«تعادل» مديريت شهري تهران در دوران زاكاني را بررسي مي‌كند

تهران تبديل به ابزاري براي نمايش قدرت و اراده شهردار شد

۱۴۰۴/۰۹/۲۲ - ۰۱:۳۰:۰۹
کد خبر: ۳۶۹۵۵۸
تهران تبديل به ابزاري براي نمايش قدرت و اراده شهردار شد

از زماني كه عليرضا زاكاني بر صندلي شهرداري تهران نشست، يكي از پرسش‌هاي مهم پيش روي افكار عمومي و كارشناسان اين بود كه مديريت شهري تهران در دوران او چه مسيري را طي خواهد كرد؛

اجراي پروژه‌هايي بدون در نظر گرفتن هويت بافتي و نياز واقعي محلات

از زماني كه عليرضا زاكاني بر صندلي شهرداري تهران نشست، يكي از پرسش‌هاي مهم پيش روي افكار عمومي و كارشناسان اين بود كه مديريت شهري تهران در دوران او چه مسيري را طي خواهد كرد؛ مسيري مبتني بر برنامه‌ريزي شهري، احترام به هويت تهران و گفت‌وگو با مردم، يا مسيري همراه با مداخله‌هاي يك‌جانبه، تصميم‌گيري‌هاي شتاب‌زده و فاصله گرفتن از نظرات متخصصان. اكنون كه چند سال از آغاز فعاليت او گذشته، مي‌توان با نگاهي دقيق‌تر ديد كه بسياري از تحولات رخ‌داده در تهران به‌جاي آنكه بازتاب يك رويكرد علمي و مشاركتي باشد، بيشتر نتيجه نوعي حكمراني از بالا به پايين است؛ حكمراني‌اي كه در آن شهردار تهران نه به عنوان مدير شهري، بلكه به عنوان حاكم مقتدر كلان‌شهر ظاهر مي‌شود.

   ساخت و سازهاي شهري  و مداخلات ناگهاني در بافت‌هاي حساس

به گزارش تجارت نيوز، تهران در سال‌هاي اخير شاهد تخريب‌هاي گاه و بيگاه فضاهايي بوده كه براي مردم اين شهر نماد فرهنگ، اصالت و هويت جمعي به شمار مي‌رفتند. در كنار آن، ساخت‌وسازهاي شهري و مداخلات ناگهاني در بافت‌هاي حساس شهر، از جمله اطراف تئاتر شهر، نمونه‌هايي از اجراي طرح‌هايي است كه بدون بررسي كارشناسي و بدون توجه به حساسيت‌هاي فرهنگي انجام شده‌اند. بسياري از اين اقدامات نه‌تنها كيفيت محيطي را افزايش نداده‌اند، بلكه گاه به از بين رفتن ارزش‌هاي تاريخي و معماري تهران منجر شده‌اند؛ شهري كه پيش از هر چيز، با لايه‌هاي فرهنگي و تاريخي‌اش شناخته مي‌شود و هرگونه دست‌كاري در اين لايه‌ها بايد با دقت و مطالعه همراه باشد.

   نمايش قدرت رسانه‌اي و تبليغاتي 3 شهردار تهران

رويكرد يك‌جانبه و اقتدارگرايانه مديريت تحت رهبري زاكاني همچنين در شيوه اداره شهرداري نيز به‌وضوح ديده مي‌شود. او كه پشتوانه رسانه‌اي گسترده‌اي از جمله روزنامه، سايت و شبكه تلويزيوني همشهري را در اختيار دارد، از اين مجموعه براي تثبيت تصوير مديريتي خود استفاده مي‌كند. همين موضوع باعث شده بسياري از كارشناسان معتقد باشند آنچه در تهران اتفاق مي‌افتد، نه يك مديريت شهري متكي بر مشاركت و دانش، بلكه نوعي نمايش قدرت رسانه‌اي و تبليغاتي است كه مي‌خواهد در ذهن مردم اين احساس را ايجاد كند كه اداره شهر تنها از سوي شهردار و تيم نزديك او امكان‌پذير است. اين رويكرد، به‌جاي آنكه در خدمت مشاركت شهروندي باشد، بيشتر به تداوم يكه‌تازي در تصميمات شهري دامن مي‌زند. يكي ديگر از مثال‌هاي مهم درباره اين سبك مديريت، ناديده گرفتن مسووليت‌هاي شهرداري در اجراي قانون هواي پاك است؛ قانوني كه سال‌هاست در سايه مانده و هر بار كه عملكرد شهرداري در اين زمينه مورد پرسش قرار مي‌گيرد، واكنش شهردار، انكار مسووليت و متهم كردن ديگر دستگاه‌هاست. اين موضوع، به‌خودي‌خود نوعي گريز از پاسخگويي را نشان مي‌دهد و يكي از دلايل انتقاد كارشناسان به مديريت فعلي شهرداري است.

   مداخلات شتاب‌زده، سليقه‌اي و غيركارشناسانه

پژمان رادي، كارشناس معماري و پژوهشگر حوزه شهري، در گفت‌وگو با تجارت نيوز مي‌گويد: در دو سال گذشته، آنچه مديريت شهري درباره زيبايي بصري و ارتقاي كيفيت فضاهاي عمومي ادعا كرده، در عمل به اقداماتي كاملاً متفاوت و حتي در تضاد با ادعاها منجر شده است.  او مي‌افزايد: مداخلات شتاب‌زده، سليقه‌اي و غيركارشناسانه مهم‌ترين مشخصه مديريت شهري فعلي تهران است. در ظاهر گفته مي‌شود كه هدف زيباسازي و بهبود فضاهاي عمومي است، اما نتيجه كار اغلب برهم‌زدن نظم بصري، خدشه‌دار كردن هويت بناها و حذف مشاركت متخصصان بوده است. اين پژوهشگر حوزه شهر اظهار مي‌دارد: نمونه برجسته اين موضوع، مداخله در عرصه تئاتر شهر است؛ يكي از مهم‌ترين بناهاي فرهنگي تهران كه از نظر معماري، تاريخ معاصر و خاطره جمعي اهميت بسيار دارد. اين بناي ارزشمند و فضاي پيراموني آن همواره نيازمند حفاظت و توجه است؛ زيرا تئاتر شهر نه‌فقط يك بنا، بلكه بخشي از حافظه فرهنگي تهران است.  اما در دوره اخير مديريت شهري، ساخت سازه‌هاي جديد، نصب عناصر حجيم، ايجاد سكوها و پوشش‌هاي ناهماهنگ و ايجاد مداخلات كالبدي بدون هماهنگي با كارشناسان معماري و ميراث، اعتراض گسترده هنرمندان، معماران و كارشناسان را به دنبال داشته است.  رادي با اشاره به اين موضوع مي‌گويد: وقتي با بنايي مثل تئاتر شهر روبرو هستيد، هر تغييري بايد كاملاً با اصول حفاظت معماري و ضوابط طراحي هماهنگ باشد. اما در اين دوره، نگاه مديران شهري بيشتر تحميل سليقه شخصي است تا احترام به هويت بنا و نيازهاي واقعي شهر. در كنار تئاتر شهر، ساخت چايخانه‌ها و سازه‌هاي جديد در سطح شهر نيز بحث‌هاي زيادي به وجود آورده است. سازه‌هايي كه اغلب با مصالح سنگين، فرم‌هاي نامتجانس و ابعاد بزرگ ساخته شده‌اند و به‌جاي آنكه به فضاهاي عمومي روح تازه بدهند، به لكه‌هاي بصري آزاردهنده تبديل شده‌اند.  اين كارشناس معماري درباره اين موضوع توضيح مي‌دهد: مشكل اين نيست كه يك چايخانه يا كافه شهري ساخته مي‌شود؛ مشكل در نحوه ساخت، عدم مطالعه، بي‌توجهي به مقياس انساني و نبود ارتباط طراحي با هويت فضايي اطراف است. بسياري از اين سازه‌ها فقط بار اضافي به شهر تحميل مي‌كنند و نه از نظر فرهنگي معنا دارند و نه از نظر زيبايي‌شناسي قابل دفاع‌اند.

   حكمراني اقتدارگرايانه بر شهر

از نگاه كارشناسان، اين شيوه مداخله نه‌تنها نتيجه برنامه‌ريزي شهري نيست، بلكه بيشتر بازتاب يك شيوه حكمراني است كه تصميمات در آن، از بالا گرفته مي‌شود و سپس در سراسر شهر اجرا مي‌شود، بدون آنكه شهروندان، معماران، جامعه‌شناسان شهري يا نهادهاي ناظر در فرآيند تصميم‌گيري مشاركت داشته باشند. اين همان رويكردي است كه رادي از آن به عنوان «حكمراني اقتدارگرايانه بر شهر» ياد مي‌كند.

   اجراي پروژه‌هايي بدون در نظر گرفتن  هويت بافتي و نياز واقعي محلات

امير امجدي، كارشناس شهرسازي، نيز در گفت‌وگويي جداگانه به مي‌گويد: بخش مهمي از بحران موجود در مديريت شهري تهران ناشي از نبود نگاه يكپارچه و مبتني بر برنامه است. مديريت شهري زماني موفق است كه طرح جامع، طرح تفصيلي و مطالعات شهري مبناي تصميم‌گيري باشند. او مي‌افزايد: اما امروز شاهد آن هستيم كه بسياري از پروژه‌ها نه‌تنها در چارچوب اين اسناد نيستند، بلكه گاهي كاملاً در تضاد با آنها هستند. نمونه روشن آن، پروژه‌هايي است كه بدون در نظر گرفتن ظرفيت‌هاي ترافيكي، هويت بافتي يا نيازهاي واقعي محلات اجرا شده‌اند. اين پروژه‌ها نتيجه نبود گفت‌وگو با مردم و غيبت نظر كارشناسان در مراحل تصميم‌گيري هستند.» امجدي تأكيد مي‌كند: تهران در اين سال‌ها به‌جاي آنكه با قواعد شهرسازي اداره شود، بيشتر در معرض مداخلات مديريتي يك‌جانبه قرار گرفته است. در بسياري از تصميمات، به‌جاي آنكه مساله اصلي شهر مانند آلودگي هوا، كمبود فضاهاي عمومي باكيفيت، نابرابري دسترسي يا بحران حمل‌ونقل حل شود، پروژه‌هايي شروع مي‌شود كه اولويت مردم نيستند و فقط براي نمايش قدرت مديريتي اجرا مي‌شوند. به گفته او، نگاه مديريت شهري به تهران بيشتر شبيه نگاه مديريتي است كه مي‌خواهد شهر را كنترل كند، نه بستري براي زندگي بهتر شهروندان فراهم سازد. در چنين فضايي، شهر به ابزاري براي نمايش قدرت تبديل مي‌شود، نه موجوديتي با نيازهاي انساني، اجتماعي و زيست‌محيطي. نتيجه چنين رويكردي، پروژه‌هايي است كه نه به كيفيت زندگي كمك مي‌كنند و نه مشكلات ريشه‌اي تهران را حل مي‌كنند.

   مداخلات بحث برانگيز در سازه‌هاي شهري

اين نگاه حكمراني و كنترل به‌جاي برنامه‌ريزي و معماري در بسياري از پروژه‌هاي اخير شهرداري نيز ديده مي‌شود. سازه‌هاي حجيم چايخانه‌ها، مداخلات بحث‌برانگيز در تئاتر شهر، حذف فضاي سبز در برخي نقاط، نصب سازه‌هاي تبليغاتي غيرمتجانس و پروژه‌هايي كه حتي توجيه اجتماعي يا فرهنگي ندارند، همه نمونه‌هايي از اين شيوه عملكرد هستند. چنين مسيري اگر ادامه يابد، به گفته كارشناسان، مي‌تواند هويت شهري تهران را بيش از پيش خدشه‌دار كرده و فاصله ميان مردم و مديريت شهري را عميق‌تر كند. از سوي ديگر، شهروندان نيز به‌خوبي اين تغييرات را احساس كرده‌اند. بسياري از ساكنان محله‌هايي كه در آنها سازه‌هاي جديد نصب شده، مي‌گويند هيچ‌كس از آنها نپرسيده كه آيا اين پروژه‌ها با نيازهاي محله هماهنگ است يا نه. برخي مي‌گويند ديد بصري آنها محدود شده، دسترسي‌هاي عمومي مختل گرديده يا فضاهايي كه پيش‌تر براي تجمع و فعاليت اجتماعي مناسب بود، اكنون با سازه‌هاي سنگين اشغال شده است. واكنش‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي نيز عمدتاً منفي بوده و بسياري از كاربران اين پروژه‌ها را «زشت»، «حجيم»، «بي‌ربط» و «تحميل‌شده» توصيف كرده‌اند. اين بازخوردها نشان مي‌دهد كه مديريت شهري نتوانسته با مردم گفت‌وگو كند يا حساسيت آنها به كالبد شهر را درك كند.

   كاهش ارتباط ميان مديريت شهري و مردم

تمام اينها باعث شده ارتباط ميان مديريت شهري و مردم به تدريج كاهش يابد. تجربه‌هايي كه در بسياري از شهرهاي دنيا ثابت كرده‌اند مشاركت شهروندان نه يك گزينه تزئيني، بلكه بخش اساسي اداره شهر است. اما در تهران، اين مشاركت روزبه‌روز كم‌رنگ‌تر شده و جايش را به تصميمات بالا به پايين داده است. در پايان مي‌توان گفت عملكرد مديريت شهري تهران در دوره اخير، بيش از آنكه بر پايه اصول علمي و مشاركتي شهرسازي باشد، بر پايه نوعي نگاه اقتدارگرايانه و متمركز بنا شده است. اين نگاه، به‌جاي آنكه تهران را به شهري انسان‌محور، زيباساز و قابل‌زيست تبديل كند، آن را به ميدان اجراي طرح‌هاي سليقه‌اي و نمايش قدرت مديريتي بدل كرده است. كارشناسان هشدار مي‌دهند كه ادامه اين روند مي‌تواند آسيب‌هاي جدي و درازمدت به هويت شهري تهران وارد كند و فاصله ميان مردم و مديراني كه بايد براي بهبود زندگي آنها تلاش كنند، بيش از گذشته افزايش يابد.