محرک‌های بازار سرمایه

۱۴۰۴/۱۰/۰۸ - ۰۱:۴۵:۰۵
کد خبر: ۳۷۱۸۲۱

در هفته‌های اخیر، بازار سرمایه بار دیگر در کانون توجه فعالان اقتصادی قرار گرفته است؛ بازاری که همزمان با جهش نرخ‌های ارزی و طلا، مسیر صعودی خود را ادامه داده و شاخص کل را تا محدوده ۴ میلیون واحدی بالا آورده است.

ایمان رئیسی

در هفته‌های اخیر، بازار سرمایه بار دیگر در کانون توجه فعالان اقتصادی قرار گرفته است؛ بازاری که همزمان با جهش نرخ‌های ارزی و طلا، مسیر صعودی خود را ادامه داده و شاخص کل را تا محدوده ۴ میلیون واحدی بالا آورده است. این سطح از شاخص، اگرچه از نظر عددی قابل‌توجه است، اما پرسش اصلی اینجاست که آیا این رشد، بازتابی از واقعیت‌های اقتصادی و سودآوری شرکت‌هاست یا با نوعی رشد کاذب مواجه هستیم؟ بررسی متغیرهای موثر نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین عوامل محرک بازار، تغییرات معنادار در نرخ ارز است. نرخ نیما که عملا به کانال بالای ۸۰ هزار تومان وارد شده، در کنار معاملات ارز در تالار دوم با ارقام ۱۱۰ تا ۱۱۵ هزار تومان، سیگنال روشنی به بازار داده است که چشم‌انداز درآمد ریالی شرکت‌ها، به‌ویژه شرکت‌های صادرات‌محور و کالا‌محور، به‌طور جدی تقویت شده است. این موضوع به شکل مستقیم در بورس کالا نیز منعکس شده؛ جایی که فروش‌ها با نرخ‌های رقابتی‌تر و متناسب با واقعیت‌های تورمی انجام می‌شود.

از همین زاویه، رشد شاخص کل را نمی‌توان صرفا یک جهش اسمی یا هیجانی دانست. افزایش نرخ دلار، بالا رفتن سطح عمومی قیمت‌ها و تورم ساختاری اقتصاد، همگی موجب شده‌اند سود اسمی شرکت‌ها افزایش یابد و بازار سرمایه ناگزیر خود را با این شرایط تطبیق دهد. به بیان دیگر، بخش مهمی از رشد بازار در واقع تلاشی برای حفظ فاصله نداشتن با تورم و سایر بازارهای دارایی است. در این میان، انتظارات نسبت به گزارش‌های ۹ ماهه شرکت‌ها نیز نقش کلیدی دارد. شواهد اولیه و عملکرد ماهانه شرکت‌ها نشان می‌دهد که به ‌ویژه در صنایع وابسته به ارز و کامودیتی‌ها، گزارش‌های قابل قبولی در راه است. افزایش نرخ‌های فروش، رشد درآمدهای عملیاتی و بهبود حاشیه سود، همگی می‌توانند پشتوانه‌ای بنیادی برای تداوم حرکت بازار باشند. با این حال، نمی‌توان از ریسک‌ها چشم‌پوشی کرد. رشد مداوم نرخ دلار و طلا، هر چند در کوتاه‌مدت به نفع شرکت‌های بورسی تلقی می‌شود، اما در بلندمدت می‌تواند نگرانی‌هایی از جنس بی‌ثباتی اقتصاد کلان و تشدید انتظارات تورمی ایجاد کند.

این موضوع ممکن است رفتار بازار سرمایه را نوسانی‌تر کند و شاهد اصلاح‌های مقطعی در مسیر صعودی باشیم. مقایسه بازدهی بورس با سایر بازارها نشان می‌دهد که برخلاف تصور عمومی، بازار سهام هنوز رشدی متناسب با دلار و طلا نداشته است. از این منظر، شاخص ۴ میلیونی نه‌تنها عددی کاذب نیست، بلکه می‌تواند کم‌اثرتر از رشد واقعی سایر دارایی‌ها ارزیابی شود، بنابراین به نظر می‌رسد اگر متغیرهای کلان دستخوش شوک منفی نشوند، بازار سرمایه همچنان ظرفیت دیدن سطوح بالاتر را دارد؛ هر چند این مسیر احتمالا با نوسان و اصلاح‌های مقطعی همراه خواهد بود.