توازن منطقهای در گرو حمایت از تولیدکنندگان کوچک
در باب ارزیابی فرصتهای پیش آمده برای بخش تعاون پس از رفع تحریمها و واکاوی مهمترین چالشهای این بخش میتوان گفت پس از برجام بحث گشایشهای سرمایهگذاری اهمیت بسیار زیادی دارد و یکی از مشکلاتی که ما در بخش تعاون داریم جذب سرمایه است؛ یعنی عملکردی که تعاونیها تاکنون داشتهاند چندان مثبت نبوده و کارایی بالایی از خود نشان ندادهاند. تعاونیها توان نفوذ در بازارهای خارجی را ندارند و نتوانستهاند با واحدهای مختلفِ تامینکننده یا بازارهای مختلف ارتباط برقرار کنند در نتیجه از این گشایش با این ساختار نمیتوانند استفاده مناسب را داشته باشند. با وجود این چند تعاونی موفق در بحث صادرات داریم؛ اما نکته مد نظر من این است که واحدهایی که میخواهند منابع و مواد اولیه خود را از بازارهای خارجی تامین کنند یا اینکه میخواهند جهتگیری صادراتی داشته باشند و محصولاتشان را در بازارهای خارجی به فروش برسانند بهتر است از تعاونیها استفاده کنند. من قائل به این نیستم که تعاونیهایی که اکنون در کشور داریم بخواهند از شرایط پسا برجام استفاده کنند بلکه تعاونیها باید خودشان به ابزاری تبدیل شوند در دست بنگاههای تولیدی(بنگاههای خصوصی) برای بنگاههای خارجی؛ در این اختلافی که بین روسیه و ترکیه ایجاد شد، انتظار میرفت گشایشهایی برای صادرات محصولات ایران به روسیه انجام شود اما تا به حال بخش کشاورزی ما نتوانسته است به درستی از فرصت پیش آمده استفاده کند و ما صادرات قابل توجهی نداشتیم. اما در بررسی نرخ صادرات در بخش کشاورزی بهتر است تعاونیها ابزاری شوند برای اینکه محصولات صادراتی بخش کشاورزی ما یعنی محصولاتی که قابلیت عرضه در بازارهای خارجی را دارند، صادراتشان افزایش پیدا کند. از طرف دیگر میتوان تعاونیهایی را تشکیل داد که ارتباط فناوری و تکنولوژیک برقرار کنند و واردکننده تکنولوژیهای جدید باشند؛ مثلا اگر ما بخواهیم روی بحث کشاورزی تمرکز کنیم یکی از مشکلات ما مصرف نادرست آب است. کارایی مصرف در بخش کشاورزی ما بسیار پایین است و تکنولوژیهای آن بسیار قدیمی است. در این بخش از آلایندهها و سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی زیاد استفاده میشود و محصول بیکیفیت هم تولید میکنند؛ بیکیفیت از این نظر که قابل عرضه در بازارهای بینالمللی نیست. وارد کردن تکنولوژیهای جدید مثل ابزار ذخیرهکننده آب یا تکنولوژیای که کودهای جدید و مدرن با روشهای جدید دفع آفات تولید کند امر مهمی است اما کشاورزیهای کوچک و محدود ما این توان مالی را ندارند که خودشان این تکنولوژیها را وارد کنند یا اینکه ارتباطات کافی ندارند که بخواهند تامین سرمایه کنند؛ اینجاست که تعاونیها میتوانند وارد عمل شوند و به این واحدهای تولیدی کمک کنند. این واحدهای کشاورزی از طریق برخی از تعاونیها میتوانند یک کنش جمعی پیدا کنند و سرمایههای کوچکشان را تقویت کنند. با وارد کردن تکنولوژیها، هم آلایندههای محیط زیست کم میشود و هم مصرف آب کاهش پیدا میکند و هم محصول با کیفیت تولید میشود. کشاورزها از طریق تعاونیهای بازاریابی صادراتی میتوانند محصولشان را در بازارهای خارجی به فروش برسانند. از سوی دیگر ما یک مشکل اساسی در صنایع دستی داریم و آن این است که صنایع دستی ما نتوانستهاند در بازارهای جهانی به خوبی نفوذ کنند؛ یکی از دلایل این است که تولیدکنندههای آن از نظر مالی و اطلاعات ضعیفاند و خودشان به تنهایی نمیتوانند وارد بازهای خارجی شوند. بعضا واسطهها و شرکتهایی این کار را انجام میدهند اما اینها اکثر بازده را جذب خودشان میکنند و تولیدکنندههای صنایع دستی ما کوچک و از نظر مالی ضعیف باقی میمانند. اگر این واحدهای کوچک به تعاونیها تجهیز شوند میتوانند از طریق این تعاونیها با نظام بانکی و مالی ما ارتباط برقرار کنند و بتوانند صنعت را مقداری از حالت سنتی خارج کنند. صنایع دستی اگر در شهرستانهای کوچک و مناطق روستایی واقع شده باشند با این بازده بالایی که میتوانند به دست بیاورند، میتوانند اشتغال ایجاد کنند و به توسعه مناطق روستایی و حاشیهیی کمک کنند. با تمام این اوصاف نباید فراموش کنیم که تعاونیها ظرفیتهایی دارند که متاسفانه مورد استفاده قرار نگرفته است. بنده معتقدم محل انجام وظیفه تعاونیها این مواردی است که درباره کشاورزی و صنایع دستی اشاره کردم. تعاونیهای تولید دیگر عملا نمیتوانند برای ما فایدهیی داشته باشند. بنابراین دولت باید سیاستگذاریهایش را به جای اینکه متوجه توسعه تعاونیهای تولیدی کند متوجه تعاونیهای خدماتی کند یعنی تعاونیهایی که به تولیدکنندههایی که خودشان واحدهای خصوصی هستند خدمات میرسانند؛ خدمات تحقیق، خدمات تامین نهاده، خدمات تامین مالی، خدمات بازاریابی، خدمات برندسازی، بستهبندی و حتی خدمات بازاررسانی. اینها در بحث تکنولوژی و تامین سرمایه میتوانند وارد شوند و در نتیجه شرایط پسابرجام، منافع را به بخش خصوصی منتقل کنند یعنی نوعی همکاری بین بخش تعاونی و بخش خصوصی ایجاد شود. اکنون با الگویی که ما داریم وقتی از بخش تعاونی صحبت میکنیم، احساس میکنیم که این بخش میخواهد جانشین بخش خصوصی شود. با این فرمولی که عرض کردم اگر تعاونیها را در جای مناسب تشکیل دهیم تا خدمات ارائه کنند، میبینم که این تعاونیها مکمل بخش خصوصی میشوند و به آن کمک میکنند تا بتوانند از شرایط مختلف استفاده کنند. اگر برجام بتواند امسال و سال آینده گشایشهایی را ایجاد کند، تعاونیها میتوانند کاری کنند که بخش خصوصی ما از این گشایشها بهرهمند شود و منافع آن به جیب خودِ تولیدکنندهها برگردد؛ همان اصطلاحی که از قدیم مطرح میشود یعنی دست واسطهها کوتاه میشود. اما تعاونیها بهترین واسطهها در تامین نیازها و همچنین در بازاریابی محصولات هستند؛ با این کار هم بخش تعاونی ما رشد میکند و توان مالی آن افزایش پیدا میکند و هم کمک میکند تولیدکنندههای کوچک رشد کنند. این واحدهای کوچک در رشد اقتصادی و در ایجاد شغل تاثیر زیادی دارند بنابراین میتوانیم به اهداف اشتغالزایی هم دست پیدا کنیم. در پایان این نکته را یادآور میشوم که این واحدهای کوچک معمولا در مناطق حاشیهیی، شهرستانهای کوچک و روستاها قرار گرفتهاند و میتوانند توازن منطقهیی را افزایش دهند.
