علیرضا باباخان|
وجود تعامل مستمر و دو طرفه بین نخبگان علمی و سیاستگذاران، امری ضروری است؛ این درحالی است که در کشور ما این رابطه بسیار ضعیف بوده و معمولا سیاستگذاران مستقل از نظرات نخبگان و پژوهشگران، مبادرت به تعیین سیاستها و اولویتها مینمایند. برای تحقق اقتصاد مقاومتی و نقشآفرینی نخبگان در آن، ضروری است ساختاری برای این مهم با حمایت نهادهای ذیربط از تشکیل اتاقهای فکر و سیاستگذاری ایجاد شود. تعامل مستمر بین نخبگان و سیاستگذاران، میتواند در تعیین دقیقتر مسیر توسعه فناوری موثر واقع شده و ریسکهای ناشی از توسعه فناوریهای جدید و نوظهور را نیز به حداقل برساند. سیاستگذاران توسعه صنعتی و اقتصادی، همواره با مسائل پیچیدهیی مواجه هستند؛ نقش برجسته فناوری در توسعه جوامع از یکسو و پیچیدگیها و عدمقطعیتهای فراوان درباره آثار و تبعات آن از سوی دیگر باعث شده است تا سیاستگذاران در فضایی پر از ریسک، اقدام به تصمیمگیری نمایند. برای مثال، چالشهای زیستمحیطی از قبیل آلودگی آب و هوا که ناشی از صنعتی شدن کشورها است، یک بیم و امید در فضای ذهنی سیاستگذاران برای توسعه صنعتی ایجاد میکند.
یکی از عواملی که به پیچیدهتر شدن فضای تصمیمگیری سیاستگذاران دامن میزند، وجود تعارضات بین ارزشهای نخبگان علمی با سیاستگذاران صنعتی است؛ بطوریکه توسعهدهندگان فناوری و دانشمندان، غالبا به نتایج اجتماعی فناوریهای خود توجه نمیکنند، در حالی که عموم مردم متمایل به کسب آگاهی درباره میزان مناسب بودن فناوریهای جدید هستند. بنابراین یکی از اقدامات موثر جهت کاهش اثرات منفی فناوریها در آینده، استفاده از توانمندی نخبگان علمی و دانشگاهی است تا با ورود به موقع و ارائه مشاورههای راهگشا، به خصوص در مورد فناوریهای جدید و نوظهور، در کاهش آثار منفی سیاستگذاریها و فناوریهای جدید، نقشآفرینی نمایند. بر این اساس، خروجی فعالیتهای نخبگان میبایست گزارشها و تحلیلهایی باشد که دانش سیاستگذاران را درباره نحوه توسعه فناوری، ریسکها، فرصتها، نتایج مورد انتظار و نتایج ناخواسته افزایش دهد. البته اگرچه دانش به دست آمده از ارزیابیهای نخبگان علمی میتواند به عنوان ورودی به فرآیند سیاستگذاری محسوب شود، اما تضمینی مبنی بر اجرای تمام ملاحظات مطرح شده ناشی از این گزارشها نیست. دلیل این مساله آن است که نخبگان در تحلیل آثار فناوریهای مختلف، اقدام به تعیین حدود و ثغور مسائل علمی، تحلیل ریسک، ارائه گزینههای مختلف سیاستی، احتمالات وقوع هر گزینه و آثار احتمالی آنها میکنند و از سیاستگذاران انتظار دارند که با ابزارهای سیاستی خود، برای اجرای آن گزینهها جامعه عمل بپوشانند؛ در حالی که سیاستگذاران به دنبال یافتن پاسخهای مشخص و شفاف برای ایجاد سهولت در تصمیمگیری هستند. برای غلبه بر چالشهای فوقالذکر، تجربه کشورهای پیشرفته نشان میدهد که برقراری ارتباطات مستمر میان نخبگان با سیاستگذاران، ضروری است. در نتیجه این ارتباط مستمر، مشاورههای نخبگان درباره آثار توسعه فناوریهای جدید و نوظهور باعث کاهش عدمقطعیتها و افزایش شفافیت در تصمیمهای سیاستگذاران خواهد شد. همچنین، بیان دیدگاههای اجتماعی و اقتصادی و اجرایی توسط سیاستگذاران به نخبگان، در بلوغ نظرات ایشان تاثیر ویژهیی خواهد داشت. به این منظور برای نقشآفرینی نخبگان در تحقق اقتصاد مقاومتی و توسعه فناوری، ضروری است نهادهای ذیربط از تشکیل اتاقهای فکر و سیاستگذاری و برقراری ارتباط آن با سیاستگذاران و مجریان حمایت نموده و این ساختار را برای تحقق این مهم فراهم کنند.