در دوره 15ساله اخیر میانگین پر بودن مخازن سدهای کشور حداکثر 60 درصد بوده است
گروه انرژی
«سدسازی» در ایران فراتر از توسعه بخشی بلکه به عنوان نماد سازندگی شناخته میشود. در تمامی تیزرها و برنامههای اقتصادی که در رسانهها ساخته میشوند قطعا فریمهایی از ساخت و ساز سد در دورههای مختلف سازندگی و اصلاحات، به چشم میخورد. در دولتهای نهم و دهم نیز توسعه سدسازی در ایران با شیب شدیدتری ادامه یافت. اما سدسازی همواره محل نزاع بسیاری نیز بوده است. خصوصا طرفداران محیطزیست همواره از سیاستهای دولتها در سدسازی بیحساب و کتاب انتقاد کرده و آن را تهدیدی جدی برای زیستبومهای محلی میدانند. از سوی دیگر مدافعان سدسازی در دفاع از این پروژهها به بارش اندک و پراکنده در ایران و لزوم جمعآوری آبهای سطحی برای توزیع متناسب آب در فصلهای مختلف سال استناد میکنند.
قدر مسلم سدسازی آنهم در کشوری مانند ایران که در منطقه خشک و با تنشهای آبی فراوان داخلی و منطقهیی واقع شده امری ناگزیر است. اما پرسش اصلی در نحوه اجرای این پروژهها و عملکرد بهینه در این موضوع است. بدون شک سدسازی در هر حالتی باعث زیان رساندن به محیطزیست میشود اما نکته مهم در حداقل کردن این آسیبهاست. در همین رابطه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی به بررسی وضعیت سدها و عملکرد سدسازی در کشور در 15سال آبی گذشته پرداخته است. براساس این پژوهش در حال حاضر نیمی از ظرفیت سدهای کشور خالی است و هیچگاه سدهای ایران بیش از 60درصد ظرفیت اسمی خود مملو از آب نشدند که این نشاندهنده نقص فاحش مطالعاتی پیش از اجرای پروژههاست.
بررسی «تعادل» از گزارش مرکز پژوهشها را در ادامه میخوانید.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از سال آبی 87-1386 به بعد کاهش حدود 50درصدی در حجم آب سطحی سالانه کشور اتفاق افتاده و در این دوره مقدار حجم رواناب از متوسط 86میلیارد مترمکعب به 45میلیارد مترمکعب در بعد از آن تقلیل یافته است. نکته جالب توجه این است که از بعد سال آبی مذکور تاکنون اوضاع به وضعیت عادی بازنگشته است. این وضعیت در حوزه آبریز خلیجفارس که عظیمترین سدهای کشور در آن قرار دارند شدیدتر نیز شده است.
براساس محاسبات این مرکز، هر یک درصد کاهش در بارندگی باعث کاهش 2.6درصدی در حجم رواناب شده است. نکته قابل تامل این است که هرچند در این سالها نوساناتی در میزان بارندگی مشاهده شده و حتی افزایشهایی نیز رخ داده است ولی متناظر این نوسانات با شدت قابل انتظار در میزان حجم رواناب دیده نمیشود و کاهش 50درصدی در حجم رواناب پایدار بوده است. مرکز پژوهشها در توجیه این عدم تناسب تقصیر را متوجه سیستم اندازهگیری حجم رواناب و عدم گستردگی شبکه اندازهگیری هیدرومتری در کشور میداند.
آمارنامه سدها
براساس آخرین آمار وزارت نیرو، در حال حاضر 163سد در کشور وجود دارد که 48سد با حجم مخزن 8میلیارد و 100میلیون متر مکعب در حوضه آبریز خزر، 50سد با حجم مخزن 30میلیارد و 400میلیون مترمکعب در حوضه آبریز خلیجفارس، 12سد با حجم مخزن یک میلیارد و 600میلیون مترمکعب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، 35سد با حجم مخزن 5میلیارد مترمکعب در حوضه آبریز مرکزی، 6سد با حجم مخزن یک میلیارد و 600میلیون مترمکعب در حوضه آبریز هامون و 12سد با حجم مخزن یک میلیارد و 300میلیون مترمکعب در حوضه آبریز سرخس واقع شدهاند.
براساس پژوهش بهارستان، بهطور متوسط در دوره 15ساله اخیر هیچگاه حجم کامل مخازن سدهای کشور پر نبوده است. بهطور متوسط در دوره 15ساله اخیر حداکثر درصد پر بودن مخازن سدهای کشور 60درصد بوده که در سالهای اخیر این رقم به حدود 40درصد رسیده است.
خالیبودن این حجم از مخازن سدهای کشور طی یک دوره 15ساله که در مقایسه با عمر مفید سدها بسیار چشمگیر است علاوه بر کاهش ورودی آب نشاندهنده وجود ضعف در مبانی طراحی و تعیین حجم مخزن سدهاست که قطعا منجر به هزینههای اضافی و آثار نامطلوب میشود.
ادامه سدسازی؛ مطلوب یا مذموم؟
بحران آب در ایران و جنبههای مختلف آن موضوعی است که در دهههای قبل کمتر از آنها سخنی به میان میآمد اما اکنون تبدیل به یکی از مهمترین سرخطهای خبری کشور شده است. ایران با متوسط بارندگی معادل یکسوم متوسط جهانی جزو کشورهای خشک و نیمهخشک جهان محسوب میشود. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس مهمترین علت تاسیس سدها در ایران پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارندگی است که لزوم توجه به تمهیداتی در جهت ذخیره آب برای زمان مورد نیاز را نشان میدهد.
با وجود ایرادهای فراوانی که بر سدها در تمامی نقاط دنیا وارد میشود اما براساس ادعای مرکز پژوهشهای مجلس سدسازی کماکان مقولهیی جهانشمول است. اما با فرض اینکه حتی این ادعای مرکز پژوهشها نیز صحیح نباشد موقعیت ژئوپلیتیکی ایران با توجه به تشدید بحران کمآبی و رودهای مشترکی که با همسایگان خود دارد به گونهیی است که برای جلوگیری از وقوع بحران آب در داخل مرزهای خود نیازمند توسعه سدسازی در مرزهای مشترک است. مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارش خود با اشاره به شرایط هیدروپلیتیکی منطقه و وجود حوضههای آبریز، رودخانهها و منابع آب مشترک متعدد بین کشورها بر حساسیت مدیریت منابع آب در حوضههای مشترک آبریز بین کشورها تاکید میکند. تحرکات منطقهیی افغانستان در رابطه با رودخانه هیرمند در شرق کشور و همچنین وجود منابع آب مشترک بین کشورهای ترکیه، سوریه، عراق، ایران و فعالیتهای ترکیه در این زمینه همگی باعث شده که با وجود آسیبهای زیستمحیطی، احداث سدهای مرزی توجیهپذیر باشد.
به گزارش «تعادل»، بحران آبی آینده گریزناپذیر است و برخی کشورها از حالا به دنبال آمادهکردن خود برای رویارویی با آن شرایط هستند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به سیستم گسترده تصفیه آب در این کشور اشاره کرد و خطاب به رهبران کشورهای منطقه اعلام کرد که شما در آینده به تکنولوژی آب اسراییل نیاز پیدا خواهید کرد. ترکیه دیگر کشوری است که میخواهد در بحران آبی آتی منطقه نقش رهبر را ایفا کند و هماکنون تنشهایی با همسایگان جنگزده خود در سرشاخههای دجله و فرات دارد. ترکیه در حوزه آناتولی جنوبی یعنی سرشاخههای رودهای عراق و سوریه حدود 15سد ساخته است که تنها یکی از آنها یعنی سد آتاتورک حدود 49میلیارد مترمکعب گنجایش دارد. فرات از ترکیه وارد سوریه شده، سوریه را طی کرده، وارد عراق میشود و به تالاب هورالعظیم در خوزستان میریزد. همچنین این کشور میخواهد برای افغانستان در سرشاخههای رود هیرمند سد «کجکی» را بسازد. براساس قراردادی که میان یک شرکت ترکی و وزارت انرژی و آب افغانستان در مهرماه امسال امضا شد، این شرکت بخش دوم سد کجکی را روی هیرمند میسازد. ایران در حال حاضر طبق توافقی که با دولت
افغانستان دارد از آب هیرمند برداشت میکند، اما احداث این سد که ترکها پیمانکاری آن را برعهده دارند این امکان را به افغانها میدهد که جلو ورود آب به ایران را بگیرند.
بنابراین میتوان گفت که اگر تاکنون در داخل کشور به سدسازی به عنوان یک مقوله توسعه کشاورزی و نگاه سنتی نگاه میشده، اکنون سدسازی در حال تبدیل به ابزاری برای پیگیری خواستههای سیاسی است و در صورتی که ایران خواهان ایفای نقش موثر در بحرانهای آبی آتی منطقه است، باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشد.
اما با توجه به پیشرفت علم و تحقیقات جدید انجام شده در سطح بینالمللی، جنبههای نوین آثار زیستمحیطی سدها آشکار و مشخص شده در برخی از موارد که قبلا فایده محسوب میشد، در بلندمدت باید تجدیدنظرهایی شود. در ایران سدهای بسیاری خصوصا در 15سال اخیر ساخته شده است. براساس گزارش مرکز پژوهشها در این دوره زمانی حدود 23میلیارد مترمکعب به حجم مخزن سدهای کشور افزوده شده است. متاسفانه به دلیل عدم ارائه طرح ارزیابی آثار زیستمحیطی در بسیاری موارد مشکلاتی برای بالادست و بهخصوص پاییندست به وجود آورده است. مشکلاتی نظیر نشت آب از مخزن سد و تنزل در کیفیت آب مخزن که به دلیل طراحی و مکانیابی نادرست در ساختن سد ایجاد میشوند. نمونه شناختهشده این امر، چالش سد گتوند است که به دلیل مکانیابی نادرست ساختگاه سد و وجود تودههای نمکی در مخزن سد، پس از آبگیری و به دلیل انحلال تودههای مذکور آب مخزن سد شور شده، تبعات ناگواری برای پاییندست ایجاد کرده است. البته پیش از این «تعادل» در گزارشی به این موضوع پرداخته بود که بر اساس تحقیقی که در دانشگاه تهران صورت گرفت، تنها سهمی از شوری آب رود کارون که در پاییندست این سد قرار دارد مربوط
به سد گتوند است و عوامل دیگری نیز در شوری کارون دخیل هستند.
بنابراین بررسی جامع و همهجانبه هزینه-فایده باید در مورد تمام سدهای جدید و در حال ساخت انجام شود و در صورت عدم توجیه سد از مناظر محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی و... از ادامه کار برای سدهای نیمهکاره بدون توجه به مبالغ هزینهشده برای آنها صرفنظر شود؛ زیرا قطعا ادامه ساخت چنین سدهایی، مضرات اقتصادی بیشتری را به دنبال خواهد داشت.