در دستهبندی کلی تشکلها میتوان 2 گروه تشکل عمده نام برد. گروه اول تشکلهای طرف عرضه اقتصاد هستند که از فعالان اقتصادی هستند و گروه دوم تشکلهای طرف تقاضا که بیشتر به عنوان تشکلهای مصرفکننده شناخته میشوند. در بحث قاچاق گفته میشود که تشکلهای طرف عرضه و تقاضا منافع و به تبع آن دیدگاههای مختلفی دارند. اما آیا واقعیت این است؟
بیایید اول به بحث از دیدگاه تشکلهای طرف مصرف بپردازیم. در زمینه قاچاق ما در این تشکلها به دنبال رفاه بیشتر واردکننده هستیم. در این رابطه بحث این است که اگر کالایی دارای مزیت در تولید نیست چرا در کشور تولید شود و فشار آن را مصرفکننده تحمل کند. ما هم مانند همه تشکلهای اقتصادی به دنبال ارتقای فعالیت بخش خصوصی هستیم ولی سوال من این است که آیا هزینه این کار را باید مصرفکننده بپردازد. این یک دور باطل است که تعرفه صنعت را تنبل کرده و برای جبران تنبلی صنعت تعرفه وضع میکنیم. در این میان راه در رو قاچاق است که مشکلات را دوچندان کرده است. ما نیاز به یک طرح آمایش صنعتی داریم. باید یک بار بدون ترس بگوییم چه کالاهایی در ایران صرفه تولید دارند و چه کالاهایی اصولا نباید تولید شوند. باید ببینیم این نظام تعرفهیی برای کدام بخش مفید و کدام بخش مضر است. در حقیقت موضع طرف مصرف در قبال قاچاق کاملا روشن است. گذشته از بحث کالاهایی که با مشکل کیفیت، استاندارد به ویژه سلامت سر و کار دارند، کاهش تعرفه و استفاده از این کالاها کاملا توصیه میشود.
اما در بحث تشکلهای طرف اول یک دو راهی وجود دارد. تشکلهای تجاری و تشکلهای صنعتی گاهی صحبتهایی متفاوت انجام میدهند اما اگر به صورت کلان به مساله نگاه شود هر دو طرف از یک موضوع صحبت میکنند.
از دیدگاه تشکلهای اقتصادی اگر درست به مساله قاچاق نگاه شود اصولا قاچاق نه یک مساله تعزیراتی بلکه یک پدیده اقتصادی است پس باید با اصول عمل اقتصاد با آن برخورد شود. اقتصاد برای قاچاق راهکارهای مناسبی دارد و اگر در یک اقتصاد همه چیز براساس اصول منطقی باشد طبیعتا قاچاق به حداقل ممکن خواهد رسید. تجربه چند دهه گذشته هم به خوبی نشان داد که نگاه تعزیراتی نمیتواند برای حل این مشکل پاسخگو باشد. برای مقابله با قاچاق باید بسیاری از مسائل همزمان برطرف شود. یک فعال اقتصادی با آبرو هیچگاه حاضر به ورود به بحث قاچاق نخواهد شد پس اگر حجم قاچاق در کشور تا این اندازه زیاد شده است پس طبیعتا مشکل اساسی وجود دارد. از دیدگاه من مهمترین مشکل بحث تعرفهها و نظام تعرفهیی ترخیص کالاست. این نظام به حالت غیرتخصصی در نظر گرفته میشود. در سازمان توسعه تجارت افراد با دولت به چانهزنی بر سر تعرفه میپردازند و براساس این چانهزنی تعرفه کالا مشخص میشود. درحالی که تعرفه یک پدیده کلان اقتصادی است و نمیتوان با دیدگاه خرد با این موضوع مقابله کرد. نتیجه این شده که آنقدر تعرفه کالا بالا بسته میشود که سود قاچاق بیشتر از حدی است که افراد را
از این کار بازدارد. وقتی قیمت کالای وارداتی قابل رقابت نباشد و امکان قاچاق وجود داشته باشد طبیعتا این مشکلات رخ خواهد داد. از طرفی یکی از موضوعاتی که برای بستن تعرفه گاهی مد نظر قرار دارد، مساله درآمد دولت است. اما مشکل این است که به جای جذب این درآمد برای دولت این سود به جیب قاچاقچی میرود. اگر تعرفهها در سطحی منطقی کاهش پیدا میکرد طبیعتا درآمد دولت نیز به خاطر افزایش واردات بیشتر میشد. دولت نگران است که بگویند واردات افزایش یافت درحالی که در این سالها در بخش پنهان اقتصاد یعنی قاچاق این موضوع وجود داشت و تنها دو فرق رخ میدهد.
در حالت کاهش تعرفه اولا دولت پول بیشتری به دست میآورد و ثانیا نظارت بر کیفیت و نوع کالاها بیشتر خواهد بود.
نقش تشکلها در این میان دوگانه است. تشکلها با دو گروه ذینفع روبهرو هستند که منافع آنها هم راستا ولی متفاوت است. از سوی اول دولت قرار دارد و از سوی دیگر بخش خصوصی که به دلایل مختلف به هر دو این گروهها آسیب میرسد. تشکلهای بخش خصوصی و در راس آن اتاق این قدرت را دارند که پیگیر مسائل قاچاق باشند و در حل مساله قاچاق راهکارهای لازم را ارائه دهند. مساله اصلی این است که دیدگاه درباره قاچاق تصحیح شود.
حال به سوال مطرح شده و دیدگاه متفاوتی که از سوی بعضی تشکلهای وارداتی و تشکلهای صنعتی مطرح میشود، بازگردیم. مساله این است که بعضی میگویند اگر ما تعرفه را کاهش دهیم، صنعت را قربانی مبارزه با قاچاق کردهایم اما واقعیت است که این ظاهر ماجراست ولی لایههای عمیقتر را باید دید.
ضربهیی که امروز صنعت از قاچاق میخورد بسیار شدیدتر از ضربهیی است که در صورت برداشته شدن تعرفه به صنعت خواهد خورد. اصولا اینکه ما میگوییم تعرفه کاهش پیدا کند، بخش مهمی به خاطر صنعت است. کالای قاچاق در خیلی از موارد رقیب کالای وارداتی نیست و این کالاها در بسیاری بخشها همگن نیستند اما در بخش صنعت این کالاها مستقیم به کالای تولید داخلی آسیب میزند. واردکننده رسمی معمولا در کشور نمایندگی دارد و همیشه به کیفیت کالای خود دقت میکند اما کالاهای قاچاق عمدتا بحث قیمت تمام شده را مد نظر قرار میدهند و کالاهایی با کیفیت پایین ولی ارزان را به ایران وارد میکنند. به نظر شما کدام یک به صنعت آسیب میزند؟ ما اعتقاد به رقابت صنعتی داریم ولی صنعت هم نمیتواند با کالای صنعتی بیکیفیت وارداتی رقابت کند.