از شهریور ماه گذشته انصارالله که بخشی از جامعه یمن را تشکیل میدهد از منصور هادی خواستند تا یک کابینه وحدت ملی تشکیل بدهد اما منصور هادی در برابر اراده مردم یمن ایستادگی کرد. این امر به گسترش موج اعتراضات مردمی منجر شد و منصور هادی در برابر فشار افکار عمومی از ریاست جمهوری یمن استعفا داد و از صنعا به عدن گریخت به همین دلیل عربستان با استفاده از خلأ سیاسی یمن حملات خود را علیه این ملت آغاز کرد که تاکنون بیش از 1400 شهید و 4600 مجروح براثر حملات هواپیمای رژیمسعودی از خود به جای گذاشته است. در چنین شرایطی به مقابله با ایران که یکی از قدرتهای منطقه تلقی میشود نیز برآمده است. عربستان به دلیل اینکه از لحاظ سیاسی فاقد جایگاه منطقهیی و بینالمللی است درصدد ایجاد یک ائتلاف منطقهیی علیه ایران درآمده. این مساله درحالی است که چنین رقابتی چنان در حوزه خاورمیانه پررنگ است که کاملا احساس میشود. عربستان در طول چهارسال گذشته نتوانسته سیاستهای خود را در عراق و یمن عملی کند و این موضوع دلیلی برای تلاش این کشور محسوب میشود تا از ظرفیتهای رژیم صهیونیستی برای فشار بر امریکا و مقابله با روند مذاکرات هستهیی ایران و 1+5 استفاده کند. طرح اخیر سنای امریکا برای نظارت بر توافقنامه احتمالی ایران و امریکا در راستای همکاری مشترک لابی صهیونیستی عربستان و رژیم صهیونیستی قرار دارد. موضع آتشبس در یمن نیز توسط عربستان سعودی از آنجایی شروع شد که عربستان با کمک رژیم صهیونیستی بیش از 40 روز از رهگذر حمله به مردم بیدفاع یمن نتوانسته به اهداف خود برسد لذا به این نتیجه رسیده که نمیتواند حمله زمینی گستردهیی را به سوی مردم یمن داشته باشد و از سویی دیگر از آنجایی که امریکاییها احساس میکنند عربستان درحال شکست خوردن در یمن است این فشار را به ریاض آوردهاند که حملاتش را متوقف کند بنابراین باید گفت توقف کوتاه حملات عربستان سعودی به یمن توسط امریکا صورت گرفته است. در کل باید گفت سیاستهای منطقهیی اخیر مقامات ریاض به خصوص در یمن، نوعی فرار روبهجلو بهشمار میرود تا شاید از این طریق بتواند خود را از زیر سایه سنگین شکستهای پیدرپی منطقهیی برهاند!