مرگ در غربت
بهرام بيضايي، نمايشنامهنويس، كارگردان، فيلمساز و پژوهشگر برجسته ايراني، روز ۶ ديماه ۱۴۰۴ (۲۶ دسامبر ۲۰۲۵) در سن ۸۷ سالگي درگذشت. اين خبر توسط گروه ايرانشناسي دانشگاه استنفورد كه بيش از ۱۵ سال با او همكاري داشت، تأييد شده است.
بهرام بيضايي، نمايشنامهنويس، كارگردان، فيلمساز و پژوهشگر برجسته ايراني، روز ۶ ديماه ۱۴۰۴ (۲۶ دسامبر ۲۰۲۵) در سن ۸۷ سالگي درگذشت. اين خبر توسط گروه ايرانشناسي دانشگاه استنفورد كه بيش از ۱۵ سال با او همكاري داشت، تأييد شده است. خبر درگذشت اين استاد بزرگ در روز تولد ۸۷ سالگياش منتشر شد و همسرش مژده شمسايي در صفحه شخصي خود با انتشار پيامي، خبر تلخ را اعلام كرد. گروه ايرانشناسي دانشگاه استنفورد در بيانيهاي اعلام كرد كه او را «فخر ادب و هنر ايران» ميداند و بزودي نشستي براي بزرگداشت زندگي و آثار او برگزار خواهد كرد. بهرام بيضايي يكي ازتاثيرگذارترين چهرههاي تئاتر و سينماي معاصر ايران بود، متولد ۵ دي ۱۳۱۷ در تهران. او در عرصههاي مختلف هنر و پژوهش فعاليت داشت و آثاري ماندگار مانند باشو غريبه كوچك، مرگ يزدگرد، چريكهتارا و مسافران را در كارنامهاش دارد . امروز فرهنگ و هنر ايران، يكي از استوارترين ستونهاي خود را از دست داد. بهرام بيضايي، انديشمندِ بزرگ، نمايشنامهنويس، كارگردان، پژوهشگر فرهنگ و اسطوره و معلم چند نسل از هنرمندان اين سرزمين، چشم از جهان فروبست؛ اما نام و انديشهاش، براي هميشه در حافظه تاريخ ايران زنده خواهد ماند. بيضايي نه صرفاً يك هنرمند، كه وجدان بيدار تئاتر و سينماي ايران بود. او با قلمي آگاه، نگاهي اسطورهشناس و زباني ريشهدار در تاريخ و فرهنگ ايران، روايتگر رنج، مقاومت، حقيقت و هويت ايراني شد. آثار او، چه بر صحنه تئاتر و چه بر پرده سينما، همواره فراتر از زمان خود ايستادند و پرسشهايي بنيادين درباره قدرت، تاريخ، دروغ، حقيقت، زن، سرنوشت و انسان مطرح كردند. از مرگ يزدگرد تا باشو غريبه كوچك، از مسافران تا چريكهتارا. جهان بيضايي جهاني است كه در آن اسطوره با زندگي روزمره گره ميخورد و تاريخ، نه روايت پيروزمندان، كه صداي خاموششدگان است. بهرام بيضايي عمر خود را صرف شناخت ريشههاي نمايش در ايران كرد، بيآنكه هرگز به آسانسازي، سطحينگري يا سازش تن دهد. استقلال فكري، وسواس هنري و صداقت علمياش، او را به چهرهاي يگانه بدل كرد؛ هنرمندي كه شايد كمكار بود، اما هر اثرش، وزني به اندازه يك تاريخ داشت. امروز جامعه هنري ايران، استادي را از دست داده كه نهتنها آفريننده آثار بزرگ بود، بلكه معيارِ شرافت هنري بهشمار ميرفت. فقدان او، فقدان يك فرد نيست؛ فقدان يك نگاه است، يك معيار، يك چراغ. با اين همه، بيضايي نرفته است. او در واژهها، در صحنهها، در تصويرها، در ذهن شاگردانش و در حافظه فرهنگي اين سرزمين باقي خواهد ماند. تاريخ، با نام او مهربان خواهد بود؛ چرا كه او با تاريخ مهربان نبود و حقيقت را برگزيد. درگذشت اين استاد بزرگ را به خانواده محترم ايشان، به جامعه هنري ايران و به همه دوستداران فرهنگ و انديشه تسليت ميگوييم.
