دولت باید هوشمندانه عمل کند
آمار نشان میدهد، تراز تجاری ما در سال 94 پس از 37 سال مثبت شد البته در سه ماهه نخست سال 95 نیز تراز تجاری کشور مثبت شده است؛ این در حالی است که آمار نشان میدهد که حجم کلی تجارت کشور کاهش یافته و در واقع صادرات گران و واردات به کشور ارزان شده است. این مساله را چگونه توجیه میکنید؟
صادرات به لحاظ وزنی کاهش پیدا نکرده است، تنها به لحاظ ارزشی کاهش یافته است که با توجه به اینکه قیمت نفت و مواد معدنی در جهان کاهش داشت، در تمام دنیا قیمت کالاهای صادراتی قیمت پایینتری را داشته است و ما نیز سعی میکنیم کالای ارزانتری را بفروش برسانیم که این موضوع یعنی اینکه، هم صادراتی که به کشورهای دیگر انجام میدهیم، ارزانتر شده و هم کالاهایی که از خارج کشور وارد میکنیم، به قیمت پایینتری خریداری میکنیم. پیشتر متوسط قیمت یک تن کالاهای وارداتی حدود 1450دلار بود؛ اکنون این مبلغ به حدود 1200 دلار رسیده است. یعنی چیزی بیش از 15درصد ارزش کالاهای وارداتی کاهش پیدا کرده؛ ضمن اینکه ارزش کالای صادراتی نیز کاهش پیدا کرده است و متوسط یک تن کالا صادراتی از 450 دلار به حدود 300 دلار رسیده است؛ از همین رو بخش عمده این موضوع مربوط به کاهش قیمتهای جهانی است. اما به نظر میرسد در سال جاری هم قیمت نفت تا حدودی افزایش پیدا میکند و هم صادرات محصولات پتروشیمی در ماههای اولیه سال 95 رشد دهدرصدی را به خود دیده است.
از طرفی، دلایل کاهش ارزش صادرات را میتوان بحرانهای جهانی و همچنین مبادلات با کشورهای اصلی صادرکننده محصولات از جمله عراق بوده است که به دلیل بیثباتی و نا امنی واردات این کشور کاهش پیدا کرده، چین نیز به دلیل رکود اقتصادی در شرایط مساعدی به سر نمیبرد. از طرفی دیگر، روابط ایران با کشورهای عربی بهشدت دچار تنش شده و صادرات ما به کشورهای عربی به غیر از امارات با سایرین دچار مشکل شده که همگی بر میزان صادرات کشور اثر گذار بوده است.
تاثیر حذف تدریجی ارز مبادلهیی در آمارهای تجارت خارجی چگونه بوده است؟
ارز مبادلهای، یک تیغ دو لبه است که در بعضی موارد به نفع جامعه است و به رفاه کمک میکند تا کالاها با قیمت مناسبتری در اختیار مردم قرار بگیرد. اما وقتی که کالاها با ارزش پانزدهدرصد پایینتر از قیمت واقعی بازار وارد کشور شود، شرایط را برای تولیدکننده داخلی برای رقابت بسیار سخت خواهد کرد؛ یعنی واردات کالا با چنین شرایطی که در تولید داخل داریم، قطعا به ضرر تولیدکننده داخلی خواهد بود. اما باید گفت که این ارز باید مختص شود به واردات مواد اولیهیی واحدهای تولیدی که در داخل کشور تولید نمیشود؛ در آن صورت میتواند هم به صادرات و هم به بازار داخلی کمک کند. این نوع تفکر، هوشمندی میخواهد؛ چرا که برای ارز مبادلهیی که باید هوشمند عمل کنیم و بعضا به گونه بوده است که خودمان توانستیم در بحث تولید کار را به خوبی انجام دهیم. اما در طرف مقابل، میبینیم که در شرایطی، با ارز مبادلهای، نخ وارد کشور شده که بسیاری از واحدهای تولیدی نساجی کشور برای رقابت با مشکل مواجه شدند لذا نحوه هوشمندی که در تخصیص ارز مبادلهیی انجام میدهیم، در ساماندهی تجارت و تولید بسیار موثر است؛ ضمن اینکه دولت باید مطابق برنامههای گذشته و جاری خود
به سمت تک نرخی شدن ارز قدم بردارد و نگه داشتن ارز با دو نرخ نمیتواند به نفع کشور باشد. دولت باید به سمتی برود که این موضوع را مدیریت کند و این فاصله را هرچه بیشتر کاهش دهد و در نهایت، همه مبادلات تجاری در کشور به یک نرخ دلار صورت بگیرد.
به نظر شما این موضوع چه تاثیری بر اقتصاد کشور دارد و آیا میتواند در بلندمدت بر رونق تجاری کشور تاثیرگذار باشد؟
من اعتقاد ندارم این موضوع در بلندمدت چندان تاثیرگذار باشد. ممکن است در بلندمدت روی بخش دارو و مواد غذایی اثر بگذارد، اما اعتقاد دارم که کمتر واردکنندهیی محصولاتی را وارد میکند که براساس ارز مبادلهیی در بازار قیمتگذاری کند و اغلب با ارز آزاد قیمتگذاری میکنند. خیلی نباید دل نگران حذف ارز مبادلهیی بود؛ چرا که شوک قیمتی نیز بر بازار وارد نمیکند و با توجه به رکودی که در بازار وجود دارد و کاهش تقاضایی که در بازارها وجود دارد، تخصیص ارز مبادلهیی خیلی نمیتواند بازار را دچار تنش کند، پس به نظرم وقت مناسبی است که دولت برای تک نرخی کردن ارز و حذف ارز مبادلهیی اقدام کند.
حذف ارز مبادلهیی و تک نرخی کردن ارز باید همانطور که مسوولان سازمان توسعه تجارت اعلام کردهاند، به صورت تدریجی باشد یا بطور ناگهانی صورت گیرد؟
به نظرم دولت برای تحقق این سیاست باید هرچه زودتر اقدام کند و نرخ ارز را به نرخ واقعی نزدیک کند و نباید نرخ ارز را ثابت نگه دارد. بنابراین دولت باید بطور آهسته و پیوسته نرخ ارز مبادلهیی را افزایش دهد و به نرخ ارز بازار برساند.
در حال حاضر که برجام را پشت سر گذاشتهایم، روابط بانکی ما با بانکهای خارجی به چه نحوی است، هنوز بسیاری معتقدند که همچنان مشکل روابط بانکی و نقل و انتقالات پولی مابین ایران و کشورهای اروپایی وجود دارد؟
بانکهای خارجی مبادلات خود را با بانکهای ایرانی آغاز کردهاند و حتی مشکل نقل و انتقال پول در رقمهای بالا نیز وجود ندارد. امکان انتقال پول چین نیز وجود دارد و هزینهها بسیار کاهش پیدا کرده است. در حال حاضر آنقدر که مشکل در منطقه خلیج فارس وجود دارد، قطعا در اروپا و حتی دیگر کشورهای آسیایی وجود ندارد؛ البته این بانکها درجه یک نیستند، اما با این حال امکان دسترسی به آنها وجود دارد. بسیاری از کشورها، تحریم بانکهای ایرانی را لغو کردهاند. هر چند در ایران بیشتر هدف دسترسی به منابع مالی و فاینانس است که همچنان نیاز به زمان دارد.
با وجود اینکه دولت اعلام میکند ال. سی گشایش یافته است اما به نظر میرسد هنوز بانکهای اروپایی به تبعیت از بانکهای امریکایی اقدام به این کار نکردهاند، به نظر شما این موضوع چه تاثیرات منفی میتواند روی تجارت ایران
داشته باشد؟
این موضوع، راه طولانی را برای خرید خارجی ایجاد کرده است که بسیاری از بازارهای صادراتی را ما از دست دادیم و امکان پرداخت وجود نداشت لذا نظام بانکی باید بتواند هرچه زودتر این موضوع را حل کند؛ چرا که بخشی از فشاری را که بر تولید به دلیل عدم وجود نقدینگی است که این موضوع نیز به علت باز نشدن ال سیها است. درحالی که با گشایش ال سی دیگر واحدهای تولیدی نیاز نیست 30درصد از حجم مبادله خارجی خود را به صورت پیش پرداخت تامین کند و تنها میتواند با 10درصد پیش پرداخت، مواد اولیه را واردکند. همچنین میتواند به صادرکنندگان این اطمینان را ببخشد که در بازار ناامن، بازار خود را دارند؛ ضمنا میتواند هزینههای تجارت را کاهش دهد و هم باعث افزایش واردات و صادرات به کشور شود. با این حال سیستمهای بانکی ما باید در بحثهایی چون پولشویی، مشکلات را شناسایی کنند و در همین حال، سهامداران بانکها را که با نهادهای بینالمللی دچار مشکل هستند، شناسایی و در این زمینه شفافسازی کنند. هرچند بعضی از بانکهای ما شامل تحریمهای امریکا نمیشوند و در این میان باید تلاش کنند استانداردها و روابط کارگزاری خود را با بانکهای دنیا برقرار کنند. در این
زمینه، اگر نیاز به آموزش پرسنل و نرم افزارهای جدید دارند؛ هرچه سریعتر باید این اقدامات را انجام دهند و سیستم خود را به روز رسانی کنند. در این زمینه، باید همه کمک کنند که بانکهایی که طی 12 سال از بانکهای دنیا دور بودهاند، بتوانند با بانکهای دنیا ارتباط برقرار کنند و ال سی و گشایش اعتبارات انجام شود تا تولیدکنندگان و صادرکنندگان بتوانند به راحتی فعالیت کنند.
با توجه به اینکه مجلس دهم به تازگی کار خود را آغاز کرده است، فکر میکنید این مجلس چه تاثیری میتواند در کمک به دولت در راستای رونق تجارت خارجی کشور داشته باشد؟
ترکیب مجلس دهم به گونهیی است که هیچ جناحی اکثریت را در اختیار ندارد و برای همین کمتر امکان کار سیاسی در این مجلس وجود دارد و از این جهت فضا برای توجه کار روی مباحث اقتصادی فراهم است و نمایندگانی که نظرات کارشناسی داشته باشند، میتوانند طرح یا لایحهیی را به تصویب برسانند. مجلس دهم باید موضوعات اقتصادی را در اولویت خود قرار دهد و تصویب برنامه ششم مطمئنا یکی از اصلیترین اولویتهای اقتصادی در مجلس دهم است. مجلس باید با نگاه کارشناسی و ضرورتهای اقتصادی و فضای پسا برجام برنامه ششم را تصویب کند. همچنین همزمان با تصویب برنامه ششم مجلس باید به فکر پالایش و کم کردن برخی قوانین و مقرراتی باشد که در 30 سال گذشته پشت سر هم تصویب شده است؛ قوانینی که کاربردی ندارد یا منسوخ شده است.
همچنین لازم است مجلس دهم به دولت در زمینه جلب و جذب سرمایهگذاری خارجی کمک کند و زمینه را برای حضور پرسنل شرکتهای خارجی در کشور فراهم کند. موضوع مهم دیگری که مجلس دهم میتواند آن را دنبال کند، اجرایی شدن قراردادهایی نفتی است. مجلس در این زمینه باید نظر نهایی خود را اعلام کند تا دولت بتواند در سال جاری مناقصات را برگزار کند. باید توجه داشته باشیم که بخش نفت و گاز از مهمترین بخشهایی است که امکان حضور شرکتهای خارجی در کشور را فراهم میکند. اگر این سد توسط بخش نفت و گاز شکسته شود، امکان و زمینه برای حضور سرمایه خارجی در بخشهای دیگر اقتصادی هم فراهم میشود.
