وقتي يلدا از سفرهها عقب مينشيند
در جامعه ايراني، شب يلدا صرفاً يك مناسبت تقويمي نيست بلكه يك «آيين اجتماعي» است كه كاركردي فراتر از جشن دارد. از منظر اميل دوركيم آيينها نقش بازتوليد همبستگي اجتماعي را ايفا ميكنند؛ لحظاتي كه جامعه، خود را به خويشتن يادآوري ميكند و احساس تعلق جمعي تقويت ميشود.

در جامعه ايراني، شب يلدا صرفاً يك مناسبت تقويمي نيست بلكه يك «آيين اجتماعي» است كه كاركردي فراتر از جشن دارد. از منظر اميل دوركيم آيينها نقش بازتوليد همبستگي اجتماعي را ايفا ميكنند؛ لحظاتي كه جامعه، خود را به خويشتن يادآوري ميكند و احساس تعلق جمعي تقويت ميشود. يلدا دقيقاً يك «سرمايه نمادين» است؛ آييني كه انسجام اجتماعي را بازتوليد ميكند و به افراد يادآور ميشود كه حتي در تاريكي، كنار هم بودن معنا ميسازد. اما در آستانه يلداي امسال واقعيت اقتصادي جامعه تصويري متفاوت ارايه ميدهد. افزايش چشمگير قيمت اقلام ساده يلدايي، بخش قابلتوجهي از خانوادهها را از مشاركت عيني در اين سنت بازداشته و يلدا را براي بخشي از جامعه، از يك «جشن جمعي» به يك «حسرت خاموش» تبديل كرده است. در پژوهشهاي علوم اجتماعي وقتي يك آيين فراگير بهتدريج براي طبقات فرودست يا حتي طبقه متوسط دستنيافتني ميشود، ما با پديدهاي به نام شكاف آييني مواجهيم يعني فاصله گرفتن گروههايي از جامعه از مناسك مشترك، نه به دليل تغيير ارزشها، بلكه به علت فشارهاي اقتصادي. اين شكاف اگر تداوم يابد فراتر از يك شب يا يك رسم، به تضعيف حس تعلق اجتماعي و افزايش بيعدالتي نمادين منجر ميشود. پير بورديو، جامعهشناس فرانسوي از مفهومي به نام «سرمايه فرهنگي و نمادين» سخن ميگويد؛ سرمايهاي كه از طريق آيينها، سبك زندگي و مشاركت اجتماعي بازتوليد ميشود. وقتي دسترسي به مناسك جمعي وابسته به توان اقتصادي ميشود، نابرابري از سطح معيشت فراتر رفته و به حوزه معنا و هويت نفوذ ميكند. يلدا، ناخواسته به شاخصي براي سنجش شكاف طبقاتي بدل ميشود. در علوم اجتماعي حذف يا عقبنشيني گروههايي از جامعه از آيينهاي مشترك، هشداري جدي تلقي ميشود، چراكه آيينها فقط سنت نيستند؛ آنها چسب اجتماعياند. اگر اين چسب تضعيف شود حس تعلق، اعتماد اجتماعي و همدلي نيز به تدريج فرسوده خواهد شد.شايد امسال بيش از هر زمان، يلدا فرصتي باشد براي فهم اين واقعيت كه گرانيها فقط سفرهها را كوچك نميكنند؛
بلكه اگر ناديده گرفته شوند، پيوندهاي اجتماعي را نيز تهديد خواهند كرد و جامعهاي كه آيينهايش تضعيف شود، حتي در كوتاهترين شبها هم با تاريكي عميقتري روبهرو خواهد بود. با اين حال، بازخواني اجتماعي يلدا در چنين وضعيتي ميتواند ما را به معناي اصيل آن بازگرداند. يلدا الزاماً به وفورِ خوراك وابسته نيست؛ بلكه به «حضور»، «گفتوگو» و «ديدن يكديگر» گره خورده است. جامعه ايراني بارها نشان داده كه در بزنگاههاي تاريخي، آيينها را با معنا زنده نگه داشته، نه با كالا.
پژوهشگر اجتماعي
