همه کاسه کوزههایی که سیف بر سر برجام میشکند
ولیالله سیف رییس کل بانک مرکزی در یک ماهه اخیر بدون شک جنجالآفرینترین دولتمرد اقتصادی بوده است. وی که در جریان سفر به امریکا برای شرکت در نشست بهاره صندوق بینالمللی پول ابراز کرده بود برجام هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است، در چند روز اخیر نیز در لندن مواضع خود را کمی نرمتر دوباره تکرار کرد. اینکه بانکها و موسسات مالی سرشناس و بزرگ اروپایی هنوز تردید جدی برای ازسرگیری روابط مالی قانونی با ایران دارند کاملا قابل فهم است اما نباید از یاد برد در کنار آنها شرکتهای بزرگ بیمهیی ازجمله ساچه با فراغ بال بیشتری اتصال مجدد به نظام مالی ایران را اعلام کردهاند.
رییس کل بانک مرکزی البته بیشتر از همه آگاه است که محدودیتهای قانونی امریکا باتوجه به سلطهیی که بر نظام مالی جهانی دارد تنها دلیل و حتی اصلیترین دلیل گره بانکی موجود نیست. بانک مرکزی که در قبال انتقادات درخصوص فعالیت آزادانه موسسات غیرمجاز، مبنای نقشآفرینی خود را نظارت تخصصی میداند باید درخصوص ناتوانی بانکهای ایرانی برای وضعیت اسفبار درخصوص تطابق با استانداردهای جهانی پاسخگو باشد.
روند طولانی به نتیجه رسیدن توافقات هستهیی از ابتدای شروع بهکار دولت یازدهم فرصت مناسبی برای اصلاحات بانکی بود که شواهد نشان میدهد تغییر بهخصوصی در این زمینه حاصل نشده است. بانکهای متوسط اروپایی که در این مدت بعد از اجرای برجام به ایران سفر کردهاند هیچکدام پاسخ مناسبی ازسوی بانکهای ایرانی دریافت نکردهاند. بانک مرکزی نمیتواند ادعا کند حتی یک بانک در ایران بهصورت کامل قوانین مبارزه با پولشویی را بهاجرا میگذارد. همچنین هیچ بانک ایرانی به اقرار کارشناسان داخلی خود بانکها، هیچ سازوکار عملیاتی برای اجرای تطبیق (compliance) ندارد، این داستان برای مقابله با تامین مالی تروریسم، ایجاد کمیته مدیریت ریسک و برقراری نظام حاکمیت شرکتی یا در یک کلام GRC نیز وجود دارد.
کسی نمیتواند انکار کند در پرسشنامهیی که ازسوی غربیها برای ایجاد روابط کارگزاری به بانکهای ایرانی داده میشود 5سوال اول که حول موارد مذکور میچرخد، بدون جواب مانده است. در چنین وضعیتی شکستن همه کاسه کوزهها بر سر برجام بهنوعی فرار رو به جلو از مسوولیتهای حرفهیی است مخصوصا وقتی شاهد هستیم ولیالله سیف پیشاپیش از تعویق یکسانسازی نرخ ارز بهخاطر مشکلات برجام نیز خبر داده است.
اینکه شکست ماموریتهای بانک مرکزی هر کدام به برجام ربط داده شود بهشدت ناامیدکننده است.
یکسانسازی نرخ ارز تعهدی است که بانک مرکزی برعهده گرفته و براساس شنیدهها هیاتی از صندوق بینالمللی پول نیز در یک سال گذشته در این خصوص مشاورههای موثری به مقام ناظر نظام بانکی دادهاند، لذا استفاده از فضای سیاسی به وجود آمده برای تحتفشار گذاشتن امریکا برای ارائه تضمین به بزرگان صنعت مالی جهان نباید باعث شود که کوتاهیهای فنی در بانک مرکزی و البته بدنه ضعیف کارشناسی در نظام بانکی را نادیده گرفت، بنابراین استراتژی انحراف ذهن ناظران به صورتی که فقط یک روی سکه را ببینند یک تاکتیک کوتاهمدت است که نهایتا با تعدیل تحلیلها، دوباره کارنامه بانک مرکزی به ویترین نقد بازخواهد گشت.
