دانشگاه را خانه ايمن و آرام فرزندان شايسته ايران بدانيم
سيد محمد خاتمي نوشت: دانشگاه را خانه ايمن و آرام اين فرزندان شايسته ايران بدانيم، نهادي خودي اما منتقد و مسالهشناس و افقگشا كه در آن تنوع و تفاوت اصالت و اعتبار دارد، نه خالصسازي و يكدست كردن. در متن پيام سيد محمد خاتمي به مناسبت ۱۶ آذر آمده است: ١۶ آذر روز دانشجو است، روزي كه گذار ايام در هفتاد و دو سال گرد فراموشي بر حقيقت آن نپاشيده است.
سيد محمد خاتمي نوشت: دانشگاه را خانه ايمن و آرام اين فرزندان شايسته ايران بدانيم، نهادي خودي اما منتقد و مسالهشناس و افقگشا كه در آن تنوع و تفاوت اصالت و اعتبار دارد، نه خالصسازي و يكدست كردن. در متن پيام سيد محمد خاتمي به مناسبت ۱۶ آذر آمده است: ١۶ آذر روز دانشجو است، روزي كه گذار ايام در هفتاد و دو سال گرد فراموشي بر حقيقت آن نپاشيده است. اين حقيقت، آزادگي و آزادي خواهي همواره وجه امتياز ١۶ آذر بوده است و خواهد بود و ميتواند و بايد براي دانشگاه و به خصوص دانشجو و نقش اجتماعي آن الگو باشد. در هنگامهاي كه استعمار و استبداد راهها را بر مردمي كه خواستار استقلال، آزادي و حاكميت بر سرنوشت و داشتن زندگي امن و برخوردار بودند بسته بود و سايه شوم كودتا عرصه را بر همه تنگ كرده بود و آزاديخواهان و ميهندوستان يا در بند يا سپرده شده به جوخههاي اعدام يا محروم از حضور و مشاركت در امر جامعه بودند، دانشگاه حتي به بهاي دادن قرباني نشان داد كه در حركت به سوي استقلال و آزادي و سربلندي پيشتاز است. اين روز بزرگ را گرامي ميدارم و به روان پاك شهيدان ۱۶ آذر و همه شهيدان دانشگاه از آن دوران تاكنون درود ميفرستم و مراتب احترام و ادب هميشگي خود نسبت به مقام والاي تمامي دانشگاهيان به خصوص دانشجويان عزيز اعلام ميدارم. آزادي فضاي فكري، فرهنگي و سياسي دانشگاه و هرچه بيشتر امن كردن و بيهزينهتر كردن حضور و مشاركت پرشور جوانان در همه عرصهها و فراهم آمدن زمينههاي تقويت نهاد دانشگاه كه مدار و محور توسعه علمي و آزادانديشي باشد هميشه و در شرايط دشوار امروز ايران نه يك آرزو بلكه يك ضرورت است. دانشگاه سرزنده و زبان آور و علامت حيات جامعه است و دانشگاهِ نگران و ناامن و منفعل علامت ركود و بيماري جامعه و نظام سياسي. در زمانه و جهاني بهسر ميبريم كه قدرت و سياست بايد از علم و نهاد علم تمكين كنند نه آنكه آن را به تسخير خود درآورند. به «عصر دانايي» پا نهادهايم و در اين عصر زوال منابع انساني و تنزل سرمايه اجتماعي در دانشگاه حتي آيندهسوزتر از فرسايش منابع و سرمايههاي طبيعي و اقليمي است. نخبگان علمي اعم از استادان و محققان و دانشجويان و ايرانيان بلند آوازه خارج از كشور عوامل عزّت و سربلندي ايران عزيزاند. همه بايد حقوق و حرمت اين سرمايهها را با تمامي وجود بفهميم و پاس بداريم. اصحاب سياست با هر گرايشي بايد در برابر سخن و خواست دانشگاهيان و دانشجويان فروتن باشند. دانشگاه را خانه ايمن و آرام اين فرزندان شايسته ايران بدانيم، نهادي خودي اما منتقد و مسالهشناس و افقگشا كه در آن تنوع و تفاوت اصالت و اعتبار دارد، نه خالصسازي و يكدست كردن. در تحقق اين مهم و در اين دوران دشوار و تاريخساز از دانشجويان عزيز هم تمنا ميشود كه ضمن حفظ و تقويت بيداري خود در برابر توطئهها و خطرهايي كه از بيرون عليه ميهن و تماميت ارضي و استقلال و پيشرفت كشور است، در شناخت موانع سختي كه بر سر راه تأمين حقوق اساسي و اقتصادي مردم و به خصوص حق حاكميت بر سرنوشت است تلاش و راههاي رفع موانع را جستوجو كنند. سوگمندانه بايد گفت دانشگاههاي ما حال و روز خوبي براي ايفاي اين نقش و مسووليت اجتماعي ندارد و با وجود و حضور شخصيتهايي دانشمند و درد آشنا در رأس دو وزارتخانه وزارت علوم و تحقيقات و نوآوري و بهداشت و درمان و آموزش پزشكي كه خواستار و پيگير بهبود وضع آموزش عالي و به خصوص سپردن مديريتها به دست صاحبان شايسته دانشگاه و عزت و احترام استاد و آزادي و امنيت دانشجو هستند باز اما دانشگاهها و مراكز آموزش عالي وضع مطلوبي ندارند و اين امر ناشي از موانع عيني و ساختاري و ذهني بعضاً مزمن و بعضاً جديد و مداخلههاي متعدد امنيتي و منفعتي است. لازمه عبور از تنگناها و بحرانهاي متعدد كشور اعتماد و اعتنا به نهاد علم و عقلانيت يعني دانشگاه و عاملان و فاعلان توسعه علمي يعني دانشجويان و استادان و بازكردن بندهايي است كه برپاي حضور و مشاركت موثر آنان بسته شده است. علم در زمين مرده نميرويد و دانشگاه دلمرده براي امروز و آينده ايران سودمند نيست. پس همه ما بدانيم كه احياي نقش واقعي دانشگاه و حرمت و حقوق طبيعي و اساسي دانشجو و استاد و تأمين عملي امنيت ذهني و رواني و معيشتي و سياسي آنان به رسميت شناخته شود، ضرورتي حياتي براي بهبود اوضاع ما است. از خداوند بزرگ ميخواهم كه به همه ما كمك كند كه اين امانت و ظرفيت و سرمايه ملي را به جد پاس بداريم.
