بنزين، دلار و نقدينگي و مساله رشد اقتصادي
پرسشها كليد دستيابي به راهحلها و آگاهيهاي تازه هستند. بسياري از پرسشها اما بيمعنا هستند.

پرسشها كليد دستيابي به راهحلها و آگاهيهاي تازه هستند. بسياري از پرسشها اما بيمعنا هستند. سوالها بايد درست طرح شوند تا آگاهيهاي تازه ايجاد كنند. در بسياري از حوزهها بايد دو پرسش مهم طرح شوند. بايد پرسشهايي طرح شوند كه در آن ارزش افزوده و پول و ثروت نهفته باشد. بسياري از ايرانيان اين روزها پرسشهايي در حوزههاي اقتصادي دارند كه بايد به آنها پاسخ داده شود.
1) يكي از پرسشهاي مهم جامعه در شرايطي فعلي اين است كه پس از گراني بنزين چه بر سر شاخصهاي كلان اقتصادي ميآيد؟ سابقه قبلي از گراني بنزين، بروز تورم بوده است. اگر قيمتهاي جديد اعمال شود آيا اين روند گرانيها تكرار ميشود؟ در صورت چنين تصميمي ايران در سال 21 ميليارد دلار، بنزين ميفروشد، ميانگين نرخ دلار بنزين 7هزار تومان است. پاسخ اين است كه اين روند باعث بروز امواج تورم در ايران ميشود! در تجربههاي قبلي پس از ايجاد موج تورم، فروش بالا ميرفت، چراكه كالاها و خدمات گران ميشود و مردم براي خريد آن قدم پيش ميگذارند. در ايران اما اگر دلار گران شود، ديگر پولي وجود ندارد كه مردم بخواهند با آن خريد كرده و به سمت خريد كالا بروند. لذا تورم بروز پيدا ميكند، اما فروش زياد نميشود. به ميزاني كه تورم بالا رود، فروش پايين ميآيد. بنابراين ذهنيت فروش بيشتر در صورت بروز تورم بيشتر در شرايط فعلي اقتصاد ايران غلط است. بنابراين بنزين گران ميشود و فروش كالا و خدمات كاهش مييابد.
2) سوال بعدي اين است كه نهايتا پس از گراني بنزين و ساير نوسانات اقتصادي، چه بر سر نرخ دلار ميآيد؟ تا وقتي كه 90 درصد مردم ايران، 90 درصد ثروتشان در زنجيرهاي باشد كه براي كشور ارز نياورد، روند گران شدن دلار تداوم دارد. 90 درصد ثروت مردم ايران ملك (مسكن، زمين و مغازه و...) است. اين ثروت براي كشور ارزي به دنبال ندارد، بنابراين نرخ دلار گرانتر خواهد بود. زماني من و همراهانم با خودرو در جنگلهاي سريلانكا گم شديم. ماشين مسير اشتباهي را رفت و پس از پيچ و خمهاي بسيار متوجه شديم كه از مسير اصلي منحرف شدهايم. طي 4ساعتي كه در جنگلهاي سريلانكا بوديم در دو طرف جاده، مزارع چاي وجود داشت. يعني كسب و كار و فعاليت اقتصادي كه براي سريلانكا ارز ميآورد. عكس اين موضوع در ايران صادق است. 90 درصد ثروت ايرانيان در 90 درصد موارد يك سنت هم براي كشور ارز نميآورد. دلار به اين دليل گران و گرانتر ميشود. مردم راه جديدي جستهاند، اينكه براي صيانت از داراييشان ارز بخرند! اين روند باعث گرانتر شدن دلار ميشود، چون تقاضاي مازادي در بازار ارز شكل ميگيرد كه منجر به افزايش قيمت ميشود. مردم متوجه شدهاند كه راهحل مشكلات كشور ارز است. اما موضوع را وارونه فهميدهاند! اينكه من بروم دلار بخرم تا از داراييام صيانت كنم، غلط است. بايد كاري كرد كه دلار وارد كشور شود. اينكه دلار تا كجا گران ميشود؟ پاسخ اين است كه تا زماني كه اين روند در ذهنيت جامعه حاكم باشد.
3) سوال رايج ديگر جامعه در حوزه اقتصاد اين است كه براي حضور در اين اقتصاد چه بايد كرد؟ مردم دوست دارند در يك كليپ 34 ثانيهاي كوتاه به اين سوال پاسخ داده شود. اين پاسخ 34 ثانيهاي من است: به هر دليلي اگر هر فعال اقتصادي پولي خرج و هزينه ميكند، اگر دو ماهه به او بازگردد، در ريل اقتصاد ايران حركت ميكند. هر فعال اقتصادي بايد روي اين موضوع حساس باشد. شاخص 2ماه تسهيلكننده خوبي براي رشد اقتصادي است. ممكن است فردي 8ماه يك بار، پولش برگردد. اين اشتباه است و نزول اقتصادي را به دنبال دارد!مشكل امروز اقتصاد ايران كمبود نقدينگي است بنابراين نقدينگي هزينه شده بايد حداكثر دو ماهه بازگردد!بورس امريكا بحران نقدينگي دارد، ايران هم همين بحران را دارد. علت شكست بسياري از فعالان اقتصادي در ايران اين است كه به اين مهم توجه ندارند كه پولشان بايد به سرعت به آنها برگردد. اكر مهمترين سوال افراد اين موضوع نباشد در بيزينسها و كسب و كارشان شكست ميخورند. ايرانياني كه به اين بحث مهم نقدينگي توجه نميكنند در انتخاب مسير اشتباه عمل كردهاند. پاسخ درست به اين پرسش بسياري از پرسشهاي ديگر را رفع ميكند.
