آقاي وزير! جاي نشاط در مدرسه كجاست؟
عليرضا كاظمي، وزير آموزش و پرورش در اظهارنظري درباره پخش موسيقي در صبحگاه مدارس اظهار كرد: «ما در مدرسه، چيزي به نام آهنگ نداريم و من نميفهمم منظورتان چيست، مدرسه جاي تربيت، آموزش و فعاليتهاي گروهي است.
گلي ماندگار|
عليرضا كاظمي، وزير آموزش و پرورش در اظهارنظري درباره پخش موسيقي در صبحگاه مدارس اظهار كرد: «ما در مدرسه، چيزي به نام آهنگ نداريم و من نميفهمم منظورتان چيست، مدرسه جاي تربيت، آموزش و فعاليتهاي گروهي است. حال اگر از ميان ۱۲۳ هزار مدرسه، دو مدرسه پيدا شوند كه برخلاف شؤونات فرهنگي و هنجارهاي جامعه ما كارهايي انجام دهند كه جاي آن در فضاي مدرسه نيست، اين موارد به هيچوجه مورد تأييد ما نيست، كجا ما چنين مسائلي داريم؟ هر جايي، شؤونات خاص خود را دارد و مدرسه فضاي مقدسي است كه در آن تربيت شكل ميگيرد. قطعاً جاي اين كارها در مدرسه نيست و ما هم آن را تأييد نميكنيم.»
همين اظهارات وزير آموزش و پرورش اين سوال را ايجاد ميكند كه جاي نشاط در مدارس كجاست. آيا اميد به آينده، شادي، نشاط و پويايي جايي در روند پرورش دانشآموزان ندارند. اينكه قرار باشد فضاي مدارس خالي از هرگونه شادي و نشاط باشد و همهچيز به همان كلاسهاي درس خشك و بيروح محدود شود، دانشآموزان چطور ميتوانند شادي را در محيطي اجتماعي تجربه كنند. آنها چطور ميتوانند روابط اجتماعي را بياموزند و خود را براي حضور موفق در جامعهاي كه آيندهاش به آنها بستگي دارد، آماده كنند. در واقع اين اظهارنظر وزير آموزش و پرورش درباره نفي پخش موسيقي در مدارس، بار ديگر نگاهها را به كاركردهاي فرهنگي و تربيتي مدرسه معطوف كرده است. وزير آموزش و پرورش با تأكيد بر اينكه «مدرسه جاي تعليم و تربيت است» تصريح كرده كه «ما موسيقي در مدرسه نداريم»؛ جملهاي كوتاه كه واكنشها و پرسشهاي متعددي را در پي داشته است. اين پرسش محوري كه آيا نفي موسيقي در مدرسه به معناي تقويت تعليم و تربيت است يا ميتواند به تضعيف نشاط، خلاقيت و سلامت روان دانشآموزان بينجامد، اكنون به يكي از محورهاي اصلي گفتوگوهاي كارشناسي بدل شده است.
مدرسه نخستين و مهمترين نهاد اجتماعي است
ژيلا تبريزي، جامعه شناس در اين باره به «تعادل» ميگويد: مدرسه به عنوان يكي از نخستين و مهمترين نهادهاي اجتماعي، تنها محلي براي انتقال محفوظات درسي نيست. در ادبيات تربيتي، مدرسه فضايي براي اجتماعيشدن، يادگيري مهارتهاي زندگي، تقويت تعامل اجتماعي و شكلگيري هويت فردي و جمعي دانشآموزان تلقي ميشود. او ميافزايد: از اين منظر، هر سياستگذاري كه ابعاد فرهنگي، هنري و عاطفي اين فضا را ناديده بگيرد، ممكن است در بلندمدت پيامدهايي فراتر از آنچه در نگاه اول به نظر ميرسد، بر جامعه تحميل كند. نفي موسيقي در مدرسه نيز از همين زاويه، صرفاً يك تصميم اجرايي ساده نيست، بلكه نشانهاي از نوع نگاه به مفهوم «تربيت» و «نشاط» در نظام آموزشي است. اين جامعهشناس با اشاره به نظامهاي آموزشي پيشرو در جهان ادامه ميدهد: اظهارات وزير آموزش و پرورش درحالي مطرح ميشود كه بسياري از نظامهاي آموزشي پيشرو در جهان، هنر و بهويژه موسيقي را بخشي جداييناپذير از فرآيند ياددهي و يادگيري ميدانند. تبريزي تاكيد ميكند: در اين نظامها، موسيقي نه به عنوان سرگرمي صرف، بلكه بهمثابه ابزاري براي پرورش خلاقيت، افزايش تمركز، تقويت مهارتهاي اجتماعي و حتي بهبود يادگيري دروس نظري موردتوجه قرار ميگيرد. با اين حال، در نگاه مطرحشده ازسوي وزير، تأكيد اصلي بر تفكيك ميان «تعليم و تربيت» و فعاليتهاي هنري مانند موسيقي است؛ گويي اين دو در تعارض با يكديگر قرار دارند.
نشاط اجتماعي، مولفه سلامت اجتماعي است
ژيلا تبريزي ميگويد: نشاط اجتماعي نه يك امر تجملي، بلكه يكي از مولفههاي اساسي سلامت اجتماعي است. جامعهاي كه امكان بروز شادي جمعي، خلاقيت و تجربههاي مثبت مشترك را از شهروندان خود سلب ميكند، بهتدريج با افزايش بياعتمادي، انزوا، افسردگي جمعي و كاهش سرمايه اجتماعي مواجه ميشود. او با تأكيد بر نقش مدرسه در شكلدهي به تجربههاي اوليه كودكان و نوجوانان ميگويد: مدرسه نخستين فضاي رسمي است كه كودك در آن با نظم اجتماعي، قوانين جمعي و تعاملات غيرخانوادگي روبهرو ميشود. اگر اين فضا صرفاً به محيطي خشك، دستوري و فاقد عناصر شاد و خلاق تبديل شود، دانشآموز از همان ابتدا ياد ميگيرد كه زندگي اجتماعي يعني محدوديت، اجبار و فقدان لذت. اين الگو در آينده به ساير عرصههاي زندگي اجتماعي تعميم داده ميشود.
ارتباط نشاط اجتماعي با مشاركت اجتماعي
از نگاه جامعهشناختي، نشاط اجتماعي پيوند مستقيمي با ميزان مشاركت شهروندان در امور جمعي دارد. افرادي كه در كودكي و نوجواني تجربههاي مثبت و شاديآفرين در فضاهاي عمومي مانند مدرسه داشتهاند، در بزرگسالي تمايل بيشتري به مشاركت اجتماعي، فعاليتهاي داوطلبانه و همكاري جمعي نشان ميدهند. در مقابل، نبود اين تجربهها ميتواند به شكلگيري نسلي منجر شود كه نسبت به جامعه احساس تعلق ضعيفتري دارد و ترجيح ميدهد بهجاي كنش جمعي، به كنارهگيري و انزوا پناه ببرد. اين جامعهشناس همچنين هشدار ميدهد: تضعيف نشاط اجتماعي، ميتواند زمينهساز بروز آسيبهاي اجتماعي گستردهتر شود. به گفته او، افزايش پرخاشگري، كاهش تابآوري اجتماعي، رشد رفتارهاي پرخطر در ميان نوجوانان و حتي افت اعتماد عمومي به نهادهاي رسمي، همگي ميتوانند از پيامدهاي بلندمدت ناديدهگرفتن شادي و نشاط در فضاهاي تربيتي باشند.
او تأكيد ميكند: نشاط اجتماعي را نميتوان با بخشنامه ايجاد كرد، اما بهراحتي ميتوان با تصميمهاي محدودكننده آن را تضعيف كرد.
اهميت نشاط و نقش ابزارهايي مانند موسيقي در رشد سالم كودكان
حميد مظلومي، روانشناس نيز با اشاره به اهميت نشاط و نقش ابزارهايي مانند موسيقي در رشد سالم كودكان و نوجوانان به «تعادل» ميگويد: موسيقي، زبان احساسات است و كودكان پيش از آنكه بتوانند احساسات خود را بهدرستي در قالب كلمات بيان كنند، از طريق ريتم، صدا و حركت با دنياي درون خود و ديگران ارتباط برقرار ميكنند. به گفته او، حذف موسيقي از محيط مدرسه، در واقع حذف يكي از مهمترين ابزارهاي بيان هيجاني كودكان است. اين روانشناس توضيح ميدهد: موسيقي ميتواند نقش موثري در كاهش اضطراب، افزايش احساس امنيت رواني و بهبود روابط بينفردي دانشآموزان ايفا كند. كودكان و نوجوانان امروز با فشارهاي رواني متعددي مواجهند؛ از رقابتهاي تحصيلي گرفته تا دغدغههاي اقتصادي خانواده و نگرانيهاي اجتماعي. مدرسه ميتواند با ايجاد فضايي شاد و حمايتگر، بخشي از اين فشارها را تعديل كند. موسيقي يكي از سادهترين و در عين حال موثرترين ابزارها براي اين كار است. او ميافزايد: از منظر روانشناسي رشد، فعاليتهاي هنري مانند موسيقي به تقويت مهارتهاي شناختي نيز كمك ميكنند. پژوهشهاي متعدد در اين حوزه نشان ميدهد كودكاني كه با موسيقي درگير هستند، اغلب تمركز بالاتر، حافظه قويتر و توانايي بهتري در حل مساله نشان ميدهند. به باور او، تصور تعارض ميان موسيقي و تعليم، يك برداشت نادرست و سادهانگارانه از فرآيند يادگيري است.
نقش نشاط اجتماعي در پرورش اميد
مظلومي همچنين بر نقش نشاط اجتماعي در پرورش اميد تأكيد ميكند و ميگويد: اميد يك مفهوم انتزاعي نيست كه صرفاً با توصيه و نصيحت ايجاد شود. اميد در بستر تجربههاي زيسته شكل ميگيرد. وقتي كودك در مدرسه احساس شادي، تعلق و ارزشمندي ميكند، آينده را نيز روشنتر ميبيند. در مقابل، تجربه مداوم محدوديت، سختگيري و فقدان شادي ميتواند به شكلگيري نگرشي بدبينانه نسبت به آينده منجر شود.
«تعليم و تربيت» چيست
در چنين شرايطي، پرسش اساسي اين است كه تعريف ما از «تعليم و تربيت» چيست و چه عناصري را شامل ميشود. اگر تربيت را صرفاً انتقال دانش و انضباطپذيري بدانيم، شايد حذف موسيقي و ساير فعاليتهاي هنري قابل توجيه به نظر برسد، اما اگر تربيت را فرآيندي جامع براي پرورش انسانهايي متعادل، خلاق، مسوول و اميدوار بدانيم، آنگاه نميتوان نقش نشاط، هنر و تجربههاي شاد جمعي را ناديده گرفت. بسياري از كارشناسان معتقدند كه ميان نظم آموزشي و نشاط اجتماعي تعارضي ذاتي وجود ندارد. مدرسه ميتواند هم فضايي منظم و هدفمند باشد و هم محيطي شاد و الهامبخش. مساله اصلي، نوع نگاه سياستگذاران به انسان و جامعه است. جامعهاي كه به شادي شهروندان خود به عنوان يك ارزش نگاه ميكند، در سياستگذاريهاي آموزشي نيز به دنبال ايجاد تعادل ميان آموزش، تربيت و نشاط خواهد بود. درنهايت، به نظر ميرسد اظهارات وزير آموزش و پرورش درباره نفي موسيقي در مدرسه، بيش از آنكه يك موضعگيري صرف باشد، بازتابدهنده يك رويكرد كلانتر در مواجهه با مقوله فرهنگ و نشاط است. رويكردي كه اگر بدون توجه به يافتههاي علمي و تجربههاي جهاني ادامه يابد، ممكن است در بلندمدت هزينههاي اجتماعي و رواني قابلتوجهي به همراه داشته باشد.
تضعيف نشاط اجتماعي تضعيف انسجام اجتماعي
جامعهشناسان هشدار ميدهند كه تضعيف نشاط اجتماعي، به تضعيف انسجام اجتماعي و كاهش اميد جمعي ميانجامد و روانشناسان تأكيد ميكنند كه كودكان و نوجوانان براي رشد سالم، به تجربه شادي، خلاقيت و بيان هيجاني نياز دارند. مدرسه، به عنوان يكي از اصليترين بسترهاي اين تجربه، نقشي تعيينكننده در آينده جامعه ايفا ميكند. شايد اكنون زمان آن رسيده باشد كه بهجاي نگاه صفر و يكي به مقولههايي مانند موسيقي، گفتوگويي جدي و كارشناسي درباره مفهوم تربيت، نيازهاي رواني نسل جديد و الزامات ساختن جامعهاي پويا و اميدوار شكل گيرد؛ جامعهاي كه در آن تعليم، تربيت و نشاط نه در تقابل، بلكه در تعامل با يكديگر تعريف شوند.
