«الشتر» شهرستانی کـه دیگر پر آب نیست
گروه انرژی نادی صبوری
وقتی از «آب» حرف میزنیم، از چه چیزی حرف میزنیم؟ انرژی و آب این روزها در جامعه جهانی به شدت در هم تنیده شدهاند و کمبود هر یک میتواند خطراتی جدی برای دیگری ایجاد کند. به طور کلی نگاه یک جامعه به «آب» تعیینکننده بسیاری از کنشهای مردم آن جمع نسبت به این منبع تعیینکننده و استراتژیک خواهد بود. اکنون «کمبود» آب در ایران چالشهای بسیار جدی را در مقابل اقتصاد کشور قرار داده است. اشتغال درصد زیادی از مردم به «کشاورزی» سبب شده که آب اکنون به مثابه سرمایه اصلی یکی از مهمترین مشاغل کشور تلقی شود. سرمایهیی که روز به روز درحال کوچکتر شدن است. «هنرمندان» در جوامع پویا همواره مهمترین واکنشها را نسبت به بحرانهای اینچنینی بروز میدهند. «خلق آثار» هنری که هر چند از پدیدهیی «نازیبا» نشأت میگیرند اما آثاری «زیبا» و «تاثیرگذار» را خلق میکنند. تصویری که از هنر حاصل میشود میتواند زمان را به تاخیر انداخته یا آن را با سرعت بیشتری به ما نمایش دهد. اکنون بحران آب زمینهیی برای خلق آثاری است که مولفان آنها در پی تلنگری به مردم و مسوولان با نشان دادن پیامدهای این بحران بر ابعاد مختلف زندگی هستند. در ایران نیز هر چند
هنرمندان متعهد به بحرانهای اینچنینی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان کمتر «کنش» محسوسی از خود نشان میدهند اما هر از گاهی نسیمی در این باغ بیبرگی وزیده میشود. آثار امیرحسین کولیوند ساکن روستای الشتر استان لرستان یکی از این نسیمهاست.
هنر محیطی هنری است با گرایشهای مختلف که سعی دارد با نگرشی نو به رابطه انسان با طبیعت بپردازد و راهکارهایی جدید برای همزیستی با محیط اطراف در اختیارمان بگذارد. امیرحسین کولیوند «مجسمهساز» است و در الشتر یکی از پرآبترین مناطق ایران زندگی میکند. منطقهیی که البته دیگر نمیتواند مانند سابق صفت «پرآب» را به دنبال خود یدک بکشد. آثار او را در یکی از وبسایتهای خبری استان لرستان مشاهده کردم. آثاری که قدرت و زیبایی بسیار زیادی را داشتند. این آثار مرا بر آن داشت تا به سراغ این هنرمند بروم و انگیزه او از خلق چنین آثاری که همزمان تلخ و بسیار زیبا بودند، جویا شوم. کولیوند با روحیهیی گرم پذیرای این گفتوگو شد.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم به خلق این آثار گرفتید؟
من با توجه به رشته تحصیلیام که مجسمهسازی است پیش از این به انجام کار در حوزه هنر محیطی مشغول بودم. شهرستان الشتر سابق بر این با 450چشمه و سراب در سطح کشور یکی از پرآبترین شهرستانها محسوب میشد؛ اما ما در سالهای اخیر شاهد از دست رفتن این وضعیت بودیم. ما شاهد این بودیم که چگونه چند صد عدد از چشمههای الشتر جلو چشمان ما خشک شدند، زمینهای آبی به دیم تبدیل شدند. سراب «زز» الشتر که یکی از بزرگترینها در نوع خود محسوب میشد اکنون فقط به صورت فصلی آب دارد؛ این مسائل باعث شد ما خشکسالی را عینا حس کنیم. در چنین وضعیتی من احساس میکردم وظیفه هر شخص و سازمانی است که پیام خشکسالی را به اقشار مختلف جامعه برساند. من فکر میکنم هر کسی باید در نوع خود به یاد همه بیاورد که خشکسالی تا چه اندازه «ویرانگر» است.
اگر امکان دارد در مورد هنر محیطی کمی توضیح دهید.
هنر محیطی هنری است که هنرمند بسته از فضای محیطی پیام خود را خلق و این پیام را به بدنه جامعه منتقل میکند. این هنر باید در محیط اجرا شود، همانطور که در مورد آثار مربوط به خشکسالی مشاهده میشود، این آثار هنری باید در محیط اجرا شوند.
پس نمایشگاه یا مکان خاصی برای به نمایش درآمدن این آثار وجود ندارد. شما مکان خلق این آثار را بر چه اساسی انتخاب کردید؟
فضایی که ما برای خلق این آثار مربوط با خشکسالی انتخاب کردیم، فضایی است که در اثر استفاده بعضی کارخانهها از آبهای زیرزمینی برای شستن شن و ماسه به وجود آمده است. آبی که کارخانهها برای شستوشوی شن و ماسه مورد استفاده قرار میدادند کم کم پایین محل کارخانه تجمع شده و در نهایت باتلاقهای وحشتناکی را که در برخی موارد عمقهای طولانی 20متری دارند، ایجاد کرده است.
کارخانهها از آبهای زیرزمینی برای شستوشو استفاده میکردند؟
بله برای شستوشوی دستگاهها. حالا جای دریاچههایی که قبلا پیرامون کارخانهها وجود داشتند، ترکهای شدیدی به وجود آمده است. البته ماجرا فقط 5 تا 6 کارخانه در الشتر نیست. در کل کشور کارخانههای مختلف شن و ماسه وجود دارند که از ذخایر آب زیرزمینی برای شستن دستگاههای خود استفاده میکنند و پول این آب را نیز پرداخت نمیکنند. این کارخانهها چاههایی عمیق برای جدا کردن خاک و گل و لای از دستگاههای خود حفر میکنند.
به هر حال آثار ما روی همین ترکهایی که در اثر برداشت از ذخایر آب زیرزمینی ایجاد شده، اجرا شدند.
این ترکها از چه زمانی به وجود آمدند؟
از سالهای قبل وجود داشتند اما در یک سال اخیر با تغییرات اقلیمی شدیدتر هم شدند. از سوی دیگر تعداد چاههایی که برای کشاورزی در سطح الشتر زده شده غیرقابل باور است. در سطح شهر آنقدر چاه عمیق زده شده که تا چشم کار میکند فقط همین دیده میشود.
این چاهها مجاز هستند؟
شاید بتوانیم عنوان مجاز را به آنها اطلاق کنیم اما بیش از آنکه مساله بر سر اجازه باشد بر سر «اصولی» بودن این حرکات است. ما امید داریم که بتوانیم با خلق آثار هنر محیطی تاثیری بر این جریان غیراصولی بگذاریم.
بعد از اینکه شما این آثار را خلق کردید، نهاد یا سازمان خاصی مانند صدا و سیما اقدام به پوشش و انتشار این آثار کردند؟
نهف نهاد خاصی به سراغ ما نیامد. به نظر من وظیفه تک تک ماست که در جایگاه خودمان پیامدهای دهشتناک خشکسالی را به همه برسانیم. دولت، سازمانها و نهادها و مردم عادی، این وظیفه همه است. اما متاسفانه صدا و سیمای استان لرستان اهمیت خاصی به این مساله نداد. برخی از موسسات هنری در استان اقدام به پوشش آثار ما کردند اما نه بیشتر.
فکر میکنید برای بیشتر دیده شدن این آثار که قطعا به تاثیرگذاری آنها نیز کمک بیشتری خواهد شد، چه میتوان کرد؟
یکی از خصایص هنر محیطی غیرقابل انتقال بودن آن است. به همین واسطه امکان اینکه این آثار در یک گالری به نمایش درآیند، وجود ندارد اما درحال حاضر قصد داریم نمایشگاهی با عکسهای چاپ شده از این آثار برگزار کنیم که پیامدهای خشکسالی را برای قشر علاقهمند به هنر که به گالری رفتن علاقه دارند نیز نمایش دهیم. اما از تمام اینها مهمتر، این نکته است که چنین حرکتهایی با تنها به اجرا در آمدن در یک نقطه از کشور به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. ما علاقه داریم که این حرکات در دیگر مناطق و استانهای کشور نیز به اجرا درآید و به صورت جشنواره با حضور هنرمندان بیشتر اجرا شود، چنین مسالهیی نیازمند حمایت است. اکنون به دنبال این هستیم که تاثیرگذاری چنین آثاری را با سمت و سو دادن به حرکتهای جمعی افزایش دهیم.
بیانیه گروه
خشکسالی پدیدهیی خزنده است و به اشکال مختلفی انسان را متاثر میکند.
با وجود قرار گرفتن کشور ایران در کمربند خشک جهانی (UNEP, 1997) و تغییرپذیری شدید اقلیمی بارشی تنها معادل یکسوم متوسط جهانی دارد. کشور ایران به خاطر قرار گرفتن در کمربند خشک جغرافیایی و نوار بیابانی که در ۲۵ تا ۴۰ درجه عرض شمالی واقع شده است، از شرایط آب و هوایی برخوردار است که جزو مناطق کمباران جهان به شمار میآید.
علی فراستی، مدیر حفاظت زیست یکی از شهرداریهای ایالت لسآنجلس در امریکا و عضو هیاتعلمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیاست. وی در مورد خشکسالی در ایران چنین میگوید:
با توجه به پیشبینیهای انجامشده ظاهرا تا ۳۰سال آینده با مشکل کمآبی و خشکسالی در کشور روبهرو هستیم. سازمان فضانوردی امریکا (ناسا) اطلاعات هواشناسی و ریزش نزولات در ۱۴۰سال گذشته را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که هوای سطح کره زمین در 100سال گذشته بین ۱,۵ تا دو درجه گرمتر شده و همزمان تغییرات اقلیمی در مناطق وسیعی از جهان رخ داده است. این تغییرات اقلیمی منجر به خشکشدن مناطقی خشک و مرطوبتر شدن مناطق مرطوب جهان شده است. با این دادهها نتیجهگیری کردهاند که روند خشکشدن هوا و کاهش نزولات جوی در مناطقی از جهان تداوم خواهد داشت که سرزمین ایران جزیی از همان مناطق است. کشور ما بین ۲۰ تا ۲۵درصد از نزولات جوی خود را در 100سال اخیر از دست داده است. در عین حالی که در 100سال اخیر جمعیت کشور از ۸میلیون نفر به حدود ۸۰میلیون رسیده و فناوری برداشت و استخراج نیز به مراتب پیشرفتهتر شده است. به این دلیل مدیریت آب باقی مانده یک امر حیاتی برای همگان است. شاید بر پایه این تحلیل باشد که معصومه ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور هشدار داد که تا سال ۲۰۵۰ وضعیت خشکسالی در کشور ۱۱برابر بدتر خواهد شد یا عیسی کلانتری
سخن از کوچ اجباری بیش از ۵۰میلیون ایرانی در سالهای آینده میکنند. ولی تصور ۱۱برابر به این معناست که ۹۰درصد سرزمین کنونی ایران تا ۳۵سال دیگر غیرقابل سکونت خواهد شد همانگونه که ۶۵درصد از روستاهای استان یزد در ۲۵سال گذشته تخلیه شده یا بنا به گفته نماینده زابل در مجلس بیش از ۱۳۰هزار نفر از سیستان کوچ کردهاند.
با این تفاسیر ما به عنوان یک ایرانی در مقابل روند خشکسالی و کمآبی چه وظیفهیی داریم؟
حال وظیفه هر ایرانی است که برای جلوگیری از هدر رفتن آب با هر زبان و عملی بکوشد تا صرفهجویی به یک وظیفه برای تمام اقشار جامعه تبدیل شود. ما نیز جمعی از هنرمندان هنرکده آفرینش شهرستان الشتر در فضایی که بیانکننده این پدیده ناخوشایند خشکسالی است پیامدهای آن را در سالهای نهچندان دور با خلق آثار هنر محیطی هرچند ساده بیان میکنیم…
