ایستگاه آخر در مذاکرات هستهای
در عین حال، منطق حکم میکند که قبل از رسیدن به ایستگاه آخر در مذاکرات هستهیی که فقط و فقط دستیابی به سناریوی توافق جامع هستهیی مبتنی بر حکمت، عزت، مصلحت و نرمش قهرمانانه با کشورهای طرف مذاکره است، بهموازات دو سناریوی 1- توقف مذاکرات 2- اعلام قطعی شکست مذاکرات بهدلیل دبه یا عهدشکنی طرفهای مقابل است، سناریوی چهارمی نیز صرفا بهصورت تحلیلی مد نظر قرار گیرد.
در سناریوی تحلیلی مذکور، اگر گروه 1+5 سلامت مذاکرات را با اصرار ظالمانه بر گزینه لغو تدریجی و مرحلهیی تحریمها به خطراندازد، به غیر ازسناریوهای دوم و سوم، گزینه دیگری نیز متصور است و آن هم سناریوی «اجرای غیردفعی و غیر یکپارچه سرفصلهای محدودیتهای هستهیی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه لوزان است.»
در اینجاست که بیانیه لوزان میتواند نقش مهمی را ایفا کند زیرا با توجه به اینکه در این بیانیه، بهصورت مشخص سرفصلهای مربوط به تعهدات اولیه کشورمان در رسیدن به یک توافق جامع هستهیی در قبال لغو یکپارچه و دفعی کلیه تحریمها معین شده است، در صورت عدم تمکین طرفهای مذاکرات در گروه 1+5 به لغو همزمان تمامی تحریمها، گزینه اجرای غیردفعی و غیر یکپارچه در سرفصلهای تعهدات کشورمان نیز میتواند مد نظر قرار گیرد.
در این راستا و بهطور مثال، اگر کشورهای طرف مذاکره در وهله اول فقط به لغو تحریمهای مرتبط با سوئیفت و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تمکین کنند اما دیگر تحریمهای اتحادیه اروپا و امریکا را همزمان لغو نکنند، سناریوی اجرای غیردفعی سرفصلهای تعهدات اعلام میشود؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران صرفا متعهد به اجرای یکی از سرفصلها یا برخی سر فصلهای مندرج در توافقنامه لوزان میشود و نه بیشتر. بدیهی است که در این سناریو، برنامه اقدام جامع در سرفصلهای تعهدات داوطلبانه در محدودیتهای هستهیی ایران، بهدلیل دبه و عهدشکنی طرف مقابل، از دستور کار خارج میشود.
به این ترتیب و در سناریوی تحلیلی چهارم که مبتنی بر اراده جمهوری اسلامی ایران به ادامه مذاکرات در سناریوهای دوم یا سوم است، برای مقابله با زیادهخواهیهای این گروه غیرمنطقی و مستکبر، یکی از گزینهها این است که هرگونه تعهد یکپارچه در اجرای همزمان سرفصلهای مصرح در بیانیه مشترک لوزان در محدودیتهای هستهیی برای جمهوری اسلامی ایران، همانا غیردفعی و غیر یکپارچه شود. در تحلیل نهایی، توپ در زمین گروه 1+5 خواهد بود.
سناریوی چهارم به عنوان یک سناریوی صرفا تحلیلی، نمونهیی است از واکنشهای محتمل تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران در بازی گروه 1+5، جمهوریخواهان و صهیونیستها که نشان میدهد پاسخها به بازیگران عهدشکن پاسخهایی متناسب، مقتدرانه و پویاست؛ حتی اگر این بازی، بازی ورود کنگره امریکا در فرآیند دستیابی به توافق نهایی جامع هستهیی یا تهدید پوشالی وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به حمله اتمی به تاسیسات صلحآمیز هستهیی ایران باشد. سکوت معنادار مقامات نظام به این تهدید پوشالی، بهترین پاسخ متناسب، پویا و مقتدرانه بود که بهخوبی کاربرد چنین ابزارهایی با هدف بر هم زدن قواعد بازی و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران را بیاثر و خنثی کرد.
