نفیسه آفرینزاد
دیروز صدای تعطیلی و ورشکستگی نخستین و بزرگترین برند لوازم خانگی کشور بلند شد و برای نخستینبار، توجهات جامعه تولید و مصرف را به خود جلب کرد. صدایی که عملا باید خیلی پیش از اینها، به گوش میرسید اما متولیان کارخانه نامآشنای «ارج» باغیرت و همیت، خود را تا به امروز، هر چند دست و پا شکسته، کشاندند. حدود پنج سال قبل، مصاحبهیی با یکی از مدیران شرکت داشتم که از اوضاع نابسامان و رو به افول کارخانه گلایه میکرد. من هم از دید یک پرسشگر، متولیان کارخانه را موردنقد قرار دادم که شاید ضعف مدیریتی و عدم انطباق با شرایط روزگار نو و فناوریهای نوین، عامل سقوط این کارخانه بوده است، اما «نبود نقدینگی و حمایت لازم برای نوسازی ماشینآلات این کارخانه»، پاسخی بود که دریافت کردم. از سوی دیگر، تغییرات پیدرپی مدیریتی این کارخانه که طبق سلیقه سهامداران رقم میخورد، رقابت سخت با رقبای چینی و کرهیی، تشدید تحریمها و دشوار شدن تامین مواد اولیه، خدشهدار شدن اعتبار بینالمللی اقتصادی ایران و ایجاد اشکال در برقراری روابط بانکی، درنهایت از این برند معروف و نوستالژیک، جز خاطرهیی خوش برجای نگذاشت و «ارج» که روزگاری در بالاترین سطح
فناوری محصول تولید میکرد و میتوانست بازارهای اروپایی را نیز به تسخیر خود درآورد، به شرکتی تبدیل شد که حتی در داخل نیز، جایگاه خود را از دست داد و به سرنوشت کفشهای ملی، بلا و وین و نساجی مازندران و چیت ری دچار شد.
علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد ایران در سالهای1348 ـ 1341 در کتاب خاطراتش مینویسد: «در آخرین سفری که به شوروی داشتم، به آقای نوویکو، قائممقام نخستوزیر وقت شوروی، یک یخچال ایرانی (ارج) هدیه دادم. او فوقالعاده خوشحال شد و به من تاکید کرد، راننده خودش میآید تا یخچال را ببرد و حتی گفت مبادا یخچال را به دفترش بفرستم.» یخچال ایرانی در آن زمان به قدری شهرت یافته بود که یکی از بالاترین مقامهای اجرایی آن کشور بزرگ از تصاحب آن ذوقزده شده و درخواست میکند محصولی را که ساخت ایران بر رویش درج شده، برای استفاده خانوادهاش به منزل ببرد. شاید خلیل ارجمند صنعتگر و استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران، زمانی که در سال1316 نخستین کارگاه کوچکش را در خیابان سیمتری تهران به اتفاق هشت کارگر ساده، بنیانگذاری کرد، خود نیز تصور این را نداشت که در گامهای بعدی، نخستین و بزرگترین کارخانه تولید لوازم خانگی ایران را وارد عرصه صنعت و اقتصاد کشور خواهد کرد. در کارگاه اولیه، «آهنگری، ریختهگری و جوشکاری» انجام میشد و به همین دلیل نیز نام ارج از سه حرف اول این سه رشته شکل گرفت و بعدها «ج» کشیده آن روی یخچالها، نوستالژی خاطرات بسیاری
از ایرانیها شد. سال1321 با پیشرفت کار، تاسیسات ارج به محل جدید با وسعت بیشتر (21هزار مترمربع) به خیابان شوش تهران و بعدها با گسترش کار، در سال1348 با کارگاههای متعدد و ماشینهای جدید، در زمینی به مساحت 105هزار مترمربع به جاده مخصوص کرج منتقل شد. از آغاز سال۱۳۵۲ نیز بهصورت شرکت سهامی عام درآمد و قسمتی از سهام آن در مرحله اول به کارکنان و سپس به مردم ارائه شد. اما آن روزها شاید «ارجمند» نمیدانست 70سال بعد، مدیران وقت کشور تصمیم میگیرند زمینهای این کارخانه را در جاده مخصوص کرج برای فعالیتی دیگر درنظر بگیرند و این کارخانه را به شهرکی صنعتی در گرمسار استان تهران منتقل کنند. داوود میرخانی رشتی مدیرعامل ایران خودرو در دهه60 نیز درباره این شرکت مینویسد: «مدیرعامل ارج ایده مهندسی ـ صنعتی داشت و با روشهای مهندسی کار میکرد و شاید به همین دلیل بود که محصولات ارج نسبت به سایر رقبایش در بازار اقبال بیشتری بهدست آورد.» ارج پس از آنکه مصادره شد، مانند سایر شرکتهای مصادرهیی، زیرمجموعه سازمان صنایع ملی شد. کارخانه ارج در طول سه دهه، تا اوایل دهه شصت، از جهت کیفیت، بین واحدهای صنعتی ایران، برجستگی خاصی داشت،
اما پس از انقلاب و با مصادره شدن و واگذاری به سازمان صنایع ملی، در دهه70، مدیران دولتی این شرکت با اختلاس 20میلیارد تومانی، پرونده مالی این شرکت را به فساد کشیدند تا برای مدتی، ارج با حاشیههایی روبهرو شود. پس از آن اختلاس، ارج هرگز ارج نشد و دیگر آن شهرت گذشته را نداشت. مهندس بازرگان نیز درباره خلیل ارجمند مینویسد؛ او فعال و مولد ثروت بود، ولی هرگز در بند جاه و مال نبود. خودخواهی را کنار گذاشته و طالب خیر و سعادت برای عموم مردم و میهن خویش بود. بعدها در دهه۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ با مشکل مالی ۲۳میلیارد تومانی روبهرو شد و در مقطعی تولید خود را متوقف کرد و بدهیهایش بیشتر شد. بر اثر این بدهیها به وزارت صنعت، بانک صنعت و معدن و پس از سال۱۳۷۴ عمده سهام آن به بانک ملی ایران واگذار شد اما مشکلاتش رفع نشد و بدهیهای آن تا چند سال پیش به ۶۰میلیارد تومان رسید که ۹۸درصد این بدهیها متعلق به بانکها بود. همین بدهیهای بانکی، درنهایت به ورشکستگی کامل ارج منجر شد و کمر این برند مهم ایرانی را شکست. درنهایت، سرنوشت بنیانگذار این کارخانه نیز مانند کارخانهاش، غمانگیز بود. خلیل ارجمند در 30مهر 1323، به قصد سرکشی، وارد چاه آبی
شد که به دستور وی، در نزدیکی کارخانه، برای احداث یک رختشویخانه عمومی حفر کرده بودند. هنگام ورود به چاه، بندهای کابل دستگاه بالابر در محل اتصال به جعبه پاره شد و ارجمند به عمق 36متری سقوط کرد، در حالی که هنوز جوانی 34ساله بود. البته شاید نبودنش خوب است؛ نیست تا سقوط برندش را پس از هشت دهه ببیند و اتفاقاتی که بهخصوص در طول چهار دهه گذشته برای این برند افتاد را ندید.
به اعتقاد مهندس بازرگان، او در طول عمر خود، برابر 350سال عمر، کار و خدمت به خلق خدا کرد و نمونه بارز احسنالخالقین بود. سیاوش ارجمند که پس از برادرش خلیل، مدیریت کارخانه ارج را برعهده گرفت، در اوایل دهه50 در مصاحبهیی گفت: مشکلات عمده تولید مربوط به کاهش بهرهوری، کاهش کیفیت و مقدار تولید صنایع است. عواملی که میبینیم پس از گذشت چهار دهه، به نوعی، درد مشترک همه صنایع کشور است. بهدلیل برخورداری مدیران از همین نگاه درست مدیریتی بود که کارخانه ارج طی دهه30 تا 50، چندین مدل بخاری نفتی و گازی، کولر آبی، ماشین لباسشویی، یخچال و فریزر از مدل 10 تا 17فوت تولید کرد و محصولات آن در کشورهای خاورمیانه نیز دارای شهرت و اعتبار بود. کارخانه ارج همچنین نخستین واحد تولیدی بخش خصوصی بود که از مددکاران اجتماعی برای کمک به کارکنان خود بهره گرفت و گردانندگان ارج به این اصل ایمان داشتند که با افراد تامین شده، سرزنده و بانشاط، بهتر میتوان کار کرد و انتظار محصول بیشتری داشت. این الگوی کمنظیر مدیریتی در سطح صنعت و تولید کشور اما بهدلیل بیکفایتی مدیران پس از انقلاب و نیز الفبای غلط اقتصادی کشور که بانکها را به جای بانکداری، به بنگاهداری سوق داد و به سقوط بسیاری از کارخانجات تولید منجر شد، پابرجا نماند و «ارج» در سالی که به نام «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نامگذاری شده، سقوط کرد. شعاری که عملا به نقل محافل تبدیل شده و در عمل، متولیان صنعت کشور نتوانستهاند از این منظر، دردی از اقتصاد ایران دوا کنند.