آیا چین و امریکا برای جنگ آماده می‌شوند؟

۱۳۹۳/۰۸/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۸۹۵۳

با وجود درخواست‌ مقام‌های امریکایی، پکن هیچ میلی به صحبت کردن درباره برنامه‌های نظامی کلیدی خود ندارد؛ مسایلی از قبیل دامنه و مقاصد ایجاد نیروی واکنش سریع، توسعه فناوری‌‌هایی که می‌تواند نیروی دریایی امریکا را در منطقه فلج کند

شی‌جین‌پینگ، رییس‌جمهوری چین و باراک اوباما، رییس‌جمهوری امریکا درکنفرانس خبری در دوازدهم نوامبر در پکن بر سر مجموعه‌یی از قواعد رفتاری به‌منظور اجتناب از درگیری‌های احتمالی نظامی درهوا و دریا توافق کردند. بن رودز، مشاور ارشد امنیت ملی امریکا با اشاره به اهمیت این توافق می‌گوید: «برای ما اجتناب از هرگونه تشدید ناخواسته اختلافات مهم است چراکه هرگونه برخورد احتمالی ناخواسته می‌تواند منجر به روشن شدن آتش جنگی ناگهانی میان دوکشور شود.

نشریه فارین‌پالیسی درگزارشی این پرسش را مطرح می‌کند که آیا واقعا باید نگران جنگ میان ایالات متحده امریکا و چین بود؟

مایکل پیلسبوری، تحلیلگر و مشاور ارشد دفاعی در حوزه چین در پاسخ به این پرسش می‌نویسد: «بله. در چهاردهه گذشته که درباره چین مطالعه کرده‌ام با صدها عضو ارتش آزادی خلق (ارتش چین) صحبت کرده و تعداد بی‌شماری مقاله و گزارش‌های نظامی مربوط به نشریات چین را خوانده‌ام. نظامیان و سیاستمداران چینی معتقدند که کشورشان در مرکز برنامه‌ریزی جنگی امریکا قرار دارد.

به عبارت دیگر پکن معتقد است که ایالات متحده خود را برای جنگ احتمالی با چین آماده می‌کند و چین باید در نهایت خود را برای این سناریو آماده کند.»

به نوشته پیلسبوری، تنش‌های میان چین و امریکا در سطح بالایی قرار دارد، نه تنها به‌خاطر افزایش سریع بودجه نظامی چین یا به این دلیل ‌که امریکا دارایی‌های نظامی خود را در اقیانوس آرام به‌عنوان بخشی از استراتژی توازن منطقه‌یی ادامه می‌دهد؛ بلکه اینجا بزرگ‌ترین مشکل «کدورت چینی» است، حتی سخنان به‌ظاهر دوستانه اخیر شی‌‌جین‌پینگ نیز بعید است که تاثیری عملی در روابط دو کشور داشته باشد.

به نوشته فارین‌پالیسی، واشنگتن امیدوار است که بتواند برای کاهش احتمال سوءتفاهم، برآورد اشتباه یا سوء‌برداشت‌ها در روابط دوجانبه حجم قابل‌توجهی از اطلاعات نظامی را با چین به اشتراک بگذارد. این دقیقا همان چیزی بود که رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق امریکا در سفر ژانویه 2011 خود به پکن درباره آن صحبت کرد. اما رهبری چین که از ابهام و تاکتیک‌های نامتقارن منتفع می‌شود، حاضر نیست نیات نظامی خود را با واشنگتن در میان بگذارد. با وجود ابراز درخواست‌های مکرر مقام‌های امریکایی، پکن هیچ میلی به صحبت کردن درباره برنامه‌های نظامی کلیدی خود ندارد؛ مسایلی از قبیل دامنه و مقاصد ایجاد نیروی واکنش سریع، توسعه فناوری‌‌هایی که می‌تواند نیروی دریایی امریکا را در منطقه فلج کند و دخالت ارتش چین در حملات سایبری علیه ایالات متحده امریکا، مسایلی که گفت‌وگو درباره آنها قطعا به کاهش تنش‌های دوطرف خواهد انجامید. البته در برخی موارد ازجمله در سال 2010 و پس از اینکه امریکا مبادرت به فروش تسلیحات به تایوان کرد، پکن تماس‌ نیروهای نظامی خود با نیروهای نظامی امریکا را قطع کرده است. اقدامی که به این سکوت نگران‌کننده برای امریکا دامن زده است.

در نتیجه بی‌اعتمادی فزاینده‌یی نسبت به چین در میان بسیاری از سیاست‌گذاران و مقام‌های دولتی امریکا درحال شکل‌گیری است. مقام‌های نظامی چین گله‌مند هستند که نشریات دانشکده‌های نظامی در امریکا مقالات متعددی درباره جنگ با چین و اینکه ایالات متحده امریکا چطور می‌تواند در این نبرد پیروز باشد را منتشر می‌کنند. به‌عنوان مثال در مقاله‌یی که فوریه 2014 در نشریه متعلق به نیروی دریایی امریکا تحت عنوان «ارعاب اژدها» منتشر شده، پیشنهاداتی درباره تهاجم به چین از طریق انهدام خطوط ساحلی این کشور مطرح شده است. در این مقاله همچنین پیشنهاد شده که نیروهای عملیات ویژه به مناطق اقلیت‌های ناآرام چین درغرب این کشور اعزام شوند و ناراضیان دولتی را مسلح کنند.

اما چینی‌ها نیز رفتار مشابهی دارند. ژنرال پنگ گوانگ‌کینگ و ژنرال یائو زو ژی در مقاله‌یی تحت عنوان «دانش استراتژی نظامی» اعلام کرده‌اند که پکن باید برای پرکردن شکاف خود با روسیه و ایالات متحده امریکا به کیفیت و کمیت سلاح هسته‌یی خود بیفزاید.

پیلسبوری می‌نویسد، افراد بسیاری خارج از وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) ممکن است که از شمار زیاد مقام‌های امریکایی که نگران آغاز یک جنگ با چین هستند، شگفت‌زده شوند. افرادی ازجمله وزرای سابق دفاع، نگران جنگ امریکا با چین هستند. ازجمله هنری کسینجر که در کتاب خود با عنوان «درباره چین» که سال 2011 منتشر شده نسبت به یک «جنگ جهانی چینی - امریکایی اول» هشدار داده و این پرسش را مطرح کرده که آیا تاریخ خود را تکرار می‌کند؟ حداقل در یک دهه گذشته، امریکا بارها چین را تحت فشار گذاشته تا درباره اهداف و قابلیت‌های دفاعی خود صریح‌تر و شفاف‌تر عمل کند. پس از دیدار جورج بوش، رییس‌جمهوری وقت امریکا، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع امریکا و هو جین تائو، رییس‌جمهوری وقت چین در آوریل 2006،

هر دو کشور اعلام کردند که گفت‌وگوهای استراتژیک میان فرماندهان هسته‌یی دو طرف به‌زودی آغاز خواهد شد. اقدامی که می‌توانست گامی مهم در زمینه شفاف‌سازی اهداف نظامی دوکشور تلقی شود. اما ارتش چین پای خود را عقب کشید و این گفت‌وگوها هرگز آغاز نشد.

لئون پانتا، وزیردفاع امریکا در سفر سپتامبر 2012 خود به پکن نیز بار دیگر تلاش کرد تا پکن را وارد گفت‌وگوهای نظامی کند. او نیز مانند سلف خود رابرت گیتس خواستارگفت‌وگوی استراتژیک با چین در چهار بخش شد: تسلیحات هسته‌ای، دفاع موشکی، فضایی و امنیت سایبری. اما این گفت‌وگوها هرگز اتفاق نیفتاد. مطمئنا پکن این‌بار نیز که اعلام کرده در جریان سفر با باراک اوباما در زمینه گفت‌وگو بر سر برخی مسایل نظامی به توافق رسیده، می‌تواند به‌راحتی توافق کند اما درمرحله اجرا این پرسش کلیدی مطرح می‌شود که با توجه به اینکه بزرگ‌ترین برگ برنده چین در مقابل ایالات متحده امریکا عدم تقارن دانش نظامی (رازداری نظامی) است چرا باید کارت خود را رو کند.

مشاهده صفحات روزنامه