مديريت ريسك اقتصاد با بورس

۱۴۰۴/۰۹/۲۵ - ۲۳:۳۵:۰۶
کد خبر: ۳۷۰۱۹۰

بازار بورس به عنوان يكي از اجزاي كليدي نظام مالي در اقتصادهاي مدرن، نقشي فراتر از يك محل دادوستد دارايي‌هاي مالي ايفا مي‌كند و در عمل به يكي از كانال‌هاي اصلي انتقال منابع، شكل‌دهي انتظارات و هدايت سرمايه در اقتصاد تبديل شده است.

علي عباسيان

بازار بورس به عنوان يكي از اجزاي كليدي نظام مالي در اقتصادهاي مدرن، نقشي فراتر از يك محل دادوستد دارايي‌هاي مالي ايفا مي‌كند و در عمل به يكي از كانال‌هاي اصلي انتقال منابع، شكل‌دهي انتظارات و هدايت سرمايه در اقتصاد تبديل شده است. اين بازار امكان مي‌دهد پس‌اندازهاي خرد و كلان كه در شرايط عادي مي‌توانند راكد باقي بمانند، به سمت فعاليت‌هاي توليدي و سرمايه‌گذاري‌هاي بلندمدت هدايت شوند و از اين طريق، بر ظرفيت رشد اقتصاد اثر بگذارند. زماني كه بازار بورس كاركرد اطلاعاتي خود را به‌درستي انجام دهد، قيمت سهام به سيگنالي براي سنجش عملكرد بنگاه‌ها و چشم‌انداز سودآوري آنها تبديل مي‌شود و همين سيگنال‌ها مسير حركت سرمايه را در سطح كلان تعيين مي‌كنند. در چنين شرايطي، منابع مالي به ‌جاي تمركز در بخش‌هاي كم‌بازده، به سوي شركت‌ها و پروژه‌هايي سوق مي‌يابد كه بهره‌وري بالاتري دارند و مي‌توانند ارزش‌افزوده واقعي ايجاد كنند. يكي از مهم‌ترين اثرات بازار بورس بر اقتصاد، كاهش وابستگي بنگاه‌ها به تامين مالي بانكي و متنوع‌سازي ساختار مالي شركت‌هاست. دسترسي به بازار سرمايه اين امكان را فراهم مي‌كند كه شركت‌ها بدون افزايش بدهي و فشار هزينه‌هاي مالي، منابع مورد نياز براي توسعه، نوسازي و نوآوري را تامين كنند. اين موضوع به ‌ويژه براي بنگاه‌هايي كه در مراحل اوليه رشد قرار دارند يا در حوزه‌هاي نوآورانه فعاليت مي‌كنند، اهميت ويژه‌اي دارد. گسترش تامين مالي از طريق بورس، در سطح كلان به افزايش سرمايه‌گذاري، رشد ظرفيت توليد و بهبود بهره‌وري منجر مي‌شود و درنهايت، رشد اقتصادي را تقويت مي‌كند.

بازار بورس همچنين نقش مهمي در توزيع و مديريت ريسك در اقتصاد دارد. با فراهم شدن امكان سرمايه‌گذاري در سبدي متنوع از دارايي‌ها، ريسك پروژه‌هاي بزرگ ميان تعداد زيادي از سرمايه‌گذاران تقسيم مي‌شود و همين ويژگي، اجراي طرح‌هايي را ممكن مي‌سازد كه در غياب بازار سرمايه، به دليل ريسك بالا يا نياز به منابع گسترده، قابل انجام نبودند. اين كاركرد باعث مي‌شود اقتصاد توان تحمل شوك‌هاي مختلف را افزايش دهد و نوسانات فعاليت‌هاي اقتصادي تا حدي تعديل شود. ازسوي ديگر، نقدشوندگي بالاي بازار سهام به سرمايه‌گذاران اين اطمينان را مي‌دهد كه در صورت تغيير شرايط يا نياز به منابع، امكان خروج از سرمايه‌گذاري وجود دارد و اين اطمينان، تمايل به مشاركت در پروژه‌هاي بلندمدت را تقويت مي‌كند.

اثرگذاري بورس تنها به بخش سرمايه‌گذاري محدود نمي‌شود و از طريق كانال انتظارات نيز بر اقتصاد اثر مي‌گذارد. تحولات بازار سهام اغلب به عنوان شاخصي از وضعيت آتي اقتصاد تلقي مي‌شود و مي‌تواند بر رفتار مصرف‌كنندگان، توليدكنندگان و حتي سياستگذاران اثرگذار باشد. رونق پايدار بازار سهام معمولا با افزايش اعتماد اقتصادي همراه است و مي‌تواند مصرف و سرمايه‌گذاري را تحريك كند، درحالي كه افت‌هاي شديد و بي‌ثباتي در بورس ممكن است به كاهش اعتماد و تعويق تصميمات اقتصادي منجر شود، به همين دليل ثبات و كارايي بازار سرمايه براي حفظ تعادل اقتصاد كلان اهميت زيادي دارد. با اين حال، اثر بازار بورس بر اقتصاد همواره مثبت و خودكار نيست. اگر رشد قيمت دارايي‌ها از واقعيت‌هاي اقتصادي فاصله بگيرد و بازار به محلي براي فعاليت‌هاي سفته‌بازانه تبديل شود، نتيجه آن مي‌تواند شكل‌گيري حباب‌هاي قيمتي و انتقال بي‌ثباتي به بخش واقعي اقتصاد باشد. در چنين شرايطي، نوسانات بازار سهام به ‌جاي تقويت رشد، به عاملي براي تشديد چرخه‌هاي ركود و رونق تبديل مي‌شود، بنابراين، نقش نظارت موثر، شفافيت اطلاعاتي و چارچوب‌هاي نهادي مناسب در جهت‌دهي عملكرد بورس بسيار تعيين‌كننده است.

در مجموع، بازار بورس زماني مي‌تواند به عنوان موتور رشد اقتصادي عمل كند كه در خدمت تامين مالي توليد، بهبود بهره‌وري و هدايت سرمايه به فعاليت‌هاي مولد قرار گيرد. پيوند سازنده ميان بازار سرمايه و بخش واقعي اقتصاد، نه ‌تنها به افزايش سرمايه‌گذاري و اشتغال كمك مي‌كند، بلكه از طريق ارتقاي شفافيت، پاسخگويي و مديريت ريسك، بنيان‌هاي ثبات اقتصادي را نيز تقويت مي‌سازد. در چنين چارچوبي، بورس به نهادي تبديل مي‌شود كه با هم‌راستا كردن منافع سرمايه‌گذاران و توليدكنندگان، نقش موثري در توسعه پايدار اقتصاد ايفا مي‌كند.