ارادهای برای مدیریت واحد شهری وجود ندارد
از لحاظ علم مهندسی هر رفتاری که در اعماق زمین ایجاد میشود حتما اثراتی بر سطح زمین میگذارد، اما قطعا باید نظر فنی و مهندسی درباره علت نشست زمین در خیابان یکم شهران که در هفتههای گذشته حادثه آفرید را کارشناسان با تحقیقات میدانی مشخص کنند تا بر این اساس بتوان به پاسخ رسید. اما مساله مهمتر از این حادثه، این واقعیت است که الان در کلیه نقاط تهران درباره نشست زمین روبرو هستیم. درست است که حادثه انفجار در محله شهران باعث شد که رسانهها و مسوولان ضرورت صحبت در این باره حس کنند اما متاسفانه هماکنون در تمام نقاط شهر تهران با اینگونه مسائل خطرزا روبهرو هستیم و باید حتما حل این مشکلات را در دستور کار خود قرار بدهیم. هرگز پذیرفتنی نیست که تمام امکانات زیربنایی و تاسیساتی شهر در زیر خاک مدفون شود تا امکان بازدید و بازرسیهای دورهیی از آن وجود نداشته باشد بهخصوص تاسیساتی مانند برق و گاز که بسیار خطرزا هم هستند. البته از قدیمالایام هر دستگاهی شبکههای اصلی برق، آب، گاز و مخابرات را به هر علتی در اعماق 2 یا 3متری زمین حفاری و تعبیه کرده درحالی که بسیاری از این خطوط زیر زمین با یکدیگر تلاقی دارند و در بسیاری از مواقع هم این خطوط برای یکدیگر آسیبزا هستند و تهدیدی برای شهر و شهروندان محسوب میشوند. در کنار خطراتی که عنوان میشود بحثهایی مبنی بر تاثیر منفی یا کاهش کیفیت خدمات شبکهها در صورت نزدیکی خطوط مخابراتی فیبرنوری و سایر خطوط در کنار کابلهای برق مطرح است. این بحثها علمی است که دقت در به کارگیری آنها شهر را از خطرات و هزینههای مترتب بر آن در امان میدارد، بنابراین از همان ابتدای بهکارگیری این تجهیزات به سمتی حرکت کنیم که تمام حجم خدمات زیربنایی اعم از آنچه در دستگاههای دولتی ارائه میشود تا بخشی که در خطوط مترو یا جمعآوری آبهای سطحی شهرداری در زیر زمین و فضاهای زیر سطحی شهری انجام میشود به شکل درستی ساماندهی شود. یادمان باشد که در آینده نزدیک نیاز داریم از فضاهای زیر سطحی شهر برای ادامه حیات شهری استفاده کنیم. حال اگر هر چه سریعتر به لحاظ قانونی حوزه مسوولیتی این فضاها را تعیین تکلیف نکنیم تا دراختیار مدیریت واحد یکپارچه قرار بگیرند، سالهای آینده همچنان با چنین مشکلاتی روبهرو خواهیم بود. بنابراین تعیین تکلیف موضوعاتی از این دست، نسبت به موضوعاتی که موردی اتفاق میافتد خیلی مهمتر است. به هر حال در حادثه اخیر مقصر اصلی ریزش زمین و وقوع حادثه براساس گزارشهای دستگاههای مرجع مشخص میشود، اما سوالی که باقی میماند این است که چرا باید وضعیت در پایتخت کشور تا این میزان آسیبزا باشد؟ خوشبختانه علم مهندسی خیلی راحت میتواند این مسائل را حل کند و مشخص کند که فاصلههای استاندارد کابلهای برق از لوله گاز چقدر باشد ضمن اینکه با توجه به گستردگی شهر تهران، توپوگرافی آن و وضعیت ساختار زمین که رفتارش در آن بسیار متفاوت است، در حوزه امکانات زیربنایی نیاز به انجام بازرسیهای دورهیی داریم؛ درحالی که وقتی تاسیسات زیربنایی در زیر خاک باشند، هیچ اقدامی نمیتوانیم برای آن انجام دهیم. به عنوان مثال، همین حالا بحثهای زیادی درباره هدررفت منابع آب بهدلیل فرسودگی لولههای آب درون شهری داریم. هر کدام از دستگاهها و کارشناسان در این حوزه آمار و درصدی را برای هدر رفت منابع آبی مطرح میکنند، کارشناسان رقمی بیشتر و وزارت نیرو هم درصد کمتر. حال اگر همان عدد مسوولان وزارت نیرو را هم مبنا قرار دهیم نتیجه پرت منابعی است که هزینه زیادی را سالانه متوجه مردم و مسوولان وزارت نیرو میگذارد. اما فارغ از پرت منابع فرسودگی لولههای انتقال آب و هزینه آن، آبی که در لایههای زمین نفوذ میکند یکسری فعل و انفعالات را رقم میزند که امنیت لایههای خاک را به خطر میاندازد که خیلی مهم است. همین حالا هم وقتی میخواهیم در اعماق زمین تونل حفر کنیم شاهد فضاهای پر و خالی زیادی در آنجا هستیم. مهم نیست علت این فضاهای خالی چیست؟ ممکن است قنات یا آب باعث آن شده باشد یا اصلا تاریخی است. مساله مهم این است که به مقابله با صدمات احتمالی این فضاها بپردازیم. اگر میخواهیم خطرات و بحرانها را در شهر تهران کاهش دهیم باید کار مهندسی دقیقی روی تکتک موضوعات انجام دهیم. این اقدام هم صورت نمیپذیرد مگر اینکه نهادی در کشور ایجاد شود که همه دستگاههای مرتبط را همسو و هم جهت کند. البته این موضوع تحت عنوان مدیریت یکپارچه شهری در برنامههای مختلف توسعه (سوم به بعد) آمده است، در دولتهای مختلف هم روی آن بحث شده اما بینتیجه مانده است. بنده هم معتقدم اگر دولت میخواهد از تورم و چاقی خود جلوگیری کند باید اینگونه خدمات و تصدیگریها را به مدیریت شهری و شورای شهر بسپارد تا مشکلاتی که درباره آن بحث شد در روند مناسبتتری حل شوند. این لایحه به لحاظ قانونی موانع زیادی ندارد، اگر هم مانعی باشد باید برطرف شود. اما مهم این است که این خاستگاه و اراده چابکسازی دولت و تشکیل مدیریت واحد شهری وجود داشته باشد تا وزراتخانهها مرتبط با آب، برق، گاز و مخابرات به جای تصدیگری همزمان تامین و توزیع منابع تنها تصدیگری تامین منابع مانند احداث سد یا اداره نیروگاهها که مرکزیتر است را همچنان برعهده داشته باشند و توزیع منابع را به مدیریت شهرها بسپارند. تصور بنده این است که هیچ خاستگاهی از سوی دولتها برای این امر وجود نداشته است و تا زمانی که این خاستگاه بهصورت جدی نباشد این مشکلات به قوت خود خواهد ماند.
