حاکمیت شرکتی چیست؟
پیمان بهنیافر
حاکمیت شرکتی درصدد است تا با قاعدهمند کردن و شفاف کردن سیاستها، رویهها، مقررات و قواعد تصمیمگیری درونسازمانی بانک، بانکهای مرکزی و ذینفعان را از سلامت شبکه بانکی مطمئن کند.
در بند۹ سیاستهای اقتصاد مقاومتی، اصلاح و تقویت همهجانبه نظام مالی کشور باهدف ایجاد ثبات در اقتصاد ملی مورد تاکید قرارگرفته است. از آنجا که نظام تامین مالی اقتصاد کشور بانک محور هست، یافتن راهکارهایی برای ثبات بخشی نظام مالی و سیاستهای پولی ضرورت مییابد. یکی از راههای مورداستفاده و آزموده شده در این زمینه، تحقق حاکمیت شرکتی در عرصه بانکداری هست.
امروزه بانکهای مرکزی تمام کشورهای توسعه یافته، استانداردهای محکمی برای اجرای حاکمیت شرکتی درنظر گرفته و با ارزیابی انجام این استانداردها توسط موسسات مالی، به رتبهبندی آنها در این زمینه مبادرت میورزند. حتی در بعضی کشورها، قانون مستقلی در این زمینه تصویب شده است و مورد عمل قرار میگیرد.
باتوجه به اینکه بعد از بحران مالی سال۲۰۰۸، اولویت اصلی سیاستگذاران پولی به ثبات بخشی مالی (جلوگیری از ورشکستگی بانکی و بهبود شاخصهای مالی) تغییر جهت داد، بر همین اساس حاکمیت شرکتی به عنوان مهمترین رویه، مورد توجه این سیاستگذاران در سطح جهان قرار گرفت.
حاکمیت شرکتی درصدد است تا با قاعدهمند کردن و شفاف کردن سیاستها، رویهها، مقررات و قواعد تصمیمگیری درونسازمانی بانک، بانکهای مرکزی و ذینفعان را از سلامت شبکه بانکی مطمئن کند. هدف غایی حاکمیت شرکتی «شفافسازی و پاسخ گوئی» هست.
از منظر بانک تسویه بینالمللی (کمیته بازل)، حاکمیت شرکتی مجموعهیی از روابط بین مدیران، هیاتمدیره، سهامداران و دیگر ذینفعان بانک است که منجر به ایجاد ساختاری جهت رسیدن به اهداف شرکت و نظارت موثر بانکی میشود. حاکمیت شرکتی کمک میکند تا در یک موسسه اعتباری (بانک و غیر بانک) روشی برای تخصیص اختیارات و مسوولیتها، تعریف شده و از کژمنشیهایی که منجر میشود تا مدیران یک شرکت با تصمیماتی، منافع ذینفعان را به مخاطره اندازند جلوگیری شود.
باتوجه به مشکلات نظام بانکی داخل کشور از قبیل بحران اعسار، حجم مطالبات غیرجاری بالا بهواسطه رانت افراد مرتبط با بانکها، بررسی و استقرار حاکمیت شرکتی لازم به نظر میرسد. حاکمیت شرکتی قوی در کشورهای پیشرو فواید زیر را در پی داشته است:
۱- جلوگیری از ورشکستگی بانکی: حاکمیت شرکتی با ساختار اداره ضعیف یک بانک مقابله کرده و از این جهت، ریسک سیستمی صنعت بانکداری را کاهش میدهد.
۲- جلوگیری از سرایت مشکلات بانکی به کل اقتصاد: حاکمیت شرکتی با تقسیم مسوولیتها، بهراحتی نقش هر بازیگر نظام مالی را مشخص کرده است. بههمین دلیل با بروز هر مشکلی، کنترل و حل آن، به سهولت انجام خواهد پذیرفت.
۳- مقابله با شکلگیری و گسترش فساد بانکی: یکی از ارکان حاکمیت شرکتی، شفافیت و افشای اطلاعات مهم از جانب نقشآفرینان شبکه مالی هست. افزایش شفافیت بهعنوان مهمترین عامل در پیشگیری از فساد درنظر گرفته میشود.
۴- حفظ حقوق و منافع ذینفعان: با اجرای این مقوله، به مقام ناظر اجازه داده میشود تا اعمال نظارت و تطبیق صحیح سیاستها و آییننامهها با عملکرد نظام بانکی را داشته باشد. بدینترتیب، تعادل منافع میان همه ذینفعان اعم از تسهیلاتگیرندگان و سپردهگذاران امکانپذیر خواهد بود.
حاکمیت شرکتی دو محور تامین حقوق ذینفعان و شفافیت (افشا) را داراست. این محورها در قالب ارکان زیر نمود اجرا میشود:
۱- ارکان تصمیمگیری و اجرایی مستحکم در هر بانک
۲- کارآمدسازی ساختارها، فرآیندها و رویههای بانکداری
۳- نقش ناظران بانکی و پایش استانداردها توسط آنان
۴- کمیتهها و واحدهای تخصصی بهمنظور مدیریت ریسک در هر بانک
۵- کنترل تضاد منافع.
