از نخستین روزهای سال نو بعضی رسانه و خبرگزاریها به ارایه گزارشهایی درباره گرانی پرتقال در شب عید و نقد سیاست توزیع و ذخیرهسازی مسوولان مرتبط و در واقع اعمال محدودیت واردات پرداختند. باور آن هست که گردش آزاد اطلاعات و آزادی رسانهیی از شاخصهای توسعه یافتگی جوامع انسانی بهحساب میآید. اما اگر در بزنگاهی مانند تب و تاب آخرین روزهای سال بازار، گرانی یا کمبود عرضه پرتقال را نشانه نا کارایی مدیریت تنظیم بازار بدانیم بهنظر میرسد از این فضای آشفته فرصتسازی کرده و به دلایل زیر آدرسهای اشتباهی دادهایم. آدرسهایی که از بردباری و مشارکت اجتماعی برای همراهی با فرایندههای درازمدت تولید کاسته و بر ناشکیباییهای کوتاهمدت بازار مصرف
خواهد افزود:
1-درچند سال اخیری که بر ما گذشت جمع بسیار زیادتری از مردم کشورمان از رنگینی ویترین بازار میوههای خارجی و لو با قیمتهای ارزانتر احساس سرافکندگی داشتند. آنان در هر تریبون ممکن گلایه میکردند که چرا کشور باغ خیز ما باید به نمایشگاهی از مرکبات یا گلابی و انگور و... خارجی و وارداتی تبدیل شود؟ پرسشی که در سیمای شادمان واردکنندگان و نیز مجوزدهندگان، پژواکی جز سکوت را به همراه نداشت. قابل پیشبینی است که محدودیت و کنترل هوشمندانه واردات موجب بازتاب های انتقادی در جریایی خواهد شد که به هر حال رونق خود را در راستای گشوده بودن مبادی ورود میدانند (بازتابهای اخیر رسانهیی این عوامل بهخوبی نشان از منافع به خطر افتادهیی داشت که چه بسا ناشیانه در پوشش منافع ملی عرضه میشد) . به خاطر بسپاریم ساختار اجرایی دولتها و فرهنگ مردم ما نیز به واردات به عنوان کوتاهترین راهحل خو گرفته است و البته که ترک عادت فرآیندی است که مستلزم تحمل درد و بردباری خواهد بود. آیا ژستهای همدردی با مردم برای دوری از این درد گریزناپذیر را میتوان رسالت آگاهیرسانی بعضی رسانهها تلقی کرد؟
2-بدون تردید هیچ شهروند پایبند به پایداری کشورمان هرگز به بهای سفره خالی نسلهای آینده از پذیرایی رنگین نوروزی با میوههای وارداتی شادمان نخواهد شد. آنان از سلاله پرشماری در طول تاریخ بوده و هستند که برای دستیابی به خودباوری و بیزاری از سفرههای چنین رنگین همواره از بذل جان شیرین فرو نمیکاهند.
3-مسوولیت خطیر سیاست تنظیم بازار برای مدیریتی که خود را متولی اصلی هدایت تولید نیز میداند تنها بهشرط حراست و حمایت از زمینه تولید داخلی قابل ارزیابی است. از سویی پیامدهای دگرگونیها در بازار کوتاهمدت بوده اما دستاوردهای برنامهریزی تولید مربوط به آن بلندمدت است. با عنایت به این نکته بیم آن میرود هرگونه بهرهگیری از سیاه بازار محصولات غیراساسی و بزرگنمایی رسانهیی آن، نگاه بلندمدت متولیان تولید را سرگرم روزمرگیهای بازار کند. از دیگر نتایج چنین نقدهای واکنشی این خواهد بود که ارزیابی سیاستهای راهبردی و راهکاری مدیریت اجرایی بخش کشاورزی در زمینه تولید در محاق، حاشیههای بازار ناپدید میشود. امری که بیش از مردم، متولیان تولید را از نقدهای سازنده محروم میکند.
4-تداوم موارد رسانهیی مشابه میتواند افکار عمومی و منابع پرسشگر را از حوزه پرسشگری در وادی تولید بهخود سرگرم کرده و از آن سو نیز مدیریت بخش کشاورزی را ناگزیر در مسیری متفاوت با وظایف راهبردی خود سوق دهد. از این رو باید تلاش کرد، مطالبات اجتماعی از این بخش بیش از نوسانات بازار در مسیر افزایش بهرهوری در مناسبات تولید ساماندهی شود. بدون تردید تمامی شهروندانی که جز آرزوی سرافرازی و شکوفایی اقتصادی کشور را ندارند هرگز از انسداد دروازههای واردات روی نخواهند تابید. انسدادی که اگر امید آن را داشته باشند که به گشایش دریچههای بالندگی کشور و مردم بینجامد.