ایستگاه آخر در مذاکرات هستهای
یکی از صحنههایی که بعد از این، تاریخ بشری همواره با بهت و حیرت نظارهگر آن خواهد بود همانا صحنه مذاکرات هستهیی جمهوری اسلامی ایران با 6 کشوری است که نام ابرقدرتهای هستهیی و اقتصادی بر خود نهادهاند. مذاکرات هستهیی چه به توافق جامع بینجامد یا نینجامد خود، یک دستاورد بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران است. دستاوردی به نام عزت و عظمت؛ در حافظه تاریخ معاصر، این امری بیسابقه است که یک طرف میز مذاکره مستطیل شکل، وزیر امور خارجه کشوری ارزشی، مستقل و مردمی بنشیند و در آن طرف میز، به ردیف و دوشادوش، شانه به شانه، وزرای امور خارجه 6 کشور قدرتمند و بزرگ، چشم و گوش به کلام و گفتار نماینده جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهیی بسپارند و به گفته خودشان، مذاکرات پیچیده و نفسگیری را تجربه کنند. بهراستی که این جامه عزت و عظمت بیمثال را تنها پیکر سروقامت جمهوری اسلامی ایران، سزاوار بر تن کردن است. با این حال، این سروقامت مذاکره را برای مذاکره نمیخواهد و بهدنبال به دست آوردن بهترین دستاوردها است.
در این راستا و با عنایت ویژه به فرمایشات مقام معظم رهبری در 20 فروردین سال جاری در خصوص مذاکرات هستهیی و لزوم تعاطی افکار، این یادداشت تحلیلی به موضوع ادامه مذاکرات هستهیی از زاویه جدیدی میپردازد.
به همین منظور، نگارنده این سوال را مطرح میکند: «در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران، مطالبه لغو یکپارچه و به یکباره کلیه تحریمهای ظالمانه وضع شده درخصوص صنعت صلحآمیز هستهیی کشورمان را در مذاکرات دنبال میکند و در مقابل، برخی اعضای گروه 1+5، به ناحق بر لغو تدریجی و مرحلهیی تحریمها پس از اجرای بندهای مربوط به تعهدات هستهیی کشورمان در متن توافقنامه تاکید میکنند آیا در سناریوی عدم تمکین اعضای 1+5 به این مطالبه بدیهی و بر حق جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات متوقف میشود یا حتی شکست مذاکرات اعلام میشود؟»
پاسخ به این سوال را تاکنون، نه کشورهای طرف مذاکره به صراحت اعلام کردهاند و نه سکانداران مذاکرات کشورمان؛ البته در شرایطی که مذاکرات در جریان است، عدم اعلام موضع قطعی در این باره کاملا قابل قبول و پذیرفتنی است.
در عین حال، منطق حکم میکند که قبل از رسیدن به ایستگاه آخر در مذاکرات هستهیی که فقط و فقط دستیابی به سناریوی توافق جامع هستهیی مبتنی بر حکمت، عزت، مصلحت و نرمش قهرمانانه با کشورهای طرف مذاکره است، بهموازات دو سناریوی 1- توقف مذاکرات 2- اعلام قطعی شکست مذاکرات بهدلیل دبه یا عهدشکنی طرفهای مقابل است، سناریوی چهارمی نیز صرفا بهصورت تحلیلی مد نظر قرار گیرد.
در سناریوی تحلیلی مذکور، اگر گروه 1+5 سلامت مذاکرات را با اصرار ظالمانه بر گزینه لغو تدریجی و مرحلهیی تحریمها به خطراندازد، به غیر ازسناریوهای دوم و سوم، گزینه دیگری نیز متصور است و آن هم سناریوی «اجرای غیردفعی و غیر یکپارچه سرفصلهای محدودیتهای هستهیی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه لوزان است.»
در اینجاست که بیانیه لوزان میتواند نقش مهمی را ایفا کند زیرا با توجه به اینکه در این بیانیه، بهصورت مشخص سرفصلهای مربوط به تعهدات اولیه کشورمان در رسیدن به یک توافق جامع هستهیی در قبال لغو یکپارچه و دفعی کلیه تحریمها معین شده است، در صورت عدم تمکین طرفهای مذاکرات در گروه 1+5 به لغو همزمان تمامی تحریمها، گزینه اجرای غیردفعی و غیر یکپارچه در سرفصلهای تعهدات کشورمان نیز میتواند مد نظر قرار گیرد.
در این راستا و بهطور مثال، اگر کشورهای طرف مذاکره در وهله اول فقط به لغو تحریمهای مرتبط با سوئیفت و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تمکین کنند اما دیگر تحریمهای اتحادیه اروپا و امریکا را همزمان لغو نکنند، سناریوی اجرای غیردفعی سرفصلهای تعهدات اعلام میشود؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران صرفا متعهد به اجرای یکی از سرفصلها یا برخی سر فصلهای مندرج در توافقنامه لوزان میشود و نه بیشتر. بدیهی است که در این سناریو، برنامه اقدام جامع در سرفصلهای تعهدات داوطلبانه در محدودیتهای هستهیی ایران، بهدلیل دبه و عهدشکنی طرف مقابل، از دستور کار خارج میشود.
به این ترتیب و در سناریوی تحلیلی چهارم که مبتنی بر اراده جمهوری اسلامی ایران به ادامه مذاکرات در سناریوهای دوم یا سوم است، برای مقابله با زیادهخواهیهای این گروه غیرمنطقی و مستکبر، یکی از گزینهها این است که هرگونه تعهد یکپارچه در اجرای همزمان سرفصلهای مصرح در بیانیه مشترک لوزان در محدودیتهای هستهیی برای جمهوری اسلامی ایران، همانا غیردفعی و غیر یکپارچه شود. در تحلیل نهایی، توپ در زمین گروه 1+5 خواهد بود.
سناریوی چهارم به عنوان یک سناریوی صرفا تحلیلی، نمونهیی است از واکنشهای محتمل تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران در بازی گروه 1+5، جمهوریخواهان و صهیونیستها که نشان میدهد پاسخها به بازیگران عهدشکن پاسخهایی متناسب، مقتدرانه و پویاست؛ حتی اگر این بازی، بازی ورود کنگره امریکا در فرآیند دستیابی به توافق نهایی جامع هستهیی یا تهدید پوشالی وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به حمله اتمی به تاسیسات صلحآمیز هستهیی ایران باشد. سکوت معنادار مقامات نظام به این تهدید پوشالی، بهترین پاسخ متناسب، پویا و مقتدرانه بود که بهخوبی کاربرد چنین ابزارهایی با هدف بر هم زدن قواعد بازی و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران را بیاثر و خنثی کرد.
