آن شود، به هر حال وقتی میخواهیم تعرفهها را افزایش دهیم باید وضعیت اقتصادی جامعه را هم در نظر بگیریم. وظیفه دولت تقویت بیمه است باید تا جایی که امکان دارد پرداخت هزینههای درمان از جیب مردم کم و کمتر شود اما متاسفانه مشکلات زیادی در این رابطه وجود دارد.
او میافزاید: موضوع واقعی شدن تعرفههای پزشکی، سالیان سال است که همواره مطرح میشود؛ اما هیچوقت چارهای برای آن اندیشیده نشده تا یکبار برای همیشه، پرونده جنجال تعرفهها بسته شود. از همین رو، همواره در ماههای پایانی سال شاهد موضعگیری جامعه پزشکی نسبت به نحوه افزایش تعرفهها هستیم و در نهایت، با افزایش چند درصدی که صورت میگیرد، جنجال تعرفهها به پایان میرسد. در واقع یکی از تبعات تعرفههای غیر واقعی، میتواند افزایش زیرمیزی و خدمات القایی باشد. زیرا، اگر هزینههای پزشکی با درآمد پزشک همخوانی نداشته باشد؛ میتواند او را به سمت دریافتهای غیر متعارف سوق دهد.
افزایش مهاجرت پزشکان
فریبرز اعتمادزاده، پزشک متخصص داخلی نیز در این باره به «تعادل» میگوید: پیوسته تبعات اینگونه تصمیمگیریهای اشتباه گریبان مردم را گرفته و این مردم هستند که باید هزینه این بیتوجهیها را بپردازند در حالی که مشکلات معیشتی بسیار از مردم را در خود بلعیده بروز چنین مشکلاتی نیز میتواند ضربه جبرانناپذیری به پیکر بهداشت و درمان کشور وارد کند. یکی از این ضربهها میتواند افزایش مهاجرت پزشکان از کشور باشد، همین مساله سیستم بهداشت و درمان کشور را با مشکلات عدیده مواجه خواهد کرد، همین حالا هم این مشکلات به صورت محسوسی مشاهده میشوند اما هنوز به اوج نرسیدهاند و ادامه این روند میتواند باعث افزایش آن شود.
او میافزاید: چنین تصمیمگیریهایی باعث بروز تورم پنهان در حوزه سلامت میشود. در واقع این مردم هستند که باید تاوان بیتدبیری دولت را از جیب خود بپردازند. این مردم هستند که مجبور میشود زیرمیزی بیشتری بدهند تا بتوانند خدمات بهتری دریافت کنند، این مردم هستند که باید اسیر دریافت خدمات غیر ضروری شوند تا هزینهها به این شکل تامین شود. این تعرفهها هنوز به صورت رسمی اعلام نشده اما به هر حال فرقی هم نمیکند، وقتی افزایش 40 درصدی که پیشنهاد شده بود ناگهان به 25 درصد کاهش پیدا میکند دیگر رسمی و غیر رسمی اعلام شدن آن فرقی در اصل موضوع ایجاد نخواهد کرد.
مردم فقیرتر میشوند
در واقع وقتی حوزه بهداشت و درمان اولویت دولت نباشد، وقتی سرانه درمان، تعرفههای درمانی و... به عدد واقعی نرسند، وقتی دولت هزاران میلیارد تومان به بیمهها بدهکار باشد، وقتی پزشکان و پرستاران به دلیل شرایط متزلزل معیشتی رفتن را به ماندن ترجیح بدهند در نهایت این مردم هستند که باید هزینه تمام این ندانم کاریها را بپردازند و فقیرتر از قبل به زندگی خود ادامه دهند و همچنان به وعدههای توخالی و شعارهایی گوش بدهند که هیچوقت قرار نیست جامه عمل بپوشند. حوزه سلامت همیشه بیشترین آسیب را به قشر آسیبپذیر جامعه وارد کرده است. حوزهای که برخلاف اسمش نتوانسته شرایط بهبود بیدغدغه را برای بیماران فراهم کند.
هر فردی از جامعه به که به هر دلیلی نیازمند استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی شده است راه فقیرتر شدن را طی کرده. در حالی که خدمات بهداشتی و درمانی باید برای تمامی اقشار جامعه با یک کیفیت استاندارد همراه باشد همیشه اسیر باند بازی و زیرمیزیهایی بوده که تمامی طبقات جامعه توانایی پرداخت هزینههای آن را نداشتهاند به همین خاطر هم در اکثر مواقع این بیماران کم برخوردار بودهاند که از خدماتی با کیفیت پایین بهره بردهاند و خدمات استاندارد در اختیار کسانی قرار گرفته است که بتوانند هزینههای لازم برای دریافت این خدمات را پرداخت کنند.
