محسن شریعتینیا عضو هیات علمی موسسه مطالعات بازرگانی
«ترکیه یک مدل موفق توسعه و یک قدرت درحال ظهور است.» از هنگامی که این جمله بر سر زبانها بود، زمان زیادی سپری نشده است. اما با کودتای اخیر انگار همه این مباحث به بیان معروف دود شد و به هوا رفت به گونهیی که اکنون بسیاری نگران ثبات سیاسی این کشور شدهاند. گرچه این اتفاق عمدتا از زوایه تقابل اردوغان و مخالفانش بررسی شد اما در تصویر بزرگتر میتوان آن را به عنوان بخشی از یک روند کلان در غرب آسیا تفسیر کرد، روندی که باعث شده توسعه به لحاظ «مفهومی» و «عملیاتی» در بحرانی عمیق گرفتار شود. به دیگر سخن تداوم دولتهای ضعیف و پرمعضل در عراق و افغانستان، بهار تراژیک عربی، ظهور داعش و کودتای اخیر را میتوان به عنوان رویدادهای کلیدی که به این روند تعمیق بخشیدهاند، ارزیابی کرد. بحران مفهومی ریشه در تعارضات اساسی نیروهای کلیدی درگیر در سپهر سیاسی این منطقه بر سر تعریف توسعه دارد. طیف تفکرات در مورد توسعه از ابوبکر البغدادی تا سکولارهای افراطی را در برمیگیرد. طیفی بدین حد از تنوع و تعارض در درک از توسعه در سایر مناطق همچون شرق آسیا و امریکای جنوبی وجود ندارد. حتی با وجود اینکه در وضعیت کنونی اسلام سیاسی نیروی کلیدی در شکلدهی به روندهای این منطقه است اما در درون آن نیز قرائتهای بسیار متفاوتی در مورد توسعه وجود دارد. به دیگر سخن امروزه در غرب آسیا در برابر این پرسش ساده و بنیادین که توسعه چیست؟ طیف بسیار متعارضی از پاسخها ارائه میشود، پاسخهایی که حاملان آن عمدتا در نبرد با یکدیگرند. در شرایط کنونی تعارض بر سر تعریف توسعه به روند غالب در منطقه تبدیل شده، تعارضی که نه به گفتوگو یا صندوق رای بلکه به خشونت روزافزون منجر شده است. بعید است بحران مفهومی توسعه تا آیندهیی قابل پیشبینی در این منطقه حل و فصل شود. اینکه ترکیه به عنوان یکی از طلایهداران توسعه و دارای سابقهیی درخشان از دولتمداری در بحران مفهومی گرفتار شده، نشان میدهد که روند درحال تعمیق است. افزون بر این در سطح عملیاتی نیز توسعه در این منطقه در بحران است. طیفی از بیثباتترین کشورها، گستره وسیعی از سرزمینهای بیدولت و بیشترین تجمع گروههای تروریستی در این منطقه قرار دارند. به علاوه جریان مسلط سیاست بینالملل در این منطقه بازی با حاصل جمع صفر است.