شهرزاد جعفری رزی در روزهایی که بازار سهام چنگی به دل بازیگرانش نمیزند، گویا نوبت جنگ زرگری بر سر سهامی که انگ عدالت خورده فرارسیده است.
نزدیک به 45میلیون نفر از جمعیت مشمول خط فقر بریده و نبریده را سهامدار عدالتی کردند با ماجرایی موسوم به توزیع یکسان ثروت بر تمام افراد جامعه. زمان تقسیمبندی این نوع غنایم از نوع بیتالمال، ملت شادکام و دعاگوی دولتی شد که علم عدالت و مهرورزی بر افراشته بود بهخصوص با تقسیم سود بابت هر برگه آن، رضایت توده از دولت وقت دوچندان شد و چه کارساز شد سود عدالتمند این نوع سهام در موعد انتخابات سال 88 که پیش ازآنکه ملت در صف رای دادن انتظار کاندیداها را نفس زنان به سر برسانند که به صف نشینی دریافت دومین سود این سهام به فاصله چهار سال پس از دریافت نخستین آن نشستند.
در نوع خود حیرتانگیز بود که احدی نپرسید سودای این بازی چیست، بابت کاغذ پارهیی به فاصله چهار سال به خیل عظیمی از مردم سودی پرداخت میشود. آنگاه سودای پشت پرده این خوان گسترده بعدها آشکار شد که ردای ریاست بر جمهور مردم بر قامت صاحب خوان دوباره دوخته شود. از این رو این سود حتی در حد تحفه درویشی نیز نمیارزید بلکه باید درکنار آن بشکهیی از طلای سیاه نیز بر طبق اخلاص مهرورزی تقدیم این ملت میشد چه آنکه آزادمنشانه رأی به تقدیر خود دادند که چهار سال را در سایه فرامین دولتمندی سادهانگار به سر برند که یک پا در هوا داشت.
نماد عدالت درجهان اگر تعریف مشخص یا مابهازایی نداشته اما در ایران عهد زعمای دولت نهم و دهم به نمود بارزی دست یافت؛ حداقل رجال سیاس آن دولت اینگونه میپنداشتند. خوان گسترده مهرورزی و عدالت منشی روزبهروز وسیعتر میشد، صرفا سهام عدالت در آن نقطه عطفی تلقی شد چراکه پس از آن یارانهمند کردن همه ملت، دولت را سخاوتمندانهتر از آنچه بود، نشان داد و البته سیبزمینی نیز در لیست آن خوان درج شد و به پیشگاه ملت شریف تقدیم داشته شد اما مسوولان نه چندان خردمند آن روزها هیچ نیندیشیدند که مدبرانه و محترمانه سیبزمینیها را در سبد کالایی بپیچند تا حداقل کرامت مردم به ظاهر حفظ شود در هر حال این ولیمه بهطور اخص فدیه دولت برای ملت نام گرفت.
هرچند گذشت ماجراهای گشادگی ردای ریاست بر قامت برگزیده آن دوران و خبردار شدن شست ملت از مقصد نهایی توزیع چنین سودی که در اصل برای صید خامشان و کسب رضایت حداقلی آنان بوده اما داستانی که بر سر سهام عدالت کلید خورد حالا تبدیل به چالشی برای دولت تدبیروامید شده است. گود سیاست گرچه برای کوتولههای سیاسی، سطحیتر به نظر میرسید که شعار ایران برای همه ایرانیان را تبدیل به یارانه و سهام برای همه ایرانیان در پوشش عدالت کردند؛ و بیآنکه یک دم بنگرند، ناشیانه سرمایه عظیمی را بر باد نقش زدند، سرمایه اعتماد سیاسی مردم به حکومت و دولت و سرمایه اقتصادی کشور را. شاید مهرورزان به مخیلهشان نیز نمیگنجید که در حال پیچیدن کلاف سردرگمی هستند که بعدها عاقلمردان دولت بعدی فعلا در یافتن راه چارهیی برای آن درماندهاند.
حالا نمایندهیی که چندان سبقه ایرادگیری در دولتهای پیشین نداشته به حرف آمده که مدیران سهام عدالت به صرف مدیریت بر سهام بیتکلیف و معلق عدالت سالانه 200میلیارد تومان حقوق و پاداش دریافت میکنند و در این میان 250نفر نیز که عنوان مافیا از سوی این نماینده لقب گرفتهاند، حق هرگونه تصمیمگیری از سوی دولت را سلب کردهاند. با این اوصاف واضح است که تدارک خوان اینچنین معظمی بیراه نیز نبوده است، بیش از هفت سال از تصدق سر ملت، سودهای کلانی به جیب عدهیی اندک سرازیر شده و دولت نیز همچون ناظر مستاصل عمل کرده و پیداست که تنها سر ملت بیکلاه مانده است. با این حال از شانس ملت شریف بود که دولتی بر سر کار آید که رییس آن خود را نه مهرورز و سرهنگ پادگانی که حقوقدان مینامد لذا این حقوقدان به حقوق حقه ملت کاملا آگاه است که چه با سهام عدالت یا بیسهام عدالت، اصل حقوق مردم است که تاکنون نادیده گرفته شده است.
اکنون انتظار میرود که مردان اقتصادی دولت حقوقدان، تدبیری بیندیشند که نه با پس گرفتن یا مهر باطل زدن بر آن برگهها که منجر به ناامیدی و کاهش اعتماد دارندگان آن از دولت فعلی خواهد شد بلکه با تمرکز بر موضوع توسعه مالکیت فراگیر بر داراییهای مالی و مشارکت همگانی در بازار سرمایه که به تبع آن افزایش ثروت مالی اکثریت مردم و گسترش طبقه متوسط جامعه و ضرورتا ارتقای سطح فرهنگی و رفاه اجتماعی اتفاق خواهد افتاد به این اوراق بیمسمای سهام عدالت اعتبار نوینی بخشند. چراکه بیاعتباری این برگهها که این روزها مکررا از زبان مدیران خصوصیسازی شنیده میشود و جنجالی که بر سر آن برپاست به کام ملت تلخ آمده و نه تنها از آن منتفع نشدهاند بلکه گویی باری از سر منت به دوششان نهاده شده. با این حال نزدیک به 45میلیون دارنده این برگهها، آن را همچون گنج مرادشان نگهداری کردهاند تا سرانجام روزی به بار بنشیند. اما گمان میرود نزاعها و کشمکشها، اگربه سرانجامی نرسد علاوه بر مهر بیاعتباری از سوی دولت نزد مردم نیز به کاغذهای خیسی تبدیل میشوند که ناخواسته دولت یازدهم را مقصر جلوه خواهد داد. اما حتما برای مردم درس عبرت جامع و مانعی خواهد بود و در حافظه تاریخ و ملت نیز خواهد ماند که به هر برگه کاغذی روی خوش نشان ندهند که سوداهاست پس پرده آن.