بشكههايي كه از صلح ترسيدند
بازار جهاني نفت در روزهايي كه گذشت، بيش از هر زمان ديگري شبيه موجودي مردد بود؛ موجودي كه نه توان سقوط آزاد داشت و نه رمق اوجگيري.
بازار جهاني نفت در روزهايي كه گذشت، بيش از هر زمان ديگري شبيه موجودي مردد بود؛ موجودي كه نه توان سقوط آزاد داشت و نه رمق اوجگيري. نفت برنت، معيار اصلي قيمتگذاري در بازارهاي جهاني، هفتهاي پرتنش را پشت سر گذاشت؛ هفتهاي كه با شكستن موقت كانال ۶۰ دلار آغاز شد، با لمس كف قيمتي چهار سال اخير ادامه يافت و در نهايت با بازگشتي لرزان، در سطح ۶۰ دلار و ۴۷ سنت به پايان رسيد. اين نوسان، صرفا يك بازي عددي نبود؛ بلكه بازتابي از آشفتگي ذهني بازاري بود كه ميان خبرهاي اميدواركننده سياسي و واقعيتهاي نگرانكننده اقتصادي گرفتار شده است. در نگاه نخست، صلح بايد نويدبخش ثبات و آرامش باشد؛ اما در بازار نفت، گاهي همين واژه، نقش عامل بازدارنده را بازي ميكند. تقويت گمانهزنيها درباره پايان جنگ روسيه و اوكراين، طي هفته گذشته به يكي از مهمترين محركهاي نزولي قيمت نفت تبديل شد. معاملهگران به سرعت اين پيام را دريافت كردند: اگر آتشبس در راه باشد، تحريمها هم ممكن است عقبنشيني كنند و اگر تحريمها برداشته شوند، نفت روسيه دوباره با قدرت به بازار بازميگردد. بازاري كه همين حالا هم با مازاد عرضه دستوپنجه نرم ميكند، طبيعي است كه از چنين سناريويي استقبال نكند. به اين ترتيب، «اميد به صلح» بهجاي آنكه دست بازار را بگيرد، آن را يك پله پايينتر كشيد.
چين؛ موتور خاموششده تقاضا
در سوي ديگر ماجرا، چين ايستاده است؛ غولي كه سالها رشد اقتصادياش ستون فقرات تقاضاي جهاني نفت بود، اما حالا نشانههاي فرسودگي را آشكارا نشان ميدهد. دادههاي تازه اقتصادي اين كشور، براي بازار انرژي چندان دلگرمكننده نيست. رشد توليد كارخانهاي چين به كمترين ميزان در ۱۵ ماه گذشته رسيده و خردهفروشي - به عنوان شاخص اصلي مصرف داخلي - در ماه نوامبر تنها ۱.۳ درصد افزايش يافته است. افت ۸.۵ درصدي فروش سالانه خودرو نيز تصويري روشن از كاهش ميل مصرفكنندگان چيني ترسيم ميكند. براي بازار نفت، اين اعداد بهمعناي كاهش اشتها در بزرگترين ميز مصرف انرژي جهان است. حتي نزديك شدن به فصل سرد و افزايش سنتي مصرف سوختهاي گرمايشي هم نتوانسته اين خلأ تقاضا را به طور جدي پر كند.
ونزوئلا؛ خبر خوب كوتاه عمر
در ميانه اين فضاي سنگين و كمرمق، خبري از آن سوي دنيا براي لحظاتي ورق را برگرداند. دستور دونالد ترامپ براي تشديد فشار بر نفتكشهاي تحريمشده ونزوئلا، تنها عامل صعودي قابلتوجه بازار در هفته گذشته بود. اين اقدام، بهويژه از آن جهت اهميت داشت كه چين، بزرگترين مشتري نفت ونزوئلاست و بخشي از واردات خود را از اين كشور تأمين ميكند. همين خبر كافي بود تا در ميانه هفته، قيمتها كمي جان بگيرند و از كفهاي قيمتي فاصله بگيرند. با اين حال، بسياري از فعالان بازار معتقدند اين اثرگذاري چندان پايدار نخواهد بود. ذخاير شناور بالا، خريدهاي پيشين چين و توان بازار براي تطبيق با محدوديتها، همگي باعث ميشوند اثر اين فشار سياسي، كوتاهمدت باقي بماند. گزارش تازه اداره اطلاعات انرژي امريكا نيز بيسروصدا، اما معنادار بود. كاهش ۱.۲۷ ميليون بشكهاي ذخاير نفت خام، در نگاه اول ميتوانست نشانهاي مثبت تلقي شود، اما كمتر بودن اين رقم از پيشبينيها، اميدها را كمرنگ كرد. مهمتر از آن، افزايش محسوس ذخاير فرآوردههاي نفتي بود؛ جايي كه ذخاير بنزين و نفت كوره رشد قابلتوجهي را ثبت كردند. افزايش ذخاير فرآوردهها معمولا پيامي روشن دارد: مصرف آنطور كه بايد، جريان ندارد. پيامي كه اين روزها نهتنها از امريكا، بلكه از بسياري از اقتصادهاي بزرگ جهان شنيده ميشود. در نهايت، آنچه نفت را در كانال ۶۰ دلاري نگه داشته، نه رونق تقاضاست و نه چشمانداز روشن رشد اقتصادي. اين سطح قيمتي، بيش از هر چيز، حاصل توازن شكنندهاي ميان ترس از مازاد عرضه و نگراني از تنشهاي ژئوپليتيك است. بازار نفت امروز در وضعيتي paradoxical قرار دارد؛ جايي كه خبر صلح ميتواند قيمتها را پايين بكشد و تشديد تحريمها، به عنوان عامل حمايتي عمل كند. در چنين شرايطي، نفت نه به آينده اميدوار است و نه از سقوط مصون. بشكهها فعلا ايستادهاند؛ گوشبهزنگ خبر بعدي. خبري كه شايد از ميز مذاكره بيايد، شايد از گزارشهاي اقتصادي چين و شايد هم از يك تصميم سياسي غيرمنتظره. تا آن زمان، بازار نفت همچنان با احتياط قدم برميدارد؛ گويي از صلح ميترسد و به بحران عادت كرده است.
