اقتصاد چین قربانی مقابله با جهانی ‌سازی

۱۳۹۵/۰۸/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۳۶۴۶

گروه جهان| طلا تسلیمی|

در هر کجای جهان هر کالایی که به فروش می‌رسید، احتمال زیادی وجود داشت که سازنده آن چین باشد. همگان چین را به عنوان قطب قدرتمند صادرات در قرن 21 می‌شناسند. اقتصاد چین در ماه دسامبر سال 2015 (البته بدون در نظر گرفتن نوسانات فصلی) به بالاترین میزان در تاریخ این کشور افزایش یافت اما پس از آن به طور مستمر با کاهش مواجه بوده است. چین به طور فزاینده برای بهبود رشد اقتصادی به بازار داخل روی آورده اما بعید است که بتواند هدفش را آنجا بیابد.

الجزیره در گزارشی به قلم سالواتور بابونز می‌نویسد، حدود یک هشتم حجم کل صادرات جهانی به چین اختصاص داشته که خیلی بیشتر از سطح صادرات دیگر کشورهاست؛ اما حتی این آمار هم نمی‌تواند اهمیت اقتصاد صادرات‌محور چین را نشان دهد. بیشتر کشورها، کالاهای میانی را صادر می‌کنند که تنها بخش یا قطعاتی از محصول نهایی است که توسط مصرف‌کنندگان خریداری می‌شود؛ اما چین معمولا کالای نهایی را صادر می‌کند. زمانی که گردباد صادراتی چین فروکش کند، اقتصاد جهانی هم می‌خوابد؛ البته شاید هم معادله برعکس باشد: حالا که اقتصاد جهانی رشد زیادی ندارد از سرعت پیشروی چین نیز کاسته شده است. مهم این است که از هر جهت به شرایط نگاه شود، صادرات چین و جهان هر دو درحال سقوط هستند. صادرات جهانی به عنوان درصدی از تولید ناخالص جهان در 2008میلادی به 30.8درصد که بالاترین میزان سطح صادرات بود، رسید؛ اما در دوران بحران مالی جهانی در سال‌های 2008 و 2009 به میزان قابل توجهی کاهش یافت و از آن زمان روند بهبود نسبی را طی می‌کرده و همچنان از 30درصد کمتر است.


منفعت چین از جهانی ‌‌شدن اقتصاد

آمار و ارقام بالا نشان‌دهنده 25سال رشد قابل توجه صادرات جهانی است که در سال 1973 آغاز شد. طبق داده‌های بانک جهانی، تولید ناخالص جهانی در این دوره زمانی به سختی به دو برابر افزایش یافت اما حجم صادرات جهانی 5.6 برابر شد. چین در این داستان نقش اول را بازی می‌کرد اما این افزایش تجارت بین‌المللی بود که چین را در این مسیر به پیش برد. چین در حقیقت از یک چهارم قرن جهانی‌سازی منفعت برد.

ذهنیت بیشتر افراد از جهانی‌سازی، روندی است که در دهه 1990 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و تاسیس سازمان تجارت جهانی در سال 1995 آغاز شد. اما ریشه‌های اقتصاد جهانی امروز در حقیقت به سال 1973 بازمی‌گردد، زمانی که ایالات متحده استاندارد طلایی را رها کرد و بیشتر کشورها از نرخ تبادل ثابت به نرخ تبادل متغیر روی آوردند.

نرخ تبادل متغیر به ‌معنای پایان دوره تجارت مدیریت شده بود. اقتصاد جهانی وارد مرحله جدیدی شد که محرک‌ها در آن نیروهای بازار بودند. کشورهای صادرکننده نفت خام در حاشیه خلیج فارس، نخستین کشورهایی بودند که از این شرایط سود بردند به این دلیل که بهای نفت در سال‌های 1973 و 1974 افزایش یافت. چین چندین سال بعد به این جمع پیوست. از آن زمان به بعد اقتصاد جهانی بازتر و بازتر شد. پس از آزادسازی نرخ ارز در سال 1973 تجارت بین‌المللی افزایش شدیدی یافت و پس از آن در دهه 1990 سرمایه‌گذاری خارجی پیشرفت کرد. تجارت و سرمایه‌گذاری هر دو در سال‌های 2007 و 2008 به اوج خود رسیدند. از آن زمان تجارت بین‌المللی نزدیک به نیم درصد کاهش داشت. سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نیز به نصف کاهش پیدا کرد. نه نیم درصد بلکه به نصف! سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی از اوج خود در سال 2007 که به حدود 3تریلیون دلار می‌رسید، 50 درصد کاهش یافت. این مبلغ هنوز هم از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در دهه 1990 یا دهه‌های پیشین بیشتر است اما حالا در سطحی پایین‌تر از سطح سرمایه‌گذاری اوایل دهه 2000میلادی تثبیت شده است. برخلاف سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، سرمایه‌گذاری خارجی در چین مطابق شرایط و اصول خاصی کاهش نداشت اما آن هم حالا تثبیت شده و دیگر افزایشی ندارد. چین همواره یکی از کشورها در فهرست کوتاه شرکت‌هایی بوده که به‌ دنبال سرمایه‌گذاری خارجی بودند اما دیگر تنها کشور موجود در این فهرست نیست و این روزها مجبور است برای جذب دلارهای سرمایه‌گذاری خارجی با هند، جنوب شرق آسیا، امریکای لاتین و حتی آفریقا رقابت کند. کشورهای بیشتری هم هستند که سرمایه‌های کمتری جذب می‌کنند. چین تاکنون در حفظ سرمایه‌گذاری‌های پیشین در این رقابت دشوار موفق بوده است؛ اما این سرمایه‌گذاری‌ها را در بازاری حفظ می‌کند که به تدریج رو به زوال گذاشته است.


فرصت‌های شغلی قربانی رویکرد جدید

هیچ کس نمی‌داند که دقیقا چند نفر در چین از نظر کاری و شرایط زندگی به سرمایه‌گذاری خارجی و صنایع صادراتی وابسته هستند. اما به طور قطع آمار بالایی است. برای نمونه در صنعت صادرات محور پوشاک چین حدود 10میلیون نفر مشغول به کار هستند و در شرایطی که شرکت‌های خارجی تولیدات خود را به کشورهای کم هزینه‌تری همچون ویتنام منتقل می‌کنند، این فرصت‌های شغلی با تهدیدی فزاینده مواجه هستند. شرکت فاکس‌کان، تولیدکننده پیمانکاری تایوانی که زمانی در پی استخدام یک میلیون و 200هزار نفر در چین معروف بود اکنون درحال اتوماسیون‌سازی کارخانه‌های خود در این کشور است همچنین اعلام کرده قصد دارد حدود یک میلیون فرصت شغلی را به هند منتقل کند. فاکس‌کان تنها یک قطعه از تکه یخ بزرگی است که به سرعت درحال ذوب شدن است. در 25سال گذشته، چین آشکارا بیشترین منفعت را در روند فزاینده جهانی‌شدن اقتصاد جهانی برده است و به زودی هم به قربانی دست اول روند مقابله با جهانی ‌شدن اقتصاد و حمایت از تولیدات داخلی تبدیل خواهد شد. اقتصاد جهانی همچنان درحال پیشرفت است؛ اما روند جهانی ‌شدن دیگر ادامه ندارد. حالا همانند دیگر کشورها، مردمان چین هم مجبور هستند برای رسیدن به رشد اقتصادی در 25سال آینده، خیلی سخت‌تر از گذشته تلاش کنند.

مشاهده صفحات روزنامه