گروه گوناگون به طور معمول در انتخاباتی که پایه آن رای مردم باشد، هرقدر که یک نامزد رای بیشتری به دست آورد، میتواند به پیروزی نزدیکتر شود. این مساله در انتخابات ریاستجمهوری کشورهای مختلف نیز دیده میشود اما واقعیت این است که در امریکا این مساله چندان مصداق ندارد. در حقیقت ممکن است فردی همچون هیلاری کلینتون، رای بیشتری به دست آورده باشد اما رییسجمهوری ایالاتمتحده نشود. علت تنها یک مساله است؛ «آرای الکترال» اما این آرا چیست و چرا در تعیین سرنوشت رییسجمهوری امریکا از آرای مردمی هم سرنوشتسازتر است؟ آرای مردمی در ادبیات سیاسی امریکا به آرایی گفته میشود که رایدهندگان، تمام اطلاعات مورد نیاز ستاد انتخابات را تکمیل کرده باشند.
در تاریخ انتخابات ریاستجمهوری امریکا تاکنون چهاربار رییسجمهوری این کشور تنها با توسل به آرای الکترال و بدون برتری در جذب اکثریت آرای مردمی موفق به راهیابی به کاخسفید شده که نزدیکترین آنها سال ۲۰۰۰ رخ داد. زمانی که جورج بوش حدود ۵۴۴هزار رای کمتر از ال گور به دست آورد اما در آرای الکترال با ۲۷۱رای در برابر ۲۶۶رای الکترال ال گور، برنده انتخابات اعلام شد. اما چگونه میشود که ۵۳۸رای الکترال میتواند ۲۰۰میلیون رای مردمی را ابطال کرده و کاندیدایی را که انتخابات را باخته، فرد پیروز معرفی کند؟ برای پاسخ ابتدا باید دید الکتورها که آرای الکترال برآمده از آنهاست، چه کسانی هستند و چگونه انتخاب میشوند و چرا در انتخاب رییسجمهوری رای آنها مهم است.
سیستم سیاسی امریکا فدرالی است، یعنی هر ایالت میتواند تصمیمگیریهای خود را جدا از تصمیمات دیگر ایالات و قوانین خاص خود را داشته باشد. هر ایالتی در مجلس نمایندگان و سنای این کشور نمایندگانی دارد که در انتخابات سراسری انتخاب و به کنگره که متشکل از مجلس نمایندگان و سنا است، فرستاده میشوند. تعداد نمایندگان ایالتها در مجلس نمایندگان برحسب جمعیت هر ایالت متفاوت است. اما همه ایالتها بدون توجه به میزان جمعیت ۲سناتور در سنا دارند. الکترالهای هر ایالت که افراد تصمیمگیر در امور کشوری محسوب میشوند از مجموع نمایندگان هر ایالت و دو سناتور آن تشکیل میشوند. برای مثال کالیفرنیا که ۳۹میلیون نفر جمعیت دارد، در مجلس نمایندگان ۵۳نماینده و در سنا ۲سناتور دارد که به این ترتیب الکتورهای آن ۵۵نفر خواهد بود. این ایالت دارای بیشترین آرای الکترال است. انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و دموکراسی الکترال در آن، محصول انقلاب امریکا در اواخر قرن 16 - 1776- و موارد مندرج در قانون اساسی این کشور است.
در روز انتخابات، هر کاندیدایی که حایز اکثریت آرا در یک ایالت شد، تمام عدد الکترال آن ایالت برای او محاسبه خواهد شد. تعداد کل آرای الکترال ۵۳۸رای و هر کاندیدایی که به عدد طلایی 270 برسد، پیروز انتخابات خواهد شد. اگر در یک حالت نادر آرای هر دو کاندیدا ۲۶۹ شود، مجلس نمایندگان، رییسجمهور و مجلس سنا، معاون وی را انتخاب خواهد کرد.
همین مساله سبب شده تا در 5 انتخابات صورت گرفته در مجموع انتخابات ریاستجمهوری امریکا، نامزدهایی با وجود کسب آرای بالای مردمی، رییسجمهور نشوند. در حقیقت این آرای الکترال است که در نهایت میتواند مهر تاییدی بر انتخاب رییسجمهوری امریکا باشد. آخرین موردی که چنین امری به وقوع پیوست، انتخاب دونالد ترامپ بود. او باوجود کسب آرایی کمتر از هیلاری کلینتون، توانست رییسجمهوری امریکا شود. نگاهی به آرای اخذ شده نشان میدهد که دونالد ترامپ در مجموع 59میلیون و 166هزار و 34رای مردمی را به دست آورد. در مقابل کلینتون عدد 59میلیون و 333هزار و 856رای را از آن خود کرد. در حقیقت کلینتون در آرای مردمی جلوتر از ترامپ بود اما سرنوشت او را آرای الکترال به کلی تغییر داد. آرای الکترال برای ترامپ 290 و برای کلینتون، 218بود. این مساله پیش از این و در انتخابات سال 2000 نیز تکرار شده بود. بر این اساس، جورج دبلیو بوش باوجود کسب آرایی کمتر از ال گور، به دلیل به دست آوردن آرای بالای الکترال، توانست گوی رقابت را از نامزد مقابل خود برباید و کلید کاخسفید را در دست داشته باشد.
این مساله در انتخابات سال 1888 نیز دیده شده بود. رقابت در آن سال که میان بنجامین هریسون و گرور کلیولند بود، در نهایت به پیروزی هریسون منتهی شد. هرچند که مانند موارد قبل، آرای فرد بازمانده از ورود به کاخ سفید، بیشتر بود. اهمیت آرای الکترال در سالهای 1876 و 1824 نیز قابل مشاهده است بهطوری که در 1876 رادرفورد بیرچارد هیز باوجود کسب آرای کمتر در بخش آرای مردمی به پیروزی رسید و در 1824 جان آدامز با همین روش به پیروزی رسید. شاید این مساله بتواند پاسخی برای چرایی به قدرت رسیدن ترامپ باشد و اهمیت آرای الکترال را بیش از پیش مشخص کند.