ایران در دام کودکی توسعه افتاده است

۱۳۹۵/۰۲/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۲۷۰۶

گروه اقتصاد کلان |

این روزها در حالی برنامه‌های توسعه‌یی و ناتوانی دولت‌های مختلف در تحقق بخشیدن آنها در بوته نقد قرار می‌گیرد که به نظر می‌رسد آنچه امروز به عنوان محصول برنامه‌های توسعه‌یی، نارضایتی را رقم زده، ناشی از شکل‌گیری اشتباه فرآیند توسعه است. به گونه‌یی که بی‌توجهی به ابعاد فرهنگی و اجتماعی توسعه سبب شده است تا نه تنها اهداف ترسیم‌شده در زمینه توسعه محقق نشود بلکه هزینه آن نیز در کشور روز به روز در حال افزایش باشد. در این رابطه محسن رنانی، اقتصاددان با اذعان به روند نادرست توسعه در کشور، نسبت به توقف رشد هم هشدار داده است. به گفته رنانی، در حال حاضر کشور در دام «کودکی توسعه» گرفتار شده است و تا زمانی که سرمایه‌گذاری کافی در بعد فرهنگی توسعه و تربیت فرزندان صورت نگیرد، توسعه هم به ریل اصلی خود بازنخواهد گشت. به تعبیر این اقتصاددان، در حالی ابعاد رشد تکنولوژی ما را سرگردان کرده است که سیاستمداران هم درگیر دعواهای سخیف شده‌اند. این در حالی است که برای آغاز روند توسعه در کشور باید کمربندها را برای تربیت دو نسل بعدی محکم‌تر ببندیم. محسن رنانی، اقتصاددان روز گذشته در چهاردهمین همایش سالانه اقتصاد توسعه به تشریح وضعیت توسعه در کشور پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

در بررسی توسعه و کودکی توسعه باید با یک تفکیک ساده در جامعه، رشد، پیشرفت و توسعه را معنا ‌کنیم. البته این مفاهیم در کلام سیاستمداران همه به یک معناست و به همین خاطر مرزهای روشنی وجود ندارد. رشد یعنی تکثیر افقی وضع موجود. بدین معنا که ساختمان‌سازی با دانش و فناوری روز و افزایش بازدهی و بالا بردن توان صورت می‌گیرد. به عنوان نمونه ایران خودرو به جای تولید 5 هزار خودرو 15هزار خودرو را بسازد. در همان مدت مشخص پیشرفت تکثیر عمودی وضع موجود است. ارتقای فناوری و توانایی، همان تکامل‌های پیشرفت است این در اقتصاد یعنی ایران خودرو به جای پژو خودرو بهتری تولید کند و محصولات خود را از لحاظ کیفی ارتقا دهد.

توسعه یعنی تغییر شرایط موجود با هر وضعی و بالغ‌تر و عاقل‌تر کردن آن. در حالت توسعه، شرکتی مانند ایران خودرو باید سطح دانش و سازوکارهای درونی خود را ارتقا دهد. رشد و پیشرفت در دل توسعه وجود دارد اما رشد و پیشرفت برای توسعه شرط لازم است و شرط کافی نیست. توسعه در دو بعد رفاهی و فرهنگی صورت می‌گیرد. بعد رفاهی، وجه فیزیکی و اقتصادی است و بعد فرهنگی وجه رفتاری و اجتماعی نیز تلقی می‌شود. محصول خط تولید اقتصادی، رفاه است و محصول خط تولید فرهنگی، رضایت است. رفاه بر محدودیت‌های اجتماعی غلبه می‌کند و آزادی عمل و مناسبات کم هزینه و چهارراه‌های منفعتی به سادگی در این شرایط محقق می‌شود.

در سال‌های بعد از انقلاب تمرکز بر وجه فیزیکی توسعه بود. حتی دانشگاه‌ها هم بدون توجه به بعد رفاهی، نیروی انسانی را تربیت کردند. تمرکز بیشتر روی سیمان، فولاد، سد و فرودگاه بود. تمرکز روی نیروی انسانی این‌گونه بود که نیرویی تربیت شود که بتواند کار و رفاه تولید کند.

در نهایت در چنین شرایطی نیروی انسانی را برای وجه مادی توسعه که رشد و پیشرفت است، تولید کردیم نه وجه فرهنگی. اگر در دو بعد توسعه را توصیف کنیم، تنها به بعد رفاهی توسعه توجه شد و تمام سرمایه‌ها برای توسعه بعد رفاهی هزینه شد اما بعد فرهنگی توسعه مغفول ماند.

بعد اجتماعی و فرهنگی توسعه نیاز به سرمایه‌های اجتماعی و نمادین دارد. سرمایه‌های اجتماعی برای ساماندهی رفتارهای فردی و سرمایه‌های نمادین برای الگو‌سازی ضروری است. اگر توسعه فرهنگی رخ ندهد، بقیه ابعاد توسعه ادامه پیدا نمی‌کند و از نقطه‌یی به بعد توسعه فیزیکی نیز به بن‌بست می‌رسد و رشد

پر‌هزینه می‌شود.

بعد اول توسعه را مدرنیزاسیون و بعد دوم آن را مدرن‌گرایی یا همان هماهنگی خلق و خوی افراد با تغییرات تعریف می‌کنند. مدرنیته در بعد رفتار فردی از رفتار عاطفی به رفتار عقلانی منتهی می‌شود و ما را از تکیه به ایدئولوژی به عقلانیت راهنمایی می‌کند. این اتفاقات زمانی رخ می‌دهد که مدرنیته محقق شود.

اگر وارد مدرنیته شویم و تمام تکنولوژی روز را در کشورمان وارد کنیم اما رفتارهایمان تغییر نکند، رشد و پیشرفت متوقف می‌شود و به سمت فروپاشی حرکت می‌کنیم.

در دنیای سنتی رفتارها چندان به یکدیگر گره نمی‌خورد و در فضای اقتصادی هر فرد تاثیری از دیگر فعالان نداشت. چراکه تولید در حد رفع نیازهای فردی بود اما امروز رفتار تمام فعالان اقتصادی به یکدیگر مربوط است و رفتارهای غلط می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را بر پیکره اقتصادی وارد کند.

در زندگی سنتی مناسبات شخصی است اما در زندگی مدرن این‌گونه نیست و همه مقولات اجتماعی به یکدیگر مربوط و کارها تقسیم شده است. در دنیای مدرن مناسبات اقتصادی با ارزش‌ها و رفتارهای دیگران گره خورده است و باید رفتارهای افراد بر مبنای رواداری باشد و رفتارها باید شکل و ظاهر عقلانی داشته باشد.

متاسفانه شاهد آن هستیم که در حالی آخرین موبایل‌ها و جدیدترین فناوری‌های روز دنیا به کشور وارد شده است اما مناسبات سنتی همچنان در جامعه حیات دارد. در چنین شرایطی چون سازوکارهای عقلانی جایگزین سازوکارهای عاطفی نشده است، در نهایت شاهد فرار سرمایه‌ها هستیم چرا که هنوز مناسبات متحول نشده است. سرمایه‌ها از کشوری که مناسبات آن متحول نشده است، فرار می‌کند به عنوان نمونه صنعت توریسم در کشور ما به معنای واقعی وارد نمی‌شود.

اگر این تحولات صورت نگیرد، وجه اول توسعه نیز پر هزینه می‌شود و تنها کسی می‌تواند آن را ادامه دهد که چاه نفت داشته باشد و با تمام شدن چاه نفت توسعه هم متوقف می‌شود. عواقب چنین فضایی را امروز هم در کشور شاهد هستیم به‌طوری که 10 سال پیش هزینه تولید یک شغل 200 میلیون تومان بود اما در حال حاضر این رقم به 900 میلیون تومان رسیده است.

به‌طور طبیعی در ابتدای حرکت به سوی توسعه هزینه‌ها زیاد است ولی از دوره‌یی به بعد هزینه‌ها کاهش می‌یابد. این در شرایطی است که رفتارهای اجتماعی متحول شود و مدرنیته شکل بگیرد. از آن زمان به بعد، پیشرفت کم هزینه می‌شود. ممکن است رشد و پیشرفت کنیم اما هزینه پیشرفت تا وقتی که تحول رفتاری رخ ندهد، افزایش می‌‌یابد و در دام کودکی توسعه قرار می‌گیرد. بدین معنا که جامعه پیشرفت کرده اما رفتارها همچنان کودکانه است و جامعه‌یی که در آن رفتارها کودکانه است، توسعه کامل محقق نمی‌شود.

در سال 84 گفتم از توسعه امتناع کنیم و الان می‌گویم از پیشرفت امتناع کنیم. اگر تحول پیدا نکنیم در دام کودکی توسعه می‌افتیم. باید بررسی کنیم که در کدام بخش‌ها توسعه پیدا و تحول ایجاد کنیم. در این شرایط تحول فناوری ما را سرگردان کرده است و سیاستمداران هم اسیر دعواهای سخیف شده‌اند. ما به اندازه امریکا مهندس تولید کرده‌ایم اما اینکه کارایی ما چقدر است، بماند! سرمان را به زیر انداخته‌ایم و فقط به پیشرفت فکر کرده‌ایم. در سال 87 سهم وزارت‌های آموزش و پرورش و دفاع در بودجه به ترتیب 12درصد و 11درصد بود. در سال 95، سهم وزارت دفاع به 19درصد رسیده است در حالی که سهم آموزش و پرورش 15درصد است. ما هزینه‌های زیادی را صرف تولید فرودگاه، صنعت فولاد، پتروشیمی و... کردیم که این هزینه‌ها در برابر هزینه تربیت فرزندانمان هیچ است. آموزش عالی هم کارکردی در توسعه ندارد. همه آنچه توسعه نیاز دارد در کودکان زیر 7سال شکل می‌گیرد و باید بذر توسعه را در تربیت کودکان زیر 7سال بریزیم. اگر این اقدام انجام نشود، کودکان ما در آینده توان توسعه نخواهند نداشت چرا که ریسک‌پذیر نیستند، تعامل اجتماعی و نقدپذیری ندارند.

باید برای دو نسل آینده کمربندها را ببندیم و برای تربیت کودکانمان هزینه کنیم. هرچه تا امروز سرمایه‌گذاری کردیم، بس است. در حال حاضر مشکل تحول در جامعه را داریم و باید از همین امروز حل این مشکل را آغاز کنیم.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر