سرنوشت بورس تهران در نبود محرکها
بورس تهران در زمستان سال94 و بعد از اجرایی شدن برجام، تحتتاثیر خوشبینیهایی که شکل گرفت، مطابق با رفتارهایی که در گذشته داشت، رشد هیجانی را از سر گذراند. اما در سال95، عملا بخشی از بازدهی که در اواخر سال94 رخ داد و رشدی که نصیب سرمایهگذاران شد، اکنون از دست رفته بهشمار میرود.
دلیل این اتفاق هم به این موضوع بازمیگردد که بعد از خوشبینیهایی که به واسطه اجرایی شدن برجام رخ داد، تداوم و تثبیت این روند رو به رشد، به یکسری متغیرها و فاکتورهای بنیادی اقتصادی نیازمند بود. این فاکتورها باید اجرایی میشد تا مسیر رو به رشد ادامه و تداوم پیدا میکرد. اما در این میان نکتهیی که وجود دارد این است که به لحاظ بنیادی، قیمت سهام شرکتها در بازار سهام تابع دو عامل اساسی است؛ یک عامل سودآوری شرکتها و عامل دیگر ارجحیتی است که سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در بازار بورس نسبت به سایر بازارها بهویژه بانک، قائل میشوند. این دو عامل اساسی و بنیادی باعث میشود که سرمایهگذاران به سمت بورس ترغیب و نقدینگی به سمت بورس سرازیر شود. طبیعتا در این شرایط قیمت سهام شرکتها رشد میکند یا برعکس آن قیمت سهام شرکتها افت کند.
اما درخصوص این دو عاملی که گفته شد، چند نکته حائزاهمیت است. درمورد سودآوری شرکتها این نکته وجود دارد که باتوجه به اینکه اقتصاد ایران عمدتا متکی به نفت و درآمدهای دولت از محل فروش نفت است، باوجود اینکه طی چند ماهه گذشته شاهد رشد نسبتا جزئی در قیمت جهانی نفت بودهایم، اما این رشد در حد و اندازهیی نبوده که باعث شود درآمدهای دولت از محل فروش نفت با افزایش روبهرو شود.
از سوی دیگر، حدودا نیمی از شرکتهای بورسی کشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم سودآوریشان به قیمت جهانی مواد خام، ازجمله قیمت فرآوردههای نفتی مواد پتروشیمی و محصولات فلزی و معدنی، مرتبط است و تقریبا تحرک قابلتوجهی در قیمت این مواد به وجود نیامده و از طرف دیگر در حال حاضر نرخ ارز نسبت به پیش از اجرایی شدن برجام چیزی حدود 10درصد افت کرده و همین موضوعات صورت مساله را با تغییر مواجه کرده است. باتوجه به اینکه فروش این دست از شرکتها تابع قیمتهای جهانی و نرخ ارز است، حتی اگر رشد جزئی در قیمت جهانی این مواد صورت گرفته، افت نرخ ارز رشد آن را خنثی کرده است. درواقع میتوان گفت که در سودآوری این شرکتها تغییر قابلملاحظهیی شکل نگرفته است.
در مقابل این موضوع سایر شرکتهایی که محصولات، مواد و خدمات خود را در داخل به فروش میرسانند، ایستادهاند. رکود نسبی که در اقتصاد کشور وجود دارد و تقاضای موثری که در اقتصاد برای کالا و خدمات به چشم نمیخورد، باعث شده که این شرکتها با مشکل فروش مواجه شوند، بنابراین بخش سودآوری شرکتها، همچنان در همان حد سال قبل قرار دارد و هیچ بهبود قابلملاحظهیی مشاهده نمیشود.
اما در مورد رجحان سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در بازار سهام به نسبت سایر بازارها به ویژه بازارهای بدون ریسک مثل بانک و اوراق با درآمد ثابت نیز، باید به عملکرد بانک مرکزی در چند وقت اخیر اشاره کرد. بانک مرکزی باوجود تلاشهایی که در سال گذشته در زمینه تزریق منابع به بازار بانکی و کاهش نرخ سود بانکی انجام داد اما عملا اتفاقی که افتاد این بود که توافقات صورت گفته، همانند دفعات قبل موثر واقع نشد و همچنان نرخ سود بانکی بهعنوان گزینه بدون ریسک سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران بالاست. این موضوع باعث میشود که سرمایهگذاران بهویژه سرمایهگذاران ریسکگریز، سرمایهگذاری در بانک یا اوراق با درآمد ثابت را به سرمایهگذاری در بورس ترجیح دهند. نمود این موضوع در بازار سهام و عدم رشد P به E شرکتها که نسبت قیمت به سود شرکتهاست مشاهده میشود. بهطور کلی باید گفت که در شرایط فعلی افق روشنی برای رشد سودآوری شرکتها باتوجه به کاهش قیمت جهانی نفت، قیمت جهانی مواد خام و وضعیت تقاضا در اقتصاد داخل چندان مثبت به نظر نمیرسد.
