جبههگیری اتاقهای مشترک و اتاق بازرگانی ایران
همه کار اتاقهای مشترک معطل آییننامه جدید اتاق بازرگانی ایران شده است
گروه تشکلها|
اختلافنظر میان اتاق بازرگانی ایران و شوراها و اتاقهای مشترک مسالهیی نیست که در یکسال گذشته قابل انکار باشد. پس از تغییرات گسترده در هیات نمایندگان، هیات رییسه جدید با این حقیقت روبهرو بود که مدیران سابق اتاق همگی در اتاقها و شوراهای مشترک حضور دارند پس در مرحله اول شاهد کمرنگ شدن حضور این اتاقها و شوراهای مشترک بودیم. اما مشکل این بود که تمام تخممرغهای اتاق بازرگانی در سبد مسائل خارجی چیده شده بود. پس طبیعتا اتاق ایران نمیتوانست این در نظر گرفتن را برای بلندمدت ادامه دهد. در مرحله بعد اتاق ایران تصمیم به تغییر در آییننامه و اساسنامه این تشکلهای بینالمللی گرفت. این موضوع اما مشکلات زیادی را ایجاد کرد. شاید مسوولان روابط بینالملل اتاق ایران هیچگاه انتظار چنین برخوردهای تندی از سوی اتاقهای بازرگانی مشترک را نداشتند. در نهایت همه این مسائل باعث شد که در فضایی نسبتا تعاملی آییننامه و اساسنامه جدید نوشته شود ولی همهچیز معطل شورای عالی نظارت باقی مانده است. از طرف دیگر انتقادها از اتاق ایران برای به بازی نگرفتن اتاقها و شوراهای بازرگانی مشتر بسیار زیاد است. امروز فرصتی شد که پای صحبتهای یکی از
اعضای هیاتمدیره شوراهای مشترک پرهام رضایی بنشینیم. رضایی از مسوولان شورای بازرگانی ایران و هند است و از مدیران جوان بخش خصوصی محسوب میشود.
پس از برجام شاهد بودیم که سیاستهای اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به سمت سیاستهای خارجی و برونمرزی بود، در حقیقت اکثر تلاش اتاق روی سفرهای خارجی و بازاریابی بود. با توجه به ماهیت کاری اتاقها و شوراهای مشترک، نقش این اتاقها در سیاستهای برونمرزی اتاق بازرگانی چه بود؟
متاسفانه هیچگونه میدانی به اتاقهای مشترک در این زمینه داده نشد و نه تنها برای کارهای جدید به اتاقهای مشترک هیچ میدانی داده نشد بلکه عملا تمام کارهای اتاقهای مشترک که در زمینه فعالیتهای برونمرزی تعریف میشد را از اتاقهای مشترک گرفتهاند. در حال حاضر اتاقهای مشترک تنها در سطح داخل کار انجام میدهند و به نوعی میتوان گفت اتاق بازرگانی ایران و اتاقهای مشترک وارد یک بازی شدهاند. چون قدرتی برای اجرای کار عملیاتی توسط اتاقهای مشترک وجود ندارد در نشستهایی که باید اتاقهای مشترک حضور داشته باشند هیچ یک از اینها را نگذاشتهاند که بیایند و کارهای اجرایی را انجام دهند. همانطور که شما اشاره کردید اتاق بازرگانی سیاستهای خود را به صورت تکمحوری به سمت مسائل برونمرزی کشاند ولی تنها با نظارت یک تیم خاص و از نیروهایی که میتوانست استفاده کنند، بهره نبرد. در حقیقت پتانسیلهای زیادی در زمینه اتاقهای بازرگانی مشترک به ویژه ارتباط آنها با اتاقهای مشترک کشورهای دیگر وجود داشت اما در عمل هیچ بهرهیی از این پتانسیلها برده نشد و حتی از تقویت آنها جلوگیری کرد.
چرا اتاقهای مشترک نسبت به این موضوع واکنش نشان ندادند و کاری توسط آنها صورت نپذیرفت؟
قطعا واکنشهای زیادی در طول این مدت از سوی اتاقهای مشترک شاهد بودیم.
ولی در رسانهها هیچ نمودی نداشت.
بله، رسانهیی نبود ولی تا جایی که من در جریان هستم نامههای زیادی برای ریاست اتاق بازرگانی ارسال شد و اما هیچ پاسخی به این نامهها داده نشد و حتی برخی دوستان به صورت خیلی جدی پیگیر این مساله بودند که چرا رییس اتاق بازرگانی پاسخی نمیدهد اما موفق نشدند به جوابی برسند که چرا رییس اتاق ایران سکوت کرده است. نتیجه این شد که دلسردی بسیار زیادی امروز بین اتاقها و شورهای مشترک ایجاد شده است. چند ماه پیش اعلام شد که همه شوراهای مشترک باید تبدیل به اتاقهای مشترک شوند و دستورالعمل به تصویب رسید ولی هیچ گونه کار اجرایی روی آن صورت نگرفت.
آیا مشکل در اینجا نیست که اتاقهای مشترک معمولا تحت مدیریت چهرههای قدیمی اتاق و اعضای سابق هیات رییسه است در حالی که هیات رییسه عوض شده و هیات رییسه جدید چندان ارتباط خوبی با پیشکسوتان خود ندارد؟
قطعا این موضوع بیتاثیر نیست. یک حالت دو قطبی ایجاد شده است. چهرههای قدیمی اتاق بازرگانی با سوابقی که داشتند، کارهایی که انجام دادند و تجربیاتی که به دست آوردند با سیستم جدیدی که امروز اتاق را ریاست میکند کاملا فرق دارد و حتی این تفاوت در دیدگاهها هم به خوبی نمود پیدا میکند. مشکل اینجاست که متاسفانه ریاست جدید نتوانست که از تجربیات و مشاورههایی که میتوانست از این چهرههای قدیمی بگیرد، استفاده کند. این باعث شد که امروز اتاقهای مشترک و اتاق بازرگانی تبدیل به دو جبهه شده است و در فعلا جبهه اتاقهای مشترک نسبت به اتاق بازرگانی ضعیفتر است به این دلیل که کارهای اجرایی در اختیار اتاق بازرگانی ایران است و طبیعتا اتاق ایران با امکاناتی که دارد دست بالا را دارد.
برآورد شما از آییننامه جدید اتاقها و شوراهای مشترک چگونه است؟
هیچ یک از این مصوبات ابلاغ نشده است. قرار بود 2 ماه پیش این اساسنامه و آییننامه جدید ابلاغ شود اما هیچ یک ابلاغ نشد. همچنین قرار بود شوراهای مشترک تبدیل به اتاق مشترک شوند اما هیچ عملیات اجرایی صورت نگرفته است. امروز اکثر اتاقها و شوراهای مشترک درگیر همین اساسنامه جدید هستند چرا که میخواهند مجمع عمومی برگزار کنند و با توجه به تغییر شرایط پسابرجام تغییراتی ایجاد دهند اما منتظر هستند که این آیین نامه و اساسنامه جدید میآید یا نه. اعضا هم سوال میپرسند و انتظاراتی دارند و هیات رییسهها نمیتوانند پاسخ دهند. بسیاری از اعضا دنبال این هستند که چه کارهای جدیدی میشود بر اساس این آییننامه و اساسنامه جدید انجام داد ولی هیچکس اطلاعی در این رابطه ندارد و ما تا زمانی که آییننامه جدید به دستمان نرسد، نمیتوانیم پاسخگوی اعضای خود باشیم.
ما با هیاتهای تجاری زیادی روبهرو هستیم که به ایران میآیند و میخواهند مذاکره کنند. وظایف شوراها و اتاقهای مشترک با یکدیگر متفاوت است و طبیعتا وقتی شورا به اتاق تبدیل شود حوزه وظایف متفاوت میشود. این مشکل باعث شده است که در بسیاری از جلسات ما نتوانیم عکسالعمل مناسب داشته باشیم و سپس شاهد این هستیم که از هیات تجاری نتیجهیی نمیگیریم. فعلا مشکل اساسی بر سر این است که ناهماهنگی کلی بین هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران و کلیه اتاقهای مشترک کارها را فلج کرده چرا که نظریهها کاملا فرق دارد و سازماندهی درستی بین این دو گروه صورت نمیگیرد.
در طول این سالها چرا این اتاقهای مشترک هیچگاه نتوانستند ماهیتی جدا از اتاق بازرگانی پیدا کنند؟
در هر صورت اتاقهای مشترک و اتاقهای بازرگانی به همدیگر وابسته هستند و نمیتوانند به صورت جدا از یکدیگر فعالیت کنند. ماهیت آنها به گونهیی نیست که جدا باشند و در کنار همدیگر میتوانند، موفق شوند.
برای مثال انجمن صادرکنندگان چرم ماهیتی جداگانه از اتاق بازرگانی دارد اما عضو اتاق بازرگانی نیز هست. این رابطه نمیتواند ایجاد شود؟
این یک تشکل است و روی یک محصول تمرکز دارد ولی این اتاقهای مشترک روی محصولات مختلف فعالیت دارند و ساختار آن بهشدت شبیه به اتاق بازرگانی میشود پس طبیعی است که باید ارتباط وجود داشته باشد.
متاسفانه شوراها مثل تشکلهای صنفی نمیتوانند روی محصول تمرکز کنند. از نظر خدمات نیز بسیاری از خدمات ارائه شده توسط شوراهای و اتاقهای مشترک و اتاق ایران یکسان است پس نمیتوانیم، انتظار داشته باشیم که این دو جدا از یکدیگر به فعالیت بپردازند. اتاق بازرگانی منهای تفکراتی که امروز دارد، محور کار تشکلی است و نمیتوانیم این محور را در نظر نگیریم پس باید به آن اعتقاد داشته باشیم.
به عنوان بحث آخر با توجه به تجربیات خود آینده اتاقها و شوراهای مشترک را چگونه ارزیابی میکنید؟
چشمانداز 10 سال آینده من این است که باید تغییر و تحولات اساسی چه در اتاقهای بازرگانی مشترک و چه در اتاق ایران صورت پذیرد. در حقیقت نخستین تغییر اساسی که باید رخ دهد، این است که اتاق باید تبدیل به نهادی متشکل از بخش خصوصی شود. نمیشود دولت حضور مستقیم در اتاق بازرگانی داشته باشد. خوب است که زیر سایه دولت یا در کنار دولت به فعالیت بپردازند. طبیعتا چنین موضوعی میتواند باعث همکاری و حتی هم افزایی بین دولت و بخش خصوصی شود اما باید مثل همه جای دنیا اتاق واقعا نهاد بخش خصوصی شود. در همه جای دنیا اتاق واقعا بخش خصوصی است و در همه کشورهای پیشرفته چون اتاق واقعا خصوصی بوده است توانسته مشکلات دولت را هم حل کند و کمک حال باشد. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که ماهیت خصوصی بودن از اتاق بازرگانی سلب شود و سپس همه منافع بخش خصوصی بودن اتاق را به دست آوریم. قطعا با ادغام شدن بسیاری از اتاقها با یکدیگر چند اتاق قوی ایجاد
خواهد کرد.
از سوی دیگر با تبدیل شوراها به اتاق میتوانیم، انتظار داشته باشیم که اتاقهای مشترک قوی داشته باشیم. وقتی اتاقهای بازرگانی مشترک قوی شوند طبیعتا میتوانند در کشورهای طرف مقابل تشکلهای مربوطه را ایجاد کنند. وجود تشکلهای موازی در کشورهای هدف میتواند باعث بسته شدن قراردادهایی اصولی و قوی شود و در این مسیر اقتصاد ایران پیشرفت خواهد کرد. کارهای زیرساختی در تشکلهای قوی ممکن است و این پاشنه آشیل تشکلهای ما است. امروز هر کس به ریاست میرسد بر اساس سلیقههای خود ساختار را پیریزی میکند در حالی که ما باید ساختاری قوی برای تشکلهای خود ایجاد کنیم.
