سال 2015میلادی روزنامه والاستریت ژورنال گزارشی از یک نگاه جدید در عصر اقتصاد نوشت. بنا بر گزارش این روزنامه آنچه اقتصاد جهان را متحول کرده نه تئوری که ایدهها بوده است. این روزنامه با اشاره به کتابهایی که در این خصوص نوشته شده بود به نتیجهگیری جالبی رسید و آن اینکه ایدهها بر بستر تئوریها شکل میگیرد اما در این زمینه یک نکته مهمی وجود دارد و آن هم این است که «ایدهها باید عینی و ذهنی باشند» یعنی اینکه ایده با توجه به جمیع اوضاع قابلیت پیاده شدن را داشته باشد. برای مثال در دورههای بسیار قدیم انسان خواهان پرواز بر فراز آسمانها بود و در این بین افراد زیادی بودند بدون توجه به علم دینامیک پرواز و با تقلید از پرندگان جان خود را از دست دادند. آنچه که این ایده را در آن دوران نتوانست محقق کند، تجمیع علم دینامیک پرواز بود. باید حدود 3 قرن از مطالعات گالیله میگذشت تا برادران رایت با کمک علوم و تجربه گذشته نخستین پرواز را بر فراز آسمان «کیل دویل هیلز» کارولینای شمالی انجام دهند. ایدهها خوب هستند اما منوط به عینیت و ذهنیت عصر خود هستند در غیر این صورت چیزی جز خیالبافی و توهم نیست. بدون شک تحولات اقتصادی هم بر
بستر تئوریها شکل گرفته است ولی در بطن این تئوریها، ایدهها بوده که شکل اولیه آن را در ذهن ترسیم کرده است. مهندسی که خانه میسازد بدون نقشه اولیه نمیتواند این خانه را بر پا کند. او در ذهن خودش خانه ایدهآل را دارد سپس بر مبنای آن مصالح جمعآوری میشود و خانه شکل نهایی خود را میگیرد. اگر ایده اولیه در ذهن نباشد چگونه میتوان چیزی را ساخت؟
اقتصاد ایران هم تاکنون با وجود برنامههای توسعهیی که داشته متاسفانه ایدهیی از آنچه میخواهد نداشته است. شاید به همین خاطر است که با وجود بیش از نیم قرن برنامهریزی در کشور هنوز در همان خانه اول هستیم. هنوز نمیدانیم چه میخواهیم بسازیم. دولتی میآید سرکار تمام هدفش را بر مبنای اقتصاد لیبرال میگذارد، دولت دیگر برنامهیی میریزد که اهداف دولت قبل را نقض میکند و دولت بعدی نه این را قبول دارد و نه آن را و خودش هم نمیداند چه قبول دارد. تمام اینها اگر هم تئوری داشته باشند چون ایده در سیستم وجود ندارد، سازهیی که به دست میآید چیز دیگری است. زیرا در هر دوره تئوری اقتصادی کشور بر محور دیگری میچرخد بدون آنکه نقشهیی در ذهن وجود داشته باشد.
حال چه میخواهیم؟ دولتمردان و دستاندرکاران برنامهریزی کشور بهتر است با توجه به تجمیع امکانات کشور و عینیت و ذهنیتی که در سیستم وجود دارد نه برنامه که ایده را ترسیم کنند. برنامهها تاکنون اهداف را ترسیم کردهاند اما اینکه چه ساختمان اقتصادی در کشور با توجه به فرهنگ و سنتی که هست باید ساخته شود در دسترس نیست لذا با توجه به همین رخداد بهتر است اول در ذهن مهندسانی که اقتصاد کشور را پی میریزند، نقشه خانه را ترسیم سپس مصالح را تهیه کنند.