اندازهگیری سهم مناطق نفتخیز از توسعه
گروه انرژی
هر اقدام توسعهیی که در کشور یا منطقهیی صورت میگیرد با تغییراتی همراه است. تغییرات ناشی از این اقدامات نباید سبب به هم ریختن امنیت اجتماعی، تخریب روابط اجتماعی، افزایش فاصلههای طبقاتی، اثرات ناشی از بر هم خوردن نظم اقتصادی در جهات نامطلوب و تبعیض علیه گروههای حاشیهیی و ضعیف شود. همچنین بر مبنای پایداری منافع محلی، در طرحهای منطقهیی باید منافع مردم ساکن در محدوده پروژه لحاظ شود. اجرای ارزیابی اجتماعی پروژههای توسعهیی نه فقط از موضع حقوق اجتماعات محلی، بلکه از موضعی فایدهگرایانه و فارغ از نگرشهای انسانگرایانه که حکم به رعایت حقوق اجتماعات محلی میکنند، نیز اهمیت دارد. اجرای پروژههای توسعه بدون انجام ارزیابی اجتماعی، زندگی و سلامت روحی و جسمی کارکنان در مناطق عملیات نفت و گاز را نیز تهدید میکند. بدینترتیب سازمانهایی نظیر وزارت نفت باید از موضع حفظ سلامت و بهرهوری کارکنان خود به مقولات اجتماعی مرتبط با پروژههای توسعه اهمیت قایل شوند. بنابراین انجام ارزیابی اجتماعی قبل و بعد از اجرا و همچنین حین انجام پروژه میتواند در کنار ارزیابیهای اقتصادی و زیستمحیطی که عمدتا برای پروژههای صنعت نفت و
گاز انجام میشود، موجب صرفهجویی اقتصادی و دستیابی هر چه بیشتر به اهداف پروژهها شود.
مدیران و سیاستگذاران توسعه بهویژه صنعت نفت باید از عواقب و پیامدهای تصمیمات خود در این حوزه آگاهی داشته باشند، چرا که اقدامات توسعهیی در این حوزه بسیار وسیع است و روی افراد زیادی
تاثیر میگذارد.
موسسه بینالمللی مطالعات انرژی مطالعه موردی روی ساخت سکوی فراساحلی هایبرنیا را انجام داده است. هایبرنیا نخستین منطقه نفتی فراساحلی در ساحل شرقی کانادا با پتانسیل بالای تجاری است که در سال 1979 در نیوفاندلند کشف شد. فاصله این منطقه نفتی از ساحل 315کیلومتر است. کارکردهای این سکوی نفتی به عنوان واحد اصلی حفاری و تولید عبارتند از: تسهیل فرآیند ذخیره نفت و همچنین پایگاه اسکان کارکنان سکوی فراساحلی است.
پس از کشف مخزن هایبرنیا در سال 1979 تا تولید نخستین محموله نفتی در سال 1997، تقریبا 18 سال سپری شد و در 3 فاز انجام شد: 1. فاز ارزیابی (1980-1986)؛ 2. فاز پیشتوسعه (1990-1986)؛ 3. فاز توسعه (1990-1997) . در آن زمان شرکت نفت موبیل نخستین مجوزهای لازم برای اکتشاف را از سوی دولت فدرال گرفت و نخستین اکتشاف نفت در این حوزه در سال 1966 صورت گرفت. خیلی زود بعد از اکتشاف نفت در منطقه، شرکت موبیل اویل کانادا و برخی شرکتهای سرمایهگذار در پروژه، انجام مطالعاتی را شروع کردند. این مطالعات درصدد بودند تا درک و فهم شرکتهای سرمایهگذار را از محیطهای انسانی، زیستی و فیزیکی که توسعه در آنها صورت میپذیرد را بهبود بخشند. این پروژهها شامل یکسری پروژههای ویژه تحقیقات تاثیرات اجتماعی مانند نمای کلی اجتماعی-فرهنگی، مطالعه روی جمعیت بالقوه آینده، خانهسازی، اجتماع و تاثیرات سنن و آداب و رسوم و همچنین تحقیق بر روی نگرشهای اجتماعی است. علاوه بر این موضوعات، مسایل مرتبط به شیلات و ماهیگیری، نیز دیگر اجزای مهم مطالعات ارزیابی اجتماعی را شامل میشود.
قبل از کشف منطقه نفتی هایبرنیا، آگاهی عمومی کمی در مورد توان بالقوه، کاربردها و توسعه منابع هیدروکربوری وجود داشت. در واقع نیوفاندلند بهطور سنتی یکی از فقیرترین ایالتهای کانادا بوده است و توان پایینی در به حداکثر رساندن مزایای حاصل از توسعه منابع و همچنین به حداقل رساندن تاثیرات منفی زیستمحیطی و اجتماعی داشت. با اعلام این اکتشاف علایق و انتظارات عمومی به طرز قابل توجهی و اغلب غیر واقعبینانه افزایش یافت. به نظر میرسید که افزایش قیمت جهانی نفت در رشد این انتظارات بیتاثیر نبوده و ساکنان منطقه این تغییرات را پیگیری میکردند. چرا که از سال 1977 تا 1981 قیمت نفت عربستانسعودی از 12.7دلار در ازای هر بشکه به 34دلار در ازای هر بشکه رسید. در یک برداشت عوامپسندانه، مزایای اقتصادی پیشبینی شده بهطور گسترده توسط سیاستمداران و رسانهها تقویت شد. جالب است که استاندار نیوفاندلند در همین راستا تا حدی پیش رفته بود که گفته بود به زودی خورشید میتابد و دیگر نخواهد رفت.
اما هر پروژهیی در عمل با چالشهایی مواجه میشود. عدم قطعیت همواره در ارزیایی این پروژهها وجود دارد.
به این ترتیب عناصر متعددی عملا در مطالعه موردی ارزیابی تاثیرات اجتماعی به صورت برجستهیی خود را نشان میدهند. این موارد عبارتند از: 1. زمینهها و مشارکتهای عمومی؛ 2. دامنهیابی مسایل؛ 3. تردید؛ 4. مدیریت تاثیر؛ 5. پیگیری. در مورد زمینهها و مشارکتهای عمومی باید گفت که در زمان انجام پروژه نباید اهمیت این موضوع را دستکم گرفت. با وجود اینکه هیچ نوع تجربه اولیهیی درخصوص توسعه نفت و گاز به صورت فردی، خانوادگی و اجتمای در منطقه وجود نداشت، منطقه تجربههای مفیدی در پروژههای عمرانی بزرگ مقیاس را تجربه میکرد که عموما مثبت بود. در مورد پروژه هایبرنیا از ابتدا یک نگرش عمومی مثبت نسبت به آن وجود داشت. در مورد دامنهیابی مسایل نیز از اگر از ابتدای پروژه مشورت با اجتماعات محلی وجود داشته باشد، به عدم نگرانی ساکنان محلی کمک میکند.
تردیدها که عموما قبل از تایید ظاهر میشوند، عبارتند از جایگزینهای طراحی سکو و همچنین مکانهای ساخت و ساز و مونتاژ قطعات؛ همچنین وقایع پیشبینی نشدهیی وجود دارد که باعث تاخیر در انجام پروژه میشود. مساله تردید نشان میدهد که چرا ارزیابی تاثیرات به آخر نرسیده تا اینکه تصمیمگیری در مورد پروژه به تصویب برسد. تردیدها باید تصریح شده و تا حد ممکن به استراتژیهای مدیریتی قابل تطبیق و طراحی شده محتمل ارجاع داده شوند.
