بالقوه‌هایی که هیچ‌گاه بالفعل نمی‌شود

۱۳۹۵/۰۱/۳۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۱۷۴۶


ایران چهارراه جهان است، کریدورهای شمال- جنوب و شرق - غرب سه قاره جهان بدون ایران اقتصادی نیست و... این همه جملاتی است که طی 5 برنامه توسعه ایران و البته همزمان با تدوین برنامه ششم در دور تکرار همین جملات را می‌شنویم ولی در عمل شاهد اقدام جدی در این زمینه نیستیم، یا اگر اقدامی صورت می‌گیرد بسیار بطئی و کند است.

موقعیت جغرافیایی ایران به خودی خود یک ثروت لایزال برای اقتصاد ایران محسوب شده و خواهد شد، در هر دوره تاریخی که ایرانی‌ها به دسترسی با توسعه زیرساخت‌های حمل و نقلی در مسیر برداشت مناسب از این ثروت حرکت کرده‌اند، در ادامه رشد و شکوفایی اقتصادی را نیز به دست آورده و هردوره‌یی که به این مهم پرداخته نشده می‌بینیم که در فهرست دلایل افول اقتصادی نبود خطوط مواصلاتی و نبود ارتباطات مناسب بین مناطق اقتصادی و جمعیتی هم ذکر می‌شود.

این روند تاریخی تا تاریخ معاصر در یک تسلسل دایمی تکرار شده است و امروزه هم می‌بینیم هنوز پاشنه آشیل تولید و بهره‌وری اقتصادی ایران زیرساخت‌های حمل و نقلی تلقی می‌شود، عدم دسترسی به حمل و نقل سریع، ارزان و مطمئن به دنبال خود انباشت‌های جمعیتی ناموزون در کلان‌شهرها را به دنبال داشته و این انباشت به خودی خود چهره اقتصادی کشور را به تصوری ناموزون بدل کرده است، تصویری که میان تراکم بیش از اندازه و نقاط تهی از امکانات در نوسان است و در نهایت می‌بینیم که آنچه اتفاق می‌افتد عدم استفاده از مزیت‌های اقتصادی بالقوه‌یی است.

خطوط ریلی به عنوان حمل و نقل آسان، ارزان و مقرون به‌صرفه آغاز‌گر انقلاب صنعتی در اروپا بود، انقلاب صنعتی که قاره سبز را به فصل‌الخطاب اقتصاد مدرن تبدیل کرد، در حال حاضر هم هنوز با گذشت دوقرن از انقلاب صنعتی می‌بینیم بخش عمده‌یی از حمل و نقل کالا و مسافر در قاره سبز بردوش ریل‌های فولادی قرار دارد ولی در ایران با وجود تلاش‌هایی که برای مدرنیته و صنعتی‌سازی اقتصاد ایران می‌بینیم که در توسعه حمل و نقل ریلی همچنان پشت گوش انداخته می‌شود، به هر شکل در شرایطی که گفته می‌شود برای داشتن سهم مناسب صنعت ریلی در شبکه حمل و نقلی کشور باید خطوط آهن به 25هزار کیلومتر برسد در حالی که در بهترین حالت طول خطوط آهن کشور 12هزار کیلومتر است و برای دستیابی به حد معقول در این زمینه متوسط بیش از یک هزار کیلومتر به طول شبکه کشور افزوده شود.

تامین هزینه این برنامه همواره در دست‌انداز تامین بودجه‌های دولت دچار مشکل شده است اگرچه دولت‌ها از افتتاح خطوط خوشحال می‌شوند اما در تامین بودجه‌های سنگین این بخش دچار تناقض می‌شوند؛ در توجیه اقتصادی تامین این بودجه و در دفاع از حمل و نقل ریلی همواره تاکید شده است منافع حاصل از صرفه‌جویی سوخت و فرآورده در حمل و نقل جاده‌یی می‌تواند در مدتی بسیار کوتاه تمام این هزینه‌ها را جبران کند، اما به دلیل نداشتن سرمایه اولیه که بتوان با تکیه بر آن دوره سرمایه‌گذاری تا بهره‌برداری را تحمل کرد دولت‌های درگیر کسر بودجه دایمی را وا می‌دارد که توسعه این حمل و نقل را به تاخیر بیندازند.

این تاخیر مداوم در نهایت منجر به تکرار مکرراتی می‌شود که در ابتدای مطلب به آن اشاره کردم؛ دولت برای شکستن این مدار بسته چند راه جدی پیش رو دارد، استفاده از منابع صندوق توسعه ملی، استفاده از منابع خارجی و درنهایت استفاده از منابع دایمی در غالب انتشار اوراق مشارکت و دیگر اوراق بهادار مدت‌دار در بازار سرمایه. این منابع در برنامه ششم مورد تاکید قرار گرفته‌اند ولی به نظر می‌رسد، آنچه می‌تواند استفاده این منابع را از روی کاغذ به صحنه عمل تضمین کند، انگیزه سودآوری عینی است که تنها در ساختار بخش خصوصی قابل حصول است و در صورتی که شرکت راه‌آهن بتواند با ایجاد انگیزه مناسب بخش خصوصی را در فرآیند اجرایی و منافع حاصل از آن تهییج کند به‌طور حتم می‌توانیم، امیدوار باشیم حصول به 25 هزار کیلومتر شبکه ریلی عملیاتی خواهد شد، در این میان شاید سهل‌الوصول‌ترین منافع همان شراکت در منافع حاصل از صرفه‌جویی سوخت است. فرآیندی که نیاز به همراهی جدی وزارت نفت دارد، همراهی که شاید در نگاه اول نیاز به فرآیند پیچیده حسابداری بین دو دستگاه است اما در صورتی که این اقدام صورت گیرد و اتصال بین دوصنعت حیاتی کشور یعنی «نفت» و «حمل و نقل» می‌تواند بازی برد بردی را بین بخش خصوصی و نهاد دولت برقرار کند، این نکته در میان سطور برنامه‌های ششم توسعه به فراموشی سپرده شده و به سختی می‌توان امید داشت زمانی که وارد گفتمان تدوین برنامه هفتم توسعه می‌شویم آنچه تا امروز تکرار شده دوباره تکرار نشود. تکراری که در نهایت به اتلاف بیش از پیش منابع و فرصت‌های اقتصادی ایران منجر می‌شود و این روند فرسایشی نمی‌تواند ادامه پیدا کند، واقعیت پایان‌پذیری منابع نفتی بحثی غیرقابل انکار است، اقتصاد ایران بعد از نفت باید متکی به فرصت‌هایی باشد که جبر جغرافیایی در اختیارش قرار می‌دهد ولی در شرایطی که اقتصاد ایران دیگر منابعی در اختیار ندارد که این فرصت‌های بالقوه را به فعل برساند به طور حتم حسرت فرصت‌های از دست رفته‌یی مانند امروز را خواهیم خورد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر