زمینخواری عامل تغییر سبک زندگی در «شمال»
گروه اقتصاد اجتماعی |محمدمهدی حاتمی|
«شمال تا چند سال دیگر نابود میشود.» بعید است کسی در اصل این گزاره تردید داشته باشد و به نظر میرسد که موضوع احتمالا تنها بر سر زمان وقوع آن باشد. با این حال، تنها نگاهی از فراز ارتفاعات، به غربیترین شهر در استان مازندران نشان میدهد که زمان چندانی هم باقی نمانده است. تغییر در نگرش به سرسبزترین منطقه ایران، حالا نه فقط محیط زیست آن را به مخاطره انداخته که سبک زندگی و شکل اقتصاد آن را هم دیگرگون کرده است. این در حالی است که با وجود قوانین سفت و سخت برای مقابله با زمین خواری، این روال نامیمون هنوز هم ادامه دارد. حالا هم 142 نفر از اساتید دانشگاه در رشتههای جنگلداری و منابع طبیعی، درنامهیی به رییس مجلس شورای اسلامی، از آنچه به ادعای آنها قانونی کردن زمینخواری پیش از سال 1374 میدانند، انتقاد کردهاند.
رامسر، غربیترین شهر در استان مازندران و مشخصکننده مرز این استان با استان گیلان است و البته، در میان شهرهای نوار شمالی کشور، به داشتن قدیمیترین هتل این نواحی و نیز مناطق توریستی متعدد، شهره است. در سفری دو روزه به این شهر، تغییر شکل کسب و کارها و تغییر سبک زندگی مردم این شهر را تنها در قیاس با چیزی که از چند سال قبل در ذهن داشتم، بسیار واضح یافتم و این در حالی است که از هجوم ویلاسازان به شهرهای شمالی کشور، شاید بیش از 2 دهه نگذرد. زمینهای کشاورزی و باغها تقریبا به طور کامل محو شدهاند و کسب و کارها، عمدتا به سمت ارائه خدماتی مانند اجاره منازل، حمل و نقل و رستوران داری تغییر پیدا کرده است. این را باید در کنار دادههای آماریی بگذاریم که نشان میدهند به عنوان مثال، استان گیلان یکی از بالاترین نرخهای بیکاری را در میان استانهای کشور دارد و البته همزمان، در شلوغترین روزهای سال، عید نوروز، در کنار استان مازندارن میزبان 11میلیون گردشگر داخلی و خارجی هستند. همه اینها یعنی «شمال»، دیگر شمالی نیست که قبلا بود.
حق عمومی در جیب بخش خصوصی
نوار باریکی از جنگل تراشیده شده و ستونهای سیمانی-فلزی که از میان درختان سر بر آوردهاند، ظاهری متناقض به جنگل دادهاند. نوار خالی از درخت تا خط قله کوه ادامه دارد و البته طبیعت آن قدر سخاوتمند بوده که نتیجه زیاده خواهی انسان را لاپوشانی کند: در جایی که پیشتر رد فعالیت بولدوزرها دیده میشد، اکنون گیاهانی سبز شدهاند. اینجا محوطه تلهکابین رامسر است، ناحیهیی توریستی در حومه شهر رامسر که در این سالها بر تعداد گردشگرانی که از آن بازدید میکنند افزوده شده است. با تلهکابین که بالا بروی و به قله برسی، واقعیت تخریب محیط زیست و تغییر چهره بطئی رامسر بر تو آشکار میشود. در کنار سایت بالایی تلهکابین، مجموعهیی از سرگرمی، کافیشاپ و رستوران ایجاد شده و این همه البته بکرترین جای جنگلهای اطراف این شهر را هم به روی انسانها باز کرده است. در کنار این مجموعه، هتلی در قالب کلبههای جنگلی هم احداث شده است که تا جایی که شیب جنگل تسطیح ناپذیر مینماید، ادامه پیدا کرده است. از طرف دیگر، جادهسازی در دل جنگلهایی که از سواحل دریا هم فاصله دارند، از دیگر ثمرات احداث این مجتمع گردشگری است. وجود زباله در این مرتفعترین نقطه
جنگل هم دیگر امری عادی در ماجرایی است که انسان در آن حضور داشته باشد. نگاه کردن به نوار ساحل از این ارتفاع هم البته دید مناسبی از وضعیت به دست میدهد: در مساحتی به بزرگی تنها چند ده کیلومتر مربع، تنها 10درصد از زمینها شالیزار یا باغ هستند و 90 درصد بقیه عمدتا شامل هتلهای بزرگ، چند زمین فوتبال، پاساژ و ویلا هستند.
آب و هوای این ارتفاع، از زمین تا آسمان با آب و هوای شرجی کنار دریای خزر متفاوت است و از این جهت میتوان از سازندگان تلهکابین و مجموعه متشکر بود، اما پرسش اینجاست که چه کسی به آنها این حق را داده است که در این ارتفاع، دست به ساخت و ساز بزنند؟ در گشت وگذاری در این مجموعه توریستی متوجه شدم که مدیریت آن در اختیار بخش خصوصی است و این مساله ظاهراً موجبات افتخار آنها را هم فراهم کرده است. تماسم برای گفتوگو با مدیر هتل و مجموعه به جایی نرسید، اما واضح است که مسوولان این مجموعه، برای ساخت و ساز در اقلیمی کم نظیر در سطح کشور و اتصال دادن انفال عمومی به جیبهای خصوصی، باید دلایل بسیار محکمی ارائه کنند.
اوضاع تنها در ارتفاعات تا این حد حیرت آور نیست. آمارها نشان میدهند حدود 95 درصد از زمینهای نوار ساحلی در کنار دریای خزر، تصرف شده و مالک خصوصی یا دولتی دارند. جدای ازخطرات بسیاری که از ساخت و ساز در نزدیکی دریا بر میخیزد میتوان پرسید که چرا باید اراضی ملی در حاشیه تنها سواحل کشور به جز سواحل خلیج فارس، مالک خصوصی یا دولتی داشته باشند؟
از هادی کیادلیری، رییس انجمن جنگلبانی ایران و رییس دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی علوم وتحقیقات پرسیدم که چه توجیهی برای ساخت هتل در ارتفاعاتی که بیهیچ تردیدی جزو منابع طبیعی محسوب میشوند وجود دارد. شنیدم: «این نتایج آن چیزی است که من نام گردشگری بیقاعده را روی آن میگذارم. قوانینی وجود داشت که به روستاییان اجازه میداد در اراضی شیب دار، با هدف کسب سود اقتصادی، گیاهان جنگلی بهکارند، اما آنچه میبینیم این است که ثروتمندان با خرج کردن 30 میلیون تومان و مثلاً کاشت گیاهانی در این زمینهای شیب دار، آنها را بدون هیچ زحمتی صاحب شدهاند. »
کیادلیری ادامه میدهد: «در مورد اراضی تغییر کاربری داده شده هم ما با دو وضعیت مواجه هستیم. برخی محلیهایی هستند که در ملک خودشان ویلا ساختهاند و برای این ویلاها احیاناً سند هم دارند و برخی هم کسانی هستند که این ویلاها را با زیر پا گذاشتن قانون خریداری کردهاند. به نظر من باید میان این دو وضعیت هم تفکیک قائل شد. »
تغییر کاربری با تبصره زمانی
طبق قوانین کشور، جنگلها و مراتع، جزو منابع طبیعی و ملی محسوب میشوند و به همین دلیل، امکان دخل و تصرف در آنها برای هیچ نهاد و شخص حقیقی یا حقوقی وجود ندارد. در این میان و با وجود اختلاف در برخی تعابیر، اراضی شیبدار یا حتی مسطحی که پوشیده از گیاهان علوفهیی و غیرعلوفهیی و خودرو باشند، مرتع به حساب آمده و مشمول ملاحظات زیست محیطی میشود. نگاهی به شهرهای شمالی در دو استان مازندران و گیلان اما نشان میدهد که نه تنها بسیاری از اراضی شیب دار، که حتی اراضی مسطح هم تغییر کاربری یافتهاند و در بهترین حالت، اگر نه به ویلا و برج، که به زمینهای رها شدهیی بدل شدهاند که ممکن است در آینده به کار دور زدن قوانین بیفتند.
دور زدن قوانین، زمانی که این قوانین مشمول مرور زمان میشوند ظاهرا رخداد تازهیی در ایران نیست. «حفظ کاربری اراضی کشاورزی» در قالب اصل ۸۵ قانون اساسی در کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی تصویب شده و البته فعلا در دوره آزمایشاش قرار گرفته است. با این حال، برخی نمایندگان مجلس نهم قصد دارند آن را تبدیل به قانون کنند. مخالفان اما میگویند قانون تازه میتواند کسانی را که تا پیش از سال 1374، زمینهایی را تصرف کرده یا به دلیل تغییر کاربری، میتوانستند مجرم شناخته شوند. مصون نگه دارد. حالا هم ۱۴۲ نفر از اساتید دانشکدههای منابع طبیعی دانشگاههای کشور و اعضای هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، در نامه از خطاب به علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، از تلاش برای تصویب قانونی در زمینه تغییر کاربری در آخرین روزهای عمر مجلس نهم انتقاد کردهاند.
در این نامه، خطاب به رییس مجلس آمده است: «در حالی شاهد تعجیل غیرعادی برخی نمایندگان محترم در قوه مقننه برای دستیابی به چنین قانونی هستیم که روند بررسی و تصویب طرح مزبور با اعتراضات گستردهیی از سوی صاحبنظران مواجه شد و نیز کمپینی ملی در مخالفت با تصویب این طرح شکل گرفته است.
به باور بسیاری از متخصصان عرصه منابع طبیعی کشور، این طرح که اشعار میدارد کلیه اراضی ملی که تا پیش از سال ۷۴ به صورت غیرقانونی تصرف شده است باید همچنان در تصرف متخلفان باقی بماند، خواسته یا ناخواسته مروج و مشوق
زمینخواری است و عملا راه را برای سودجویان در تجاوز به عرصههای منابع طبیعی کشور هموار مینماید و این اقدام، نگرانیهایی را برای اساتید دانشگاهها و متخصصان امر فراهم آورده است که در سخنرانی هفدهم اسفند سال ۱۳۹۳ مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان منابع طبیعی و محیط زیست کشور نیز بهدرستی مورد تاکید قرار گرفته بود.
به علاوه تصویب طرح مذکور عملا به تضعیف سازمان متولی منابع طبیعی ایران منجر خواهد شد به نحوی که در ماده ۳ آخرین نسخه اصلاحی این طرح، امور حاکمیتی زمین از سازمان متولی منابع طبیعی کشور که وظیفه حفظ، احیا و توسعه منابع طبیعی را به عهده دارد، منفک و به سازمان امور اراضی که در جهت واگذاری اراضی در اختیار اقدام مینماید، انتقال خواهد یافت!
مضافا اینکه در چگونگی اجرای طرح مورد نظر، بر تبعیت ادارات کل منابع طبیعی از سازمان جهاد کشاورزی استانها تاکید شده است در حالی که اصولا مدیریت منابع طبیعی ذیل بخش کشاورزی نه تنها توجیه علمی ندارد، بلکه موجب تهدید انفال و نقض اصل ۴۵ قانون اساسی نیز میشود. به همین جهت، در روز هشتم تیر سال گذشته بیش از یکصد نفر از اساتید دانشگاههای کشور با انتشار نامهیی سرگشاده خطاب به ریاست محترم جمهور، خواهان استقلال موضوع مدیریت منابع طبیعی ایران و تشکیل وزارتخانهیی مستقل از ذیل وزارت جهاد کشاورزی شده بودند. »
زمینهایی برای فروش به خارجیها
با آقای حسین پور، که به گفته خودش چند هکتار باغ کشاورزی در اراضی اطراف چابکسر دارد، هم کلام میشوم. حسین پور میگوید شمال دیگر شمال سابق نیست و حجم آلودگیها و ناهنجاریهای آن دهها برابر شده است. «الان همه جا ویلا ساختهاند، حتی در زمینهای جنگلی که 800 متر از سطح دریا هستند. در نزدیکی جواهرده، در حال ساختن هتلهای 20 طبقه روی کوهها هستند. » او ادامه میدهد: «تازه وضعیت رامسر در بین شهرهای شمالی تقریبا از همه بهتر است. »
آقای انصاری، یکی دیگر از شهروندان اهل رامسر است که معتقد است زندگی درشهرهای شمالی ایران متحول شده است. او از تغییر سبک مسافرین ورودی به شهرهای شمالی کشور میگوید، تغییری که تنها به سفر و بازگشت به خانه هم منحصر نمیشود. «در این سالهای اخیر، بسیاری از ساکنین کشورهای همسایه مانند عراق هم به سفر به شهرهای شمالی ایران علاقهمند شدهاند و فقط کافی است که در روزهای تعطیل سری به تلهکابین رامسر بزنید تا ببینید تعداد آنها چقدر زیاد است.»
انصاری اما به این موضوع نه به عنوان یک فرصت برای بسط اقتصاد گردشگری، که به عنوان یک تهدید یاد میکند. «برخی از این خارجیها شروع کردهاند به خریدن زمین و ویلا در شمال» او ادامه میدهد: «البته من شنیدهام که همانطور که ایرانیها نمیتوانند در کشورهای دیگر زمین بخرند، خارجیها هم نمیتوانند در ایران زمین بخرند، اما این افراد موکلان ایرانی اختیار میکنند و با دور زدن قانون در ایران ویلا میخرند.»
