«مردم میخواهیم بهتون پول بدیم اما یک عدهای نمیگذارند»، این جمله به گوش هر ایرانی آشناست، جملهای که سال 89 از زبان احمدینژاد در رسانه ملی شنیده شد، جملهیی هیجانی و تبلیغاتی که اکنون شهروندان تبعات و پیامدهای آن را بهوضوح در شرایط اقتصادی و معیشتی زندگیشان مشاهده میکنند. اکنون مردم حاضر هستند 45هزار تومان هم روی یارانه نقدی خودشان بگذارند و آن را به دولت بازگردانند اما شرایط اقتصادی کشور به قبل از هدفمندی یارانهها برگردد. طرح هدفمندی یارانهها از جمله طرحهایی در دولت احمدینژاد بود که بدون فکر و مطالعات کارشناسی اجرایی شد. البته احمدینژاد چنین طرحی را در سالهای پایانی عمر دولتش اجرایی کرد تا میراث اجباری برای دولت روحانی باشد و تبعات آن متوجه دولت بعدی باشد. با اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانهها افزایش جهشی قیمت انرژی و پرداخت یارانه نقدی به خانوارها که با کسری بودجه قابل توجهی همراه بود، در کنار تورم فزاینده و بروز اثرات سیاستگذاریهای اقتصادی دوره قبل مانند مسکن مهر، «مجموعه بیثباتیهای اقتصاد کلان» را موجب شدند که تبعات آن در ابتدای این دوره از طریق افزایش هزینه تولید، ارزش افزوده بخشهای صنعت و خدمات، رکود تورمی و بدتر شدن وضعیت معیشتی مردم مشاهده شد. اکنون ناقوس فاز سوم هدفمندی یارانهها شنیده میشود، بههمین منظور مسوولان و نمایندگان مجلس مانند فازهای نخست و دوم نسخههای خود را برای فاز سوم بازگو میکنند. هدف از طرح هدفمندی یارانهها حمایت از خانوار و بهبود رفاه گروههای آسیبپذیر بود که پرداخت نقدی بهصورتی فراگیر، بدون هدفگیری گروه آسیبپذیر و بدون طراحی مکانیسمی برای خروج افراد از جمعیت یارانهبگیر با هیچیک از اهداف برنامههای حمایت از خانوار همخوانی نداشت و لذا این طرح حداقل در فاز سوم نیازمند اصلاحات است، ضمن اینکه دولت باید به این نکته توجه داشته باشد که برق سهفاز افزایش قیمت هدفمندی یارانه مردم را نگیرد و با مدیریت کردن آثار ناگوار این فاز و اصلاحات از بروز تبعات و پیامدهای این طرح ابتر جلوگیری کند.