سیاست ارزی کشور با اعلام ورود بانکها به خرید و فروش آزاد ارز، وارد مرحله تازهیی میشود. آنطور که بالاترین مقام ارشد پولی کشور اظهار کرده از هفته جاری بانکها با دستورالعملی که ابلاغ خواهد شد، میتوانند ارز مشتریان را با قیمت آزاد خریداری کنند. هرچند رییس کل بانک مرکزی از اعلام جزئیات بیشتر خودداری کرد و آن را منوط به صدور دستورالعمل دانست اما باتوجه به گذشته تاریخی ورود سیستم بانکی به خرید و فروش آزاد ارز میتوان گفت که تغییرات قابلتوجهی در دستورالعملها نسبت به گذشته رخ نخواهد داد.
درواقع سیستم بانکی کشور در دو مقطع وارد بازار آزاد ارز شد. مقطع اول در دوره اول دولت هاشمی و ریاست دکتر عادلی بر بانک مرکزی بود که خریدوفروش آزاد ارز برای سیستم بانکی کشور آزاد شد. این اتفاق که تقریبا 4سال پس از پایان جنگ رخ داد نخستین گام در جهت یکسانسازی نرخ ارز قلمداد شد. در آن دوران کارشناسانی بودند که برداشتن این گام را برای اقتصاد کشور خطرناک میدانستند و دلایل موجهی برای این نظر داشتند. مهمترین دلیل آنها این بود که منابع ارزی کشور برای ورود به این بازار کافی نیست. اصلیترین منابع ارزی کشور درآمدهای حاصل از صادرات نفت بود که باید برای بازسازی جنگ به کار گرفته میشد و درآمدهای حاصل از صادرات غیرنفتی آنقدر نبود که بتوان با آن ریسک ورود به بازار آزاد ارز را تحمل کرد. نگاهی به خاطرات هاشمی در آن سالها -سالهای1371 و 1372- نشان میدهد که با چه مشکلاتی در این خصوص مواجه بودند تا بالاخره دولت در سال1373 دست از یکسانسازی نرخ ارز کشید و همان سیستم تخصیص ارز را به اجرا در آورد. مقطع دوم شروع برنامه سوم توسعه بود. در سال1381 بانک مرکزی با اعلام تکنرخی کردن ارز، در عمل سیستم بانکی را وارد یکسان کردن نرخ
ارز کرد. این سیاست به مدت 9سال موفق بود تا بحران تحریمهای بانکی پیش آمد و این چرخ دوباره به جای اول خود برگشت. مهمترین دلیل موفقیت در آن زمان کاهش اثر روانی قیمت ارز بر زندگی مردم بود. سازوکار اقتصادی در آن دوران بهگونهیی بود که دیگر قیمت ارز تاثیر زیادی بر معیشت مردم نداشت و مردم هم روزانه برای ارزیابی سرمایه خود قیمت دلار را رصد نمیکردند؛ برخلاف کاری که در دهه1370 انجام میدادند.
اکنون با اعلام رییس کل بانک مرکزی وارد مقطع سوم ورود سیستم بانکی به بازار آزاد خریدوفروش ارز شدهایم. بدون شک اعضای دولت ازجمله وزیر امور اقتصادی و دارایی و رییس کل بانک مرکزی که خود زمانی درگیر چالشهای بازار آزاد ارز بودهاند -بهویژه رییس کل بانک مرکزی که در دهههای 70و 80 مدیریت عامل یکی از بانکهای بزرگ کشور بود- به سازوکار یکسانسازی نرخ ارز آگاه هستند و تجربه آن دوران را دارند. لذا میدانند که چگونه قیمت ارز را از زندگی روزانه مردم جدا کنند و مهمتر آنکه مردم به دلار بهعنوان کالای سرمایهیی نگاه نکنند. درواقع این نگاه بود که سیاست دهه1370 را به شکست کشاند و جدا کردن این رفتار بود که سیاست دهه1380 را موفق کرد. آیا این اتفاق -یعنی قطع دلار از سرمایهیی شدن کالا- در اقتصاد ایران افتاده است؟