اقتصاد ایران، روزهای انتظار
10روز از اعلام توافق تاریخی هستهیی گذشته و همانطور که انتظار میرفت اقتصاد ایران در کانون توجه قرار گرفته است. بر کسی پوشیده نیست که مهمترین پیامد پرونده هستهیی ایران موانعی بود که بهدلیل وضع تحریمها ازسوی 6قدرت جهانی، برای رشد و پیشرفت اقتصادی ایجاد شد. باتوجه به اینکه لغو تحریمها بهعنوان مهمترین دستاورد توافق وین، حداقل تا چهار ماه آینده به وقوع نخواهد پیوست، باید در این مدت اندک باقیمانده برای ریکاوری اقتصاد برنامههای جدی تدوین کرد. سوال جدی در این بین به موضوع بازتعریف نقشها بازخواهد گشت. اینکه دولت، بخش خصوصی و شهروندان هر کدام چه مقدار از بار برگرداندن رونق به اقتصاد و ثروتآفرینی را به دوش خواهند کشید، مساله روز ایران است. هر کدام از این نهادها از ابزار و امکانات ویژهیی برخوردارند که باید با هماهنگی کامل در خدمت اقتصاد قرار دهند. بههمین دلیل در این گزارش سعی خواهد شد تا محدوده وظایف و نقش هر کدام از این سه گروه را روشن کنیم.
1. دولت: دولت یک کارکرد مشخص در چارچوب استانداردهای جهانی دارد که باید به اجرای آن پایبند باشد. قانونگذاری و نظارت بر فضای کلی اقتصاد برعهده نهاد قدرتمند و ذینفوذ دولت است. حال در ایران این نقش هم گستردهتر و هم حساستر است. دولت علاوه بر اجرای نقش ذاتی خود باید بهعنوان یک بازیگر اقتصادی قدرتمند هم، رفتاری معقول داشته باشد. رفتار معقول دولت به این معناست که ظرفیت روانی عقبنشینی از میدان اقتصادی و واگذاری آن به فعالان بخش خصوصی واقعی را در بدنه خود ایجاد کند. کار سخت دولت اینجاست که باید تا روزی که کوچکترین نقش اقتصادی دارد به افزایش کارایی خود متعهد باشد و در عین حال تلاش کند تا رقبا را جایگزین خود نماید. درواقع دولت در ایران نقشی بهمراتب مهمتر و حیاتیتر از دیگر جاهای دنیا دارد و هر کنش آن باعث ایجاد موجهای گستردهیی در فضای اقتصادی خواهد شد. همانطور که علی طیبنیا وزیر اقتصاد هم خبر داده چه مطلوب باشد و چه مذموم، حاکمیت اثرگذار است و باید از این درجه نفوذ استفاده بهینهیی کرده و نقشه راه خود را ترسیم کند.
2. بخش خصوصی: فعالان اقتصادی براساس یک قاعده نانوشته عادت کردهاند واکنش نشان دهند و از بهدست گرفتن ابتکار عمل دوری کردهاند. اما تغییراتی هم در فرهنگ عمومی بخش خصوصی و هم در رویکرد اتاقها و دیگر نهادهای بخش خصوصی اتفاق افتاده است. حداقل پس از این توافق شاهد بودیم که آنها نیز برنامههایی برای ورود مستقیم به عرصه برنامهریزی کلان اقتصادی خواهند داشت. این چهار ماه اگرچه فرصت زیادی نیست اما باتوجه به پتانسیل موجود در همه بخشها، زمان مناسبی برای ایفای نقش فعالانه چه در سطح خرد و چه در سطح کلان برای فعالان اقتصادی وجود دارد. مهم این است که رفتار خرد آنها در چارچوب پازل کلانی باشد که نمایندگان و نخبگانشان برای آینده اقتصاد ایران ترسیم خواهند کرد.
3. شهروندان: همه افرادی که در چارچوب مرزهای یک کشور قرار دارند بر آینده اقتصادی تاثیرگذار خواهند بود. همه سختیهای اقتصادی چند سال اخیر را تجربه کردهاند و حالا باید آماده باشند که جهشهای متعددی را برای جبران خسرانهای قبلی و پیوستن به کاروان توسعه یافتگی، تجربه کنند. هم بخش خصوصی و هم دولت وظیفه دارند تمامی طرحها و برنامههای خود را به اطلاع عموم برسانند و سپس انتظار همگامی و همراهی داشته باشند.
سمفونی اقتصاد ایران تنها وقتی گوشنواز خواهد بود که همه نقش خود را با هماهنگی و با درک شرایط موجود همچنین تصویر مشخصی از آینده اجرا کنند. بههمین خاطر است که اقتصاد ایران روزهایی را پشتسر میگذارد که بهترین توصیف برای آن روزهای انتظار است؛ روزهایی که هیچ بازیگر اصلی اقتصاد هنوز قدم خاصی برنداشته است و تنها توجیه این است که همه به این فکر میکنند که نخستین قدم خود را چگونه بردارند که بهترین نتیجه را در پی داشته باشد.
