ايرانِ ۲۰۵۰ ؛ هر پنج نفر يك سالمند
جمعيت ايران در آستانه يكي از عميقترين دگرگونيهاي جمعيتي تاريخ خود قرار دارد؛ دگرگونياي كه آرام، اما اثرگذار پيش ميرود و آينده اقتصادي، اجتماعي و رفاهي كشور را تا سال ۲۰۵۰ بهطور جدي تحتتأثير قرار خواهد داد.
جمعيت ايران در آستانه يكي از عميقترين دگرگونيهاي جمعيتي تاريخ خود قرار دارد؛ دگرگونياي كه آرام، اما اثرگذار پيش ميرود و آينده اقتصادي، اجتماعي و رفاهي كشور را تا سال ۲۰۵۰ بهطور جدي تحتتأثير قرار خواهد داد. كاهش مستمر نرخ باروري در كنار افزايش اميد به زندگي، ساختار سني جامعه را بهسمت سالمند شدن سوق داده است؛ روندي كه بر اساس برآوردهاي جمعيتشناسي، ايران را تا ميانه قرن بيستويكم در زمره كشورهاي سالمند قرار ميدهد. اين تغيير جمعيتي، صرفا يك مساله آماري نيست، بلكه چالشي چندوجهي است كه نظام سلامت، بازار كار، صندوقهاي بازنشستگي، سياستهاي رفاهي و حتي روابط اجتماعي را با آزموني تازه روبهرو ميكند. اگرچه سالمند شدن جمعيت نشانهاي از بهبود شاخصهاي سلامت و افزايش طول عمر است، اما در نبود برنامهريزي بلندمدت و سياستگذاري هوشمندانه، ميتواند به بحراني خاموش تبديل شود؛ بحراني كه پيامدهاي آن، نه در آيندهاي دور، بلكه از همين امروز قابل مشاهده است. مديرعامل موسسه همياري گفت: برآوردها نشان ميدهد روند سالمندي جمعيت در ايران با شتاب قابل توجهي در حال پيشروي است؛ بهگونهاي كه تا سال ۲۰۵۰ حدود يكپنجم جمعيت كشور را افراد بالاي ۶۵ سال تشكيل خواهند داد. شتاب گرفتن روند سالمندي جمعيت در ايران و جهان، بهويژه در كلانشهرهايي مانند تهران، زنگ خطري جدي براي نظامهاي اقتصادي، اجتماعي و شهري به صدا درآورده است؛ پديدهاي كه اگرچه حاصل افزايش اميد به زندگي و پيشرفتهاي بهداشتي است، اما در صورت فقدان برنامهريزي جامع ميتواند به يكي از مهمترين چالشهاي آينده كشور تبديل شود.
ورود به عصر سالمندي جمعيت
اميرحسين قاسمي مديرعامل موسسه همياري اظهار كرد: جمعيت جهان در حال دگرگوني است و يكي از مهمترين تغييرات، ورود به عصر «سالمندي جمعيت» است؛ عصري كه در آن سهم افراد بالاي ۶۰ يا ۶۵ سال به سرعت افزايش مييابد و ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و شهري را تحتتأثير قرار ميدهد. اگرچه اين روند، نشانهاي از موفقيت بشر در افزايش اميد به زندگي است، اما چالشهاي قابلتوجهي نيز به همراه دارد؛ چالشهايي كه اگر بهموقع براي آنها برنامهريزي نشود، ميتوانند كيفيت زندگي شهروندان و كارآمدي نظام خدمات عمومي را دچار بحران كنند.
تا سال ۲۰۵۰ سالمندان جهان به ۱،۵ ميليارد نفر ميرسند
قاسمي با اشاره به روند پيري جمعيت در دنيا، گفت: در حال حاضر حدود ۱۰ درصد جمعيت جهان بالاي ۶۵ سال هستند؛ رقمي كه نسبت به ۵۰ سال گذشته تقريبا دوبرابر شده است. پيشبينيها نشان ميدهد تا سال ۲۰۵۰ تعداد سالمندان جهان به ۱.۵ ميليارد نفر خواهد رسيد و سهم آنها از جمعيت كل به حدود ۱۶ درصد ميرسد. كشورهاي توسعهيافته زودتر وارد اين مرحله شدند، اما امروز كشورهاي درحالتوسعه نيز با سرعتي بسيار بيشتر به سمت سالمندي ميروند. كاهش نرخ باروري، افزايش اميد به زندگي، بهبود وضعيت بهداشت و تحولات پزشكي از عوامل اصلي اين تغيير هستند. اروپا و شرق آسيا بيشترين سهم سالمندان جهان را دارند و كشورهايي مانند ژاپن و ايتاليا در صدر اين فهرست قرار ميگيرند.
سهم 8 درصدي سالمندان از جمعيت كه به 30 درصد ميرسد
وي همچنيندرمورد وضعيت سالمندي مردم كشورمان در دهههاي آينده خاطرنشان كرد: در ايران، سهم جمعيت ۶۵ سال به بالا اكنون حدود ۸ درصد و جمعيت ۶۰ سال به بالا حدود ۱۲ درصد است؛ اما بر اساس برآوردها تا سال ۲۰۵۰، حدود يكپنجم جمعيت كشور بالاي ۶۵ سال خواهد بود و گروه ۶۰ سال به بالا به حدود ۳۰ درصد ميرسد. ريشههاي اين روند كاملا روشن است: كاهش شديد نرخ باروري طي سه دهه، افزايش اميد به زندگي، تأخير در ازدواج، كاهش تعداد فرزندان و تغيير سبك زندگي شهري. علاوه بر اين، مهاجرت نيروهاي جوان باعث شده ميانگين سني جمعيت سريعتر افزايش يابد و ايران در پايان مرحله گذار جمعيتي قرار گيرد.
چهره سالمندي بر روي پيكر تهران
مديرعامل موسسه همياري همچنين در ادامه اين گفتوگو از سرعت سالمندي تهرانيها خبر داد و اظهار كرد: سالمندي در تهران سرعت بيشتري دارد. امروز حدود ۱۱ تا ۱۳ درصد جمعيت پايتخت را افراد ۶۰ سال به بالا تشكيل ميدهند و در مناطق قديميتر شهر، اين سهم به ۱۸ درصد ميرسد. اين روند به معني افزايش نياز شهر به زيرساختها، خدمات و برنامههاي خاص سالمندان است؛ درحالي كه تهران هنوز براي اين موج آمادگي لازم را ندارد. وي بر ضرورت توجه به مناسبسازي فضاهاي شهري ويژه سالمند تأكيد و عنوان كرد: كمبود پيادهروهاي استاندارد، رمپها و فضاهاي مناسبسازي شده، محدوديت دسترسي به حملونقل عمومي، كمبود فضاهاي فرهنگي و تفريحي مناسب سالمندان و فشار روزافزون بر خدمات درماني از مهمترين چالشهاست. در كنار آن، مشكلات اقتصادي، وابستگي مالي، تنهايي و انزوا، نگرشهاي منفي جامعه نسبت به سالمندي و شكاف ديجيتال چالشهاي اجتماعي و فرهنگي اين گروه را تشديد ميكند. قاسمي يادآور شد: اگرچه سالمندي ميتواند فشار زيادي بر خدمات سلامت، نظام بازنشستگي و بازار كار وارد كند، اما در سوي ديگر فرصتهايي نيز ايجاد ميكند. توسعه اقتصاد سالمندي، استفاده از دانش و تجربه سالمندان، تقويت پيوندهاي اجتماعي و ايجاد خدمات نوآورانه از جمله ظرفيتهايي است كه ميتواند به سرمايهاي مهم براي آينده تبديل شود به شرط آنكه سياستگذاري، منسجم و آيندهنگر باشد. او افزود: سالمندي جمعيت، واقعيتي اجتنابناپذير است؛ نه بحران مطلق و نه فرصت مطلق. تهران و ايران در سالهاي آينده با جامعهاي مواجه خواهند شد كه سالمندان بخش بزرگي از آن را تشكيل ميدهند. اگر امروز براي اين تغيير بزرگ آماده نشويم، فردا با هزينههاي سنگين اجتماعي و اقتصادي مواجه خواهيم شد. اما اگر با نگاه علمي و سياستگذاري دقيق پيش برويم، سالمندي نهتنها تهديد نيست، بلكه ميتواند به فرصتي براي توليد دانش، توسعه خدمات نو و تقويت سرمايه اجتماعي تبديل شود.
