«کارآفرین» شتاب‌دهنده تغییرات در جهان تجارت

۱۳۹۵/۰۳/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۳۷۴۹

امروزه کارآفرینی شکل تازه‌یی به خود گرفته است، به‌طوری که کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی و جوامع دارند و در عرصه جهانی، افراد خلاق و نوآور، به عنوان کار آفرینان، منشا تحولات بزرگی در زمینه‌های، فنی، تولیدی و خدماتی به‌شمار می‌روند و از آنها به‌عنوان قهرمانان ملی یاد می‌شود. واژه کارآفرینی در مجموع به عنوان روش‌های کسب و کار تعریف می‌شود که با رشد مرتبط است؛ یعنی بیشتر کنشگرانه است تا مشتری‌مدار و مخاطره‌های تاسیس یک شرکت جدید را می‌پذیرد. در این بین، روش عمده‌یی که در دنیای کسب و کار و تجارت، شخص کارآفرین را از سایرین متفاوت می‌کند، استفاده از فرصت‌ها و پویایی‌های یک سازمان است. کارآفرین و کارآفرینی، نخستین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمام مکاتب اقتصادی در قرن شانزدهم میلادی تاکنون، به نحوی کارآفرینی را در نظریه‌های اقتصادی شرح کرده‌اند. به‌طور مثال، اقتصاد کلاسیک به سهم اقتصاد از اواخر قرن نوزدهم اشاره دارد که در اغلب موارد به اقتصاد سیاسی معروف است و با اقتصاد دستوری که دولت‌ها تصمیم می‌گیرند تا منابع را تخصیص دهند، مرتبط است. در مقابل، محور اصلی اقتصاد نئوکلاسیک، آن است که اقتصاد می‌تواند به صورت سیستمی که در آن تعادل وجود دارد، به مدل درآید؛ لذا اقتصاد نئوکلاسیک با علوم اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد یا ترکیبی که عوامل بازار در آن تعیین کننده هستند، در ارتباط است و اعتقاد بر این است که وقتی سیستم در تعادل به سر می‌برد، گرایش کمی به کارآفرینی وجود دارد. در مدل‌های اولیه تعادل، کارآفرین به عنوان مدیر یا هماهنگ‌کننده سه عامل اصلی تولید؛ یعنی «زمین، نیروی کار و سرمایه» درنظر گرفته می‌شود. اگرچه تئوری‌های اقتصاد متفاوتی در این زمینه وجود دارد، اما به اعتقاد بسیاری از اقتصاددانان و سیاستمداران، کارآفرینی بر رشد و تولید ناخالص ملی تاثیرگذار است و اثر مثبت دارد؛ به‌طوری که «شومپتر» در تئوری اقتصاد، بر نقش کارآفرین به عنوان علت عمده توسعه اقتصادی تاکید می‌کند و تفاوت عمده‌یی بین کارآفرین به عنوان یک شخص قائل است. از نظر او، کارآفرین می‌تواند هر کسی باشد که نوآوری ایجاد می‌کند؛ او می‌تواند یک شخص تجاری مستقل، یک کارمند یا مدیر یک شرکت و... باشد. همچنین کارآفرین کسی است که مسوولیت سازماندهی مدیریت و خطرات یک شرکت تجاری را عهده‌دار می‌شود؛ در عین حال امروزه کارآفرین فردی نوآور یا توسعه‌گراست که فرصت‌ها را تشخیص می‌دهد، آنها را به چنگ می‌آورد و ایده‌های عملی قابل فروش تبدیل می‌کند و از طریق تخصیص پول زمان و مهارت افزودن ارزش و بهره‌گیری از این فرصت‌ها را تحقق بخشد. به عبارت دیگر، کارآفرین شتاب‌دهنده تغییرات در جهان تجارت است. البته به اعتقاد اقتصاددانان، کارآفرین، نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش مهمی در نوآوری و ایجاد ترکیب‌های تازه از مواد دارد. این در حالی است که «آدام اسمیت» نقش کارآفرینی را در صحنه فعالیت فراگیر اقتصادی بسیار جزیی می‌داند، اما معتقد است که کارآفرین سرمایه فراهم می‌کند اما هرگز نقش پیشرو و هدایت‌گر ندارد. نکته مهم اینجاست که رشد و توسعه اقتصادی نیازمند فراهم شدن امکانات و شرایط مناسب محیطی مانند کارآمدی سیاست‌های اقتصادی دولت، وسعت زیرساخت‌های اقتصادی و وجود نهادهای پیش برنده است. از سوی دیگر، عوامل کمی و کیفی مانند نیروی کار، سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی ممکن است به عنوان منابع رشد اقتصادی نیز مطرح شوند. آنچه در این بین، در جامعه ما در زمینه کارآفرینی نمود بیشتری پیدا می‌کند، این است که موانع مختلفی بر سر راه کارآفرینی و کارآفرین وجود دارد که می‌توان به موانع آموزشی و پژوهشی، موانع اقتصادی و مالی، موانع فرهنگی و اجتماعی، موانع ساختاری و تشکیلاتی و همچنین موانع ارتباطی و اطلاعاتی اشاه کرد. یکی از موانع موجود، موانع اقتصادی و مالی است؛ بطوری که مشکلات اقتصادی و مالی در اکثر کشورهای جهان سوم، باعث شد که دانشگاه محلی برای گرفتن مدرک برای امرار معاش تلقی شود و حتی استادان، محققان و پژوهشگران، به جای دغدغه تولید علم و پژوهش، درگیر مشکلات مالی زندگی باشند. همچنین تخصیص کم بودجه به امر پژوهش و تحقیق می‌تواند به نارسایی و مشکلات در این زمینه شدت بخشد. از سوی دیگر، در بحث موانع آموزشی، به دلیل وجود زیرساخت غلط و سنتی آموزش و پژوهش، این موانع را می‌توان در موارد زیر دسته‌بندی کرد؛ تغییر دیدگاه تولید علم برای ایجاد دانشگاه کارآفرینی، زیرا دیدگاه تولید علم باید از نگرش سنتی تغییر کند و پژوهش با هدف حل مسائل و مشکلات جامعه و عرصه محصولات جدید بر مبنای دانش تولید شده در دانشگاه‌ها انجام شود. بنابراین، پژوهشگران باید به فکر رفع نیاز جامعه و سازمان‌ها باشند و ارزیابی پژوهش‌های دانشگاهی باید برای مدیران حرفه‌یی و کاربران آن انجام شود، نه توسط همکاران دانشگاه. همچنین برنامه‌های آموزشی دانشگاه باید تغییر کند به‌طوری که در دروس تخصصی، یادگیری بر مبنای حل مساله و تحقیق، جزو جدانشدنی روش‌های تدریس باشد و قابلیت پردازش ایده در دانشجویان تقویت شود و دانشجویان قابلیت انجام تحقیقات بین رشته‌یی را کسب کنند. از دیگر موانع موجود که بر سر راه کارآفرینی به ویژه کارآفرینی زنان در ایران وجود دارد، موانع فرهنگی و اجتماعی است؛ به‌طوری که فرهنگ سازمانی یکی از عوامل مهم در رفتار سازمان است. در فرآیند ایجاد تحول در دانشگاه، فرهنگ سازمانی می‌تواند هم به عنوان مانع و هم تسهیل‌کننده مطرح باشد. برای جلب مشارکت اعضای دانشگاه و همچنین ایجاد اثر بخشی در فعالیت‌های کارآفرینی دانشگاهی، باید فرهنگ کارآفرینی در اعضای دانشگاه ترویج شود؛ به‌طوری که هر عضو دانشگاه، خودش مروج فرهنگ و نگرش کارآفرینی باشد.

مشاهده صفحات روزنامه