دگرگونی عظیم در نظم جهانی انرژی

۱۳۹۳/۱۲/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۵۱۰

در نیمه دوم سال ۲۰۱۴ بهای نفت حدود ۴۰ درصد از ماه ژوئن تا پایان سال ۲۰۱۴ سقوط کرد. بهای نفت با توجه به «عرضه بیش از حد» که تا حدودی با افزایش تولید انرژی امریکا ایجاد شد و «تقاضای ضعیف جهانی» به زیر ۶۰ دلار در هر بشکه -پایین‌ترین میزان طی پنج سال گذشته- کاهش یافت. در حالی که «این شوک نفت خام» برای مصرف‌کنندگان، صنعت حمل‌ونقل و تولیدکنندگان موهبت بوده است، «بخش اصلی» کشورهای سنتی تولیدکننده انرژی - به‌ویژه روسیه و کشورهای خاورمیانه- به‌شدت از این شوک متضرر شده‌اند. این شوک‌ها ذاتا گذرا هستند

گروه گفت‌و‌گو|

یک اندیشکده امریکایی با انتشار گزارشی راهبردی به پیش‌بینی آینده بازار جهانی نفت پرداخته و عنوان می‌کند «امنیت جهانی انرژی» در نتیجه چالش‌ها و تهدیدات گوناگون در جهان به طور فزاینده‌یی در مخاطره قرار دارد و «نظم جهانی انرژی» در حال تغییر است.

اندیشکده امریکن انترپرایز در گزارشی راهبردی با عنوان «انرژی بسیار زیاد؟ آسیا در سال ۲۰۳۰» که توسط دن بلومنتال، درک‌ام سیزرز، آندریاس گولدتاو، مایکل ماتزا، جیمز‌ای اسلاتز و سارا وخشوری به رشته تحریر در آمده است به بررسی چشم‌انداز انرژی در سال ۲۰۳۰ پرداخت و نوشت: دسترسی به انرژی قابل خرید از دیرباز مولد رشد اقتصادی و محرک برنامه‌ها و طرح‌های ژئوپلیتیک بوده است. نمونه‌های بی‌شماری {از این دست} از قرن نوزدهم تا قرن بیستم یافت می‌شوند. در ایالات متحده رشد تولید نفت و نهایتا «شکوفایی نفتی در تگزاس» پایه‌های دومین انقلاب صنعتی را مستحکم کرد و به رشد بیشتر تولید نفت در «شهرهای سواحل شرقی امریکا» کمک کرد. در گوشه‌وکنار اقیانوس آرام - از آغاز اواخر سده ۱۸۰۰- ژاپن به دلیل «محدودیت منابع» در مسیری امپریالیستی گام نهاد. برخی از ناظران معتقدند که امروزه چین نیز با چنین محدودیت‌هایی روبه‌رو است. علی‌الخصوص در بیشتر قرن بیستم و قرن بیست‌ویکم نگرانی‌های ناشی از «جریان آزاد نفت» ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورها را به رقابت در خاورمیانه وادار کرد.


تمرکز نگرانی‌ها درخصوص امنیت

بر خاورمیانه

به گزارش اشراف، نگرانی‌ها درخصوص «امنیت انرژی» طی سه دهه گذشته عمدتا بر خاورمیانه -که با تهدیدات نگران‌کننده‌یی علیه ثبات منطقه‌یی روبه‌رو بوده و کانون برخی از بزرگ‌ترین کشورهای تولیدکننده نفت در جهان به شمار می‌رود- متمرکز بوده است. به طور کلی نقش ایالات متحده در حفظ امنیت منطقه با استقبال روبه‌رو شده، اما هزینه‌های زیادی را هم در پی ‌داشته است. در عین ‌حال قیمت بالای نفت به دلیل «تداوم افزایش تقاضا» و «عرضه نسبتا محدود» به عنوان امری بدیهی پذیرفته می‌شد.


افزایش بیش از حد تولید و کاهش تقاضا و سقوط ۴۰ درصدی قیمت نفت

اما ممکن است که چنین انتظاراتی مورد تایید قرار نگیرد. در نیمه دوم سال ۲۰۱۴ بهای نفت حدود ۴۰ درصد از ماه ژوئن تا پایان سال ۲۰۱۴ سقوط کرد. بهای نفت با توجه به «عرضه بیش از حد» که تا حدودی با افزایش تولید انرژی امریکا ایجاد شد و «تقاضای ضعیف جهانی» به زیر ۶۰ دلار در هر بشکه -پایین‌ترین میزان طی پنج سال گذشته- کاهش یافت. در حالی که «این شوک نفت خام» برای مصرف‌کنندگان، صنعت حمل‌ونقل و تولیدکنندگان موهبت بوده است، «بخش اصلی» کشورهای سنتی تولیدکننده انرژی - به‌ویژه روسیه و کشورهای خاورمیانه- به‌شدت از این شوک متضرر شده‌اند. این شوک‌ها ذاتا گذرا هستند. ممکن است قیمت‌ها ورای کوتاه‌مدتی در سطح پایین باقی نمانند. حتی در این صورت «سقوط قیمت نفت» پرسش‌هایی را درباره «چشم‌انداز انرژی جهان» درازمدت مطرح می‌کند، زیرا ابهاماتی در رابطه با برخی مسائل که مسلما بر امنیت انرژی ایالات متحده و شرکایش و همچنین رفاه تولیدکنندگان سنتی نفت تاثیر می‌گذارد، وجود دارد. این ابهامات به شرح ذیل است:

- تولید نفت و گاز در آینده در ایالات متحده، خاورمیانه، فدراسیون روسیه و چین.

- تقاضای انرژی در بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان؛ به‌ویژه در شرق آسیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده.

- سیاست‌گذاری‌های داخلی انرژی در ایالات متحده، چین و بی‌ثباتی زیاد تولیدکنندگانی مانند عراق.

- عوامل ژئوپلیتیک همانند تحریم‌های علیه ایران و روسیه.


سایه سنگین بی‌ثباتی در حوزه خلیج فارس

شاید «انقلاب شیل» چشمگیرترین عامل -که ایالات متحده را ظاهرا یک‌شبه به بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت و گاز تبدیل می‌کند- به شمار می‌رود. ممکن است در آسیا عطش چین برای انرژی با کاهش رشد اقتصادی این کشور به طور محسوسی کاسته شود.

تداوم «تنش با روسیه در حاشیه اروپا» به افزایش تردیدها درباره عرضه آینده انرژی به اعضای اتحادیه اروپا توسط روسیه دامن زده است؛ در عین ‌حال سایه بی‌ثباتی سیاسی «در حوزه خلیج فارس» بر آینده عراق و ایران - دو تولیدکننده بالقوه بزرگ انرژی- سنگینی می‌کند. این گزارش تلاش می‌کند تا این تهدیدها را با هدف «ارائه سناریوهای واقع‌بینانه» درباره چشم‌انداز جهانی انرژی تا سال ۲۰۳۰ روشن‌تر کند.

تقریبا این برهه زمانی به طور منطقی برای کسب اطمینان در مورد «پیش‌بینی‌های مربوط به عرضه و تقاضا» کافی است، اما برای «سنجش پیامدهای ژئوپلیتیک» بسیار دوردست به نظر می‌رسد. همچنین «یک افق پانزده ساله» امکان {وقوع} تحولات متعدد بسیار غیرمترقبه و دور از انتظار را به حداقل می‌رساند.


ارزیابی سیاست‌ها و فهم بهتر از چگونگی تحول بازار انرژی در آینده

تشریح جامع وضعیت انرژی نیازمند نگارش حجم وسیعی از اطلاعات است. ما در این گزارش -با به‌کارگیری رویکردی کل‌نگرانه- هرچند نه به طور فراگیر، در نظر داریم که عوامل محرک «راهبرد انرژی امریکا» را شناسایی کنیم. واشنگتن و شرکایش -با داشتن فهم بهتری از «چگونگی تحول بازار انرژی» در سال‌های آینده- قادرند که نه تنها سیاست‌های انرژی و اقتصادی بلکه سیاست‌های دفاعی و خارجی‌شان را بهتر مورد ارزیابی قرار دهند. این گزارش برای نیل به این هدف به سه بخش تقسیم شده است: چهار کشور و چشم‌انداز انرژی منطقه‌یی (امریکای شمالی، چین، خاورمیانه و روسیه). کلیات سناریوهای جهانی و ارزیابی پیامدهای ژئوپلیتیک. چشم‌انداز انرژی ایالات متحده و چین تعیین‌کننده‌ترین {از میان بقیه مناطق} به شمار می‌روند. هر دو کشور می‌توانند تقاضای خالص جهانی را برای انرژی به حرکت درآورند و هر دو بازیگران ژئوپلیتیک مرکزی در جهان محسوب می‌شوند. خاورمیانه، اتحادیه اروپا و روسیه از اهمیت برخوردارند، اما میزان اهمیت آنها تا حدود زیادی به «نحوه رفتار چین و امریکا» بستگی خواهد داشت.

هر یک از چهار مقاله در امتداد رویه‌های مشابهی تنظیم شده‌اند. نخست نگارنده «خطوط کلی کنونی» حوزه بازار انرژی در هر کشور یا منطقه را -که در دسترس باشد- تشریح می‌کند. سپس نگارنده «عوامل اصلی» را -که در تقاضای خالص انرژی آن کشور تاثیرگذار هستند- مورد بررسی قرار می‌دهد. نهایتا نگارنده برخی از «سناریوهای آینده حوزه انرژی» را مورد توجه قرار می‌دهد.


بزرگ‌ترین چالش حوزه انرژی جهانی

نخست جیمز اسلاتز «بزرگ‌ترین چالش حوزه انرژی جهانی» را در قرن بیست‌ویکم تاکنون مورد بررسی قرار می‌دهد: چشم‌انداز جدید ایالات متحده در عصر نفت و گاز شیل. او متذکر می‌شود که «تغییر ثروت انرژی امریکا به طور کم‌سابقه‌یی در طول مدت‌زمانی کوتاه اتفاق افتاده است». ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ - تنها پنج سال پس از اینکه «نفت و گاز شیل» به عنوان منابع مهم عرضه کشف شدند- به بزرگ‌ترین تولیدکننده مرکب نفت و گاز در جهان تبدیل شد. اسلاتز با نگاه به آینده از یک سو تولید فزاینده گاز طبیعی، تقاضا و صادرات و از سوی دیگر کاهش تقاضا برای نفت و افزایش تولید نفت را پیش‌بینی می‌کند.


چین به بزرگ‌ترین واردکننده انرژی و نفت تبدیل خواهد شد

سپس درک سیزرز به «چشم‌انداز انرژی چین» می‌پردازد. چین به دلیل نیاز بی‌پایان این کشور به واردات انرژی به طور قابل‌ملاحظه‌یی بر بازار جهانی انرژی طی سال‌های آینده تاثیر می‌گذارد. چین به بزرگ‌ترین واردکننده انرژی، زغال‌سنگ و نفت تا سال ۲۰۳۰ تبدیل خواهد شد. سرچشمه موهبت طبیعی، روندهای کنونی اقتصاد کلان، اصلاحات احتمالی بازار و سیاست داخلی و بین‌المللی همه در چگونگی توسعه تقاضای خالص چین طی سال‌های آینده تاثیرگذار خواهند بود. سیزرز با ارزیابی این موارد چهار سناریوی احتمالی را برای تحول بخش انرژی چین برمی‌شمارد. این چهار سناریو ابهامی را که درباره نحوه دقیق پیشبرد شکل‌دهی چین به برآمدهای انرژی جهانی وجود دارد، تشریح می‌کند. با این وجود محتمل‌ترین برآمد این است که «رشد تقاضای خالص انرژی چین» به طور محسوسی کاهش پیدا خواهد کرد.


ایران و عراق تغییردهندگان بالقوه اوضاع در منطقه به شمار می‌روند

سپس سارا وخشوری «چشم‌انداز انرژی در خاورمیانه» را مورد بررسی قرار می‌دهد. عربستان سعودی «تولیدکننده عمده انرژی» طی برهه زمانی مورد نظر ما باقی خواهد ماند؛ در عین‌حال ایران و عراق تغییردهندگان بالقوه اوضاع در منطقه به شمار می‌روند. هر دو کشور از سرچشمه قابل‌ملاحظه‌یی از منابع برخوردار هستند، اما همچنین آنها با چالش‌هایی در برابر «ظرفیت تولید» و «صادرات انرژی‌شان» مواجه هستند. ایران با تحریم‌هایی علیه صادراتش روبه‌رو است و به سرمایه خارجی خود دسترسی محدودی دارد و بنابراین این کشور در بهسازی تولیدش با مشکل مواجه شده است. در عین‌ حال «شبه‌نظامیان داعش» کنترل بخش عظیمی از مناطق عراق را در دست گرفته‌اند و در حال حاضر این کشور در بهترین شرایط با «یک روند طولانی بازسازی» روبه‌رو است. همچنین «توسعه بخش انرژی» به دلیل مناقشات کنونی میان بغداد و دولت اقلیم کردستان دچار محدودیت شده است. چنانچه هم ایران و هم عراق بتوانند بر چالش‌های پیش‌روی‌شان غلبه کنند، ممکن است «مقدار قابل‌توجهی از نفت» روانه بازار جهانی شود.


روسیه از اصلی‌ترین صادرکنندگان انرژی در جهان باقی خواهد ماند

در چشم‌انداز منطقه‌یی پایانی آینده «توسعه بخش انرژی روسیه» را مورد بررسی قرار می‌دهیم. آندریاس گولدتاو بر این باور است که «روسیه یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان انرژی در جهان باقی خواهد ماند، اما «توسعه بخش انرژی» به‌طور سرنوشت‌سازی به برخی عوامل بستگی دارد که این کشور نفوذی بر آنها ندارد: تحریم‌های غرب علیه بخش انرژی، توسعه بازار بین‌المللی، تنظیم بازار اتحادیه اروپا و سیاست‌های کربن‌زدایی اروپا». احتمالا این عوامل بازارهای گاز یا نفت روسیه یا هر دو آنها را خاموش می‌کنند.

وعده «بازارهای شرق آسیا» برای بخش انرژی روسیه در حد نظری باقی مانده است، اما اگر «راهبرد شرق روسیه» موفقیت‌آمیز باشد، ممکن است {این بازارها برای این کشور} موهبت محسوب شوند.


فعالیت اقتصاد کلان جهانی محدود باقی می‌ماند

این گزارش -پس از بررسی مناطق و کشورهای اصلی احتمالی تاثیرگذار بر تقاضای خالص- سپس سناریوهای منطقه‌یی را در سناریوهای جهانی تلخیص می‌کند. سیزرز سناریوهای جهانی را -که موفقیت یا شکست را برای {تولید} شیل امریکا، وقوع تغییرات اساسی در صادرات انرژی خاورمیانه و روسیه، بیماری اقتصادی در چین، عملکرد اقتصاد کلان جهان و امکان جهانی‌شدن انقلاب سیل را پیش‌بینی می‌کنند- تشریح می‌کند. سناریوها به ترتیب احتمالات رتبه‌بندی می‌شوند؛ طوری‌که در محتمل‌ترین سناریو «تقاضای خالص انرژی» در امریکا به صفر می‌رسد، درحالی‌که «فعالیت اقتصاد کلان جهانی» محدود باقی می‌ماند.


چالش‌های جدیدی برای نظم آزاد بین‌المللی به رهبری امریکا

این سناریوهای جهانی مقدمات فصل نتیجه‌گیری این گزارش را درباره «پیامدهای ژئوپلیتیک» فراهم می‌کنند. دن‌بلومنتال معتقد است که تحولات به‌ویژه در چین و ایالات متحده و با شدت کمتری در اروپا و خاورمیانه ممکن است به چالش‌های جدیدی برای «نظم آزاد بین‌المللی به رهبری امریکا» منجر شود و «توانایی امریکا» را در دفاع از این نظم تحت تاثیر قرار خواهد داد. بلومنتال بر این باور است که این نظم در اختیار همه کشورها است و به سود آنهایی است که در آن مشارکت می‌کنند.


چین در‌حال‌حاضر یک بازیگر اقتصادی اصلی است

شاید ‌جز ایالات متحده، چین بیشترین سود را از این نظم کسب کرده باشد. «اصلاحات بازار دنگ‌شیائوپینگ» در دهه۱۹۷۰ برای نخستین‌بار چین را قادر ساخت تا از آن ذی‌نفع شود. آن‌گونه که بلومنتال متذکر می‌شود «چین در‌حال‌حاضر یک بازیگر اقتصادی اصلی است و از برتری جهانی ایالات متحده ذی‌نفع می‌شود؛ نظر به اینکه واشنگتن «امنیت بین‌المللی» را -که چین هنوز به‌تنهایی قادر به تضمین آن نیست- تامین می‌کند.»


امنیت انرژی ستون اصلی حفظ نظم آزاد بوده است

«امنیت انرژی» ستون اصلی حفظ نظم آزاد بوده است. به‌ویژه «عرضه مداوم نفت» موجب گسترش رفاه در سرتاسر جهان و کاهش انگیزه‌ها برای نبرد بین ایالات شده است. ایالات متحده این امنیت را با حمایت از یک بازار جهانی برای نفت، جلوگیری از سلطه نیروهای متخاصم بر خلیج‌فارس و منابع انرژی آن و تضمین امنیت جهانی مسیرهای دریایی تضمین کرده است.


توانایی برای ایجاد اختلال در صلح و ثبات منطقه‌ای

با وجود اینکه چین از فواید «کالاهای عمومی تامین‌شده توسط امریکا» برخوردار شده است، رهبران چین همواره دیدگاه چندان مثبتی نسبت به این نظم آزاد ندارند و به نظر می‌رسد که آنها درصدد بازبینی آن مطابق میل خودشان هستند. به‌علاوه «جمهوری خلق {چین}» به‌طور فزاینده‌یی امکانات لازم را نه‌تنها برای به چالش کشیدن این نظم، بلکه برای مبارزه تنگاتنگ با ایالات متحده در برخی حوزه‌ها در اختیار دارد. هرچند روسیه و ایران ایجاد چنین چالش‌های را در جهان پیش‌بینی نمی‌کنند، اما این دو کشور از توانایی لازم برای ایجاد اختلال در صلح و ثبات منطقه‌یی - و ظاهرا برای سلطه خود بر مناطقشان- برخوردار هستند.


نظم جهانی انرژی در حال تغییر است

«امنیت جهانی انرژی» در نتیجه این چالش‌ها به‌طور فزاینده‌یی تحت مخاطره قرار دارد. درعین‌حال «نظم جهانی انرژی» در حال تغییر است. «رشد اقتصادی چین» طی دو دهه گذشته یک شوک تقاضای بزرگی را به این نظام وارد کرده است و این کشور در‌حال‌حاضر بزرگ‌ترین واردکننده انرژی به‌شمار می‌رود. به‌علاوه همگام با افزایش «رشد ثروت در چین»، این کشور اشتیاق بیشتری برای تامین امنیت انرژی خودش -به‌جای اتکا بر کالاهای عمومی که به‌صورت تاریخی توسط ایالات متحده تامین ‌شده است- پیدا کرده است. در عین‌‌حال ایالات متحده در آستانه تبدیل‌شدن به «صادرکننده خالص نفت و گاز» قرار دارد.


سوال‌هایی که در این گزارش پاسخی برای آن داده خواهد شد

احتمالا تغییر «دینامیک‌های انرژی» بر نحوه همکاری ایالات متحده با متحدانش، نحوه همکاری امریکا و چین با یکدیگر و نحوه تعامل هریک از این دو کشور در خاورمیانه، روسیه و با دیگر صادرکنندگان انرژی تاثیر می‌گذارد. آیا ایالات متحده همچنان از «ورود قدرت‌های متخاصم به خلیج‌فارس» جلوگیری خواهد کرد؟ حفظ ثبات در منطقه{خاورمیانه} تا چه اندازه برای امریکا حایز اهمیت است؟ چگونه درک چین از منافع این کشور در خاورمیانه تغییر خواهد کرد؟ آیا پکن در تضمین امنیت این منطقه به‌طور مستقیم نقشی ایفا خواهد کرد؟ آینده مناسبات امنیتی و اقتصادی چین و روسیه -همزمان با کاهش مناسبات اروپا و روسیه- چگونه رقم می‌خورد؟


سازمان‌دهی مجدد مناسبات دیپلماتیک روابط حوزه انرژی

انتظار می‌رود که تقریبا هر کشوری در گوشه‌و‌کنار جهان سیاست‌های انرژی خودش را -همزمان با کاهش سلطه «سازمان کشورهای صادرکننده نفت» (اوپک) بر بازار{نفت}- در طی سال‌های آینده مورد بازنگری قرار دهد. به‌دلیل اینکه انرژی برای رفاه اقتصادی و امنیت ملی از اهمیت فراوانی برخوردار است، دولت‌ها سیاست‌های اقتصادی، خارجی و امنیتی‌شان را مورد ارزیابی مجدد قرار خواهند داد. سازماندهی مجدد بنیادین راهبردهای امنیت ملی، مناسبات دیپلماتیک و روابط {حوزه} انرژی در شرف وقوع است. هدف از {نگارش} این گزارش این است که خطوط کلی این سازمان‌دهی مجدد روشن شوند و بینشی{بهتر} در اختیار سیاست‌گذارانی که با جهان انرژی نوینی روبه‌رو هستند، قرار داده شود.

یافته‌های اصلی این گزارش عبارتند از:

- «انقلاب شیل در ایالات متحده» و «پایان شوک تقاضای انرژی چین» -در مقایسه با ۱۵سال گذشته- دو عامل مهم در شکل‌دهی به بازارهای جهانی انرژی طی ۱۵سال آینده خواهند بود.

- مجددا «نظام سیاسی-اقتصادی ایالات متحده» شاهد بهبودپذیری است. امریکا منابع طبیعی، حقوق مالکیت مشخص، ساختار صنعتی رقابتی و آزاد و بازارهای سرمایه فراوانی را - بهترین ترکیب برای نوآوری در حوزه انرژی- در اختیار دارد. این عوامل به «انقلاب کنونی شیل در امریکا» شتاب می‌بخشد.

- همچنین «موقعیت ژئواستراتژیک امریکا» بهبود یافته است. درحالی که ایالات متحده در خلیج‌فارس منافع طولانی‌مدتی - ازجمله مبارزه با گروه‌های تروریستی و بلندپروازی‌های هسته‌یی ایران- دارد، این کشور دیگر به روابط درگیرشده‌یی که قبلا با کشورهای تولیدکننده اصلی نفت داشت، نیازمند نیست.

- رهایی ایالات متحده از «وابستگی به واردات نفت» به این کشور امکان می‌دهد تا منافعش را در خاورمیانه -بدون هراس از ایجاد مزاحمت برای {دولت‌های} دیکتاتوری- جست‌وجو کند. تداوم منافع کلی در «ثبات تولید جهانی نفت» مستلزم ادامه دخالت ایالات متحده در خاورمیانه خواهد بود، اما امریکا «در واکنش به چالش‌ها در این منطقه» - نسبت به دهه‌های گذشته- از انعطاف بسیار بیشتری برخوردار خواهد شد.

- چین از منابع طبیعی برخوردار است، اما زیرساخت اقتصادی لازم را برای بهره‌برداری مناسب از آنها در اختیار ندارد. مالکیت دولت بر تمامی نفت و گاز سرزمین چین بدین معنی است که کارآفرین‌ها برای اکتشاف {این منابع} انگیزه کافی ندارند. رقابت در بخش انرژی منع شده است و بازارهای سرمایه چین دچار سوءعملکرد هستند و هرگونه نوآوری که به‌وجود می‌آید، از نظر قانونی مورد حمایت قرار نمی‌گیرد.

- رشد چین تحرک خود را بدون اعمال اصلاحات بنیادین اقتصادی از دست خواهد داد؛ صنعت انرژی چین بدون اعمال اصلاحات در بخش انرژی ناکارآمد و به‌شدت به واردات متکی خواهد ماند. اصلاح حقیقی بازار چین شامل تقویت حقوق مالکیت، رقابت صنعتی و خصوصی‌سازی نسبی نظام مالی می‌شود، اما این برآیندها -باتوجه به اینکه تاکنون «شی‌جین‌پینگ»، رییس‌جمهوری چین، تنها به اعمال اصلاحات محدودی رغبت نشان داده است- غیرمحتمل باقی خواهند ماند.

- «سهم واردات چین» -درحالی که رشد تقاضای این کشور رو‌به‌کاهش است- همچنان در حال افزایش است. در‌حال‌حاضر «وابستگی بخش انرژی چین به خاورمیانه» بسیار بیشتر از وابستگی ایالات متحده به انرژی خاورمیانه است. پکن ممکن است در تله آرایش عرضه -با در نظر گرفتن تمامی «پیچیدگی‌های متعاقب سیاست خارجی» که واشنگتن متحمل شده است- گرفتار شود. موقعیت ژئوپلیتیک چین مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

- چین ممکن است پیمان رسمی اتحاد را با یک تولیدکننده اصلی مانند روسیه (و یا عراق) منعقد کند و مسکو ممکن است به‌اندازه‌یی مستأصل شود که شرایط انرژی {پیشنهادی} پکن را بپذیرد. چون هر دو کشور «آرمان‌های سیاسی تجدیدنظرطلبانه» دارند، همکاری چین و روسیه مجموعه مشکلات ژئوپلیتیک جدیدی را برای ایالات متحده پدید خواهد آورد.

- روسیه یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان انرژی در جهان باقی خواهد ماند، اما «توسعه بخش انرژی روسیه» به عواملی بستگی دارد که این کشور نفوذی بر آنها ندارد، مانند تحریم‌های غرب علیه بخش انرژی و مقررات اروپا. چنانچه اروپا از «وابستگی به انرژی روسیه» رها شود، کرملین برای «جلب حمایت چین» تحت فشار بیشتری قرار

خواهد گرفت.

- عربستان سعودی موقعیت خود را به‌عنوان «تولیدکننده عمده انرژی» طی ۱۵سال آینده حفظ خواهد کرد. ایران و عراق تغییردهندگان بالقوه اوضاع در خاورمیانه به‌شمار می‌روند. چنانچه هر دو کشور بتوانند بر چالش‌های پیش‌روی‌شان غلبه کنند، ممکن است «مقدار قابل‌توجهی از نفت مازاد» روانه بازار

جهانی شود.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر