ما هنوز هستیم اما ...
آلودگي هوا حالا ديگر نه يك «بحران فصلي»، بلكه يك «مساله مزمن» است كه هر سال با شدت بيشتري به جان شهرهاي بزرگ ايران، بهويژه تهران ميافتد.
گلي ماندگار|
آلودگي هوا حالا ديگر نه يك «بحران فصلي»، بلكه يك «مساله مزمن» است كه هر سال با شدت بيشتري به جان شهرهاي بزرگ ايران، بهويژه تهران ميافتد. آسماني كه روزگاري تنها گاهي زير فشار وارونگي دما خاكستري ميشد، امروز ماهها رنگ آبي به خود نميبيند. در روزهايي كه شاخص آلايندگي از مرز ناسالم عبور ميكند و چراغهاي قرمز پياپي بر تابلوي سنجش آلودگي روشن ميشود، آمار مرگومير نيز در سكوت بالا ميرود. بيمارستانها شلوغتر ميشوند، بخشهاي قلب و عروق بيش از هر زمان ديگري مراجعهكننده دارند و اورژانسها از افزايش مراجعات بيماران تنفسي خبر ميدهند. در چنين شرايطي مسوولان پس از سالها هشدارهاي كارشناسان، اكنون صحبت از پيگيري ترك فعل دستگاههايي ميكنند كه در اجراي قانون هواي پاك كوتاهي كردهاند. قانوني كه قرار بود گرهي از كار هواي آلوده باز كند، اما در عمل در پيچوخم نبود امكانات، نبود نظارت و نبود اراده كافي گرفتار شد.
تهران ركورددار روزهاي آلوده
تهران با جمعيت ميليوني و ترافيك سنگيني كه سالهاست مهار نشده، حالا ركورددار روزهاي آلوده است. براساس گزارشهاي رسمي، مرگومير نسبتدادهشده به آلودگي هوا در پايتخت روندي افزايشي پيدا كرده و بنا به برآوردهاي كارشناسان، سالانه هزاران نفر بهطور مستقيم يا غيرمستقيم قرباني اين وضعيت ميشوند. هرچند آمار دقيق و شفاف كمتر منتشر ميشود، اما اظهارنظرهاي پراكنده كه گهگاه از زبان مديران شهري و متخصصان شنيده ميشود، نشان ميدهد كه وضعيت از يك بحران ساده فراتر رفته و تبديل به تهديدي جدي براي سلامت عمومي شده است.
آلودگي هوا، قاتل خاموش اما دايمي
دكتر مريم آرام، متخصص بيماريهاي قلبي و عروقي درباره تاثير افزايش آلودگي بر سلامت افراد به «تعادل» ميگويد: آلودگي هوا «قاتل خاموش اما دايمي» است و جامعه نسبت بهشدت اين خطر دچار نوعي عادت شده است. برخلاف تصور عمومي، آلودگي هوا فقط مشكل بيماران تنفسي نيست. ذرات معلق ريزتر از ۲.۵ ميكرون مستقيم وارد جريان خون ميشوند و ميتوانند باعث التهاب عروقي، افزايش احتمال لخته شدن خون و در نتيجه سكتههاي قلبي و مغزي شوند. ما هر سال در چنين روزهايي افزايش قابل توجهي در مراجعه بيماران با دردهاي قلبي، تنگي نفس و حتي آريتمي ميبينيم. اينها افراد مسن نيستند فقط؛ جوانها هم در ميانشان هستند.
او ميافزايد: حتي چند ساعت قرار گرفتن در معرض آلودگي شديد ميتواند بهطور محسوسي عملكرد سيستم قلبي-عروقي را مختل كند. مساله تقابل مردم با بحث آلودگي مانند زمان شيوع كروناست اينكه كسي تا خود به نوعي درگير اين بيماري نميشد يا يكي از اعضاي خانوادهاش را از دست نميداد، خطر اين همهگيري را درك نميكرد. الان هم مردم همين وضعيت را در پيش گرفتهاند. اين متخصص بيماريهاي قلبي و عروقي تاكيد ميكند: نبايد اين مساله را فراموش كنيم كه ممكن است تاثيرات تنفس هواي آلوده در برخي افراد بعد از گذشت مدتي بروز كند. برخي افراد به دليل اينكه هيچ بيماري زمينهاي ندارند هر روز هم در خيابانها تردد ميكنند و چون تنها ممكن است علايمي مثل سردرد داشته باشند از تاثيرات بلندمدت تنفس اين هوا غافل ميشوند. دكتر آرام هشدار ميدهد: بيتوجهي به مساله آلودگي هوا و تردد در فضاي باز ميتواند به بروز بيماريهايي بينجامد كه شايد چندين ماه يا چند سال بعد خودش را در بدن فرد نشان ميدهد. به همين خاطر رعايت حداقل توصيههاي بهداشتي مثل زدن ماسكهاي مخصوص آلودگي هوا ميتواند براي افرادي كه چارهاي جز بيرون رفتن از خانه ندارند تا حدي سلامت آنها را در برابر اين گازهاي سمي تامين كند. اما افزايش مرگومير تنها به عوامل پزشكي محدود نميشود. لايه ديگري از ماجرا به سياستگذاريهاي شهري، كيفيت سوخت، فرسودگي خودروها و مهمتر از همه اجراي ناقص قانون هواي پاك برميگردد. قانوني كه سالها پيش با اميد كاهش آلايندهها تصويب شد اما آنطور كه بايد عملياتي نشد. امروز مسوولان ميگويند كه برخي نهادها در اجراي اين قانون ترك فعل كردهاند و بايد پاسخگو باشند. سوالي كه مطرح ميشود، اين است كه چرا مسوولان تا قبل از رسيدن به اين شرايط بحراني و به خطر انداختن جان مردم به فكر محاكمه ترك فعل كردههاي قانون هواي پاك نبودند.
تفاوت امروز در حجم توليد آلايندههاست
مرتضي ميرمحمدي، كارشناس باسابقه هواشناسي و فعال محيط زيست نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: هرچند در پاييز و زمستان پديده وارونگي دما افزايش مييابد و مانند درپوشي بر شهر عمل ميكند، اما چنين شرايطي در گذشته هم وجود داشت. تفاوت امروز در حجم توليد آلايندههاست. ما با شهري مواجهيم كه ظرفيت زيستمحيطياش سالهاست پُر شده. توليد آلايندهها، چه از منابع ثابت و چه از منابع متحرك، بسيار بيشتر از حدي است كه طبيعت بتواند تحمل كند. او در پاسخ به اين سوال كه سهم وسايل نقليه در آلودگي هوا چقدر است، اظهار ميدارد: سهم وسايل نقليه، بهويژه خودروهاي فرسوده و موتورسيكلتها، در آلودگي هوا بسيار بالاست؛ اما در كنار آن نبايد نقش صنايع، ساختوسازهاي گسترده بدون مديريت زيستمحيطي و حتي كيفيت پايين سوخت را ناديده گرفت.
آلودگي هوا حاصل جمع تعداد زيادي متغير است
ميرمحمدي بر نكتهاي تاكيد ميكند كه پرسشي جدي برميانگيزد: چطور ميشود كه پليس راهور از كاهش ۵۸ درصدي ترافيك با اجراي طرح زوج و فرد از درِ منزل سخن ميگويد، اما در نتيجه نهايي، هيچ اثر محسوسي بر كاهش آلودگي هوا ديده نميشود؟ اين سوال سالهاست بيپاسخ مانده. يعني اگر رفتوآمد خودروها كم شده، چرا آلودگي نه تنها كم نشده، بلكه گاهي بيشتر نيز شده است؟ پاسخهاي متعددي براي اين تناقض ارايه شده است. برخي كارشناسان ميگويند كه كاهش ترافيك لزوما به معناي كاهش آلايندگي نيست، چرا كه خودروهاي فرسوده كه سهم بزرگي در توليد آلودگي دارند همچنان در حال ترددند و طرحهاي ترافيكي عملا نتوانستهاند آنها را از چرخه خارج كنند. از سوي ديگر، بسياري از سفرهاي غيرضروري از مسيرهاي ديگر جايگزين شدهاند و كاهش تعداد خودروها الزاما به كاهش ساعات كار خودروهاي آلاينده منجر نشده استيكي از دلايلي كه طرحهايي مانند طرحهاي ترافيكي اثرگذاري كافي نداشتهاند، اين است كه به جاي سياستهاي كاهش منبع آلودگي به سياستهاي كنترل سطحي ترافيك بسنده شده است. وقتي خودروهاي فرسوده از رده خارج نميشوند، وقتي موتورهاي كاربراتوري بهشدت آلاينده هنوز در سطح شهر تردد دارند، وقتي سوخت استاندارد نيست و صنايع بدون كنترل كافي كار ميكنند، چه انتظاري داريم؟ كاهش چند ده درصدي تردد در يك ناحيه شهري شايد در ظاهر جذاب باشد، اما آلودگي هوا حاصل جمع تعداد زيادي متغير است.
كم كردن توليد آلايندهها به جاي حبس كردن مردم در خانه
از طرف ديگر، سياستهايي مانند تعطيلي مدارس يا ادارات كه در روزهاي آلوده اجرا ميشود، به گفته متخصصان تاثيري در كاهش آلودگي ندارند و تنها يك اقدام موقتي براي كاهش معرضيت گروههاي حساس است. «ما بايد توليد آلاينده را كم كنيم، نه فقط مردم را در خانه حبس كنيم.» موضوع ترك فعل دستگاههاي مسوول در اجراي قانون هواي پاك اخيرا بيش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. دستگاه قضايي نيز اعلام كرده كه پروندههايي در اين زمينه باز شده و برخي نهادها بايد پاسخگوي كوتاهيهاي خود باشند؛ كوتاهيهايي كه به گفته كارشناسان، ميتواند از عدم توسعه ناوگان حملونقل عمومي گرفته تا تاميننشدن بودجه لازم براي نوسازي ناوگان فرسوده را شامل شود. در قانون هواي پاك تكاليفي براي دستگاههاي مختلف تعيين شده بود: وزارت كشور بايد نسبت به نوسازي خودروهاي فرسوده اقدام ميكرد، وزارت صمت موظف بود توليد موتورسيكلتهاي كاربراتوري را متوقف كند، شهرداريها بايد حملونقل عمومي را توسعه ميدادند و سازمان محيطزيست نظارت و پايش مستمر ميداشت. اما بسياري از اين تكاليف يا اجرا نشدند يا ناقص اجرا شدند. بررسيهاي يك پژوهش دانشگاهي كه سال گذشته منتشر شد، نشان ميدهد كه سهم خودروهاي فرسوده در آلايندگي هواي تهران گاهي تا ۲۵ درصد ميرسد. اين در حالي است كه طبق برنامه، بايد سالانه صدها هزار خودرو و موتورسيكلت از رده خارج ميشد، اما در عمل اين روند بسيار كند و محدود بوده است. از سوي ديگر، ناوگان حملونقل عمومي تهران نيز به گفته مديران شهري، عملا فرسوده و ناتوان از پاسخگويي به نيازهاي جمعيتي است. كمبود اتوبوس و واگنهاي مترو باعث شده كه بسياري از مردم چارهاي جز استفاده از خودروي شخصي نداشته باشند. اما آيا ميتوان همه تقصير را به گردن مردم انداخت؟ بسياري از كارشناسان معتقدند كه سياستگذاريهاي كلان و عدم اجراي درست قوانين، بيشترين سهم را در ايجاد وضعيت فعلي دارد. «مردم در خلأ سياستهاي كارآمد مجبورند به روشهاي پرهزينه و آلاينده رفتوآمد كنند. در واقع اين ساختار است كه آلودگي توليد ميكند، نه صرفا رفتار فردي مردم.» اين جمله يكي از متخصصان حوزه سياستگذاري شهري است كه معتقد است: «بياعتمادي عمومي» نيز يكي از پيامدهاي اجراي ناقص قانونهاست.
اهميت شفافيت در آمار مرگ و مير بر اثر آلودگي هوا
فاطمه اسدي، فعال اجتماعي در مورد خبر «پرونده ترك فعل كردگان قانون هواي پاك روي ميز دادگاه» به «تعادل» ميگويد: نكته مهم اين است كه قانون هواي پاك يك قانون پخته است. مشكل از خلأ قانوني نيست، مشكل از اجراي قانون است. اگر دستگاهها به وظايف خود پايبند بودند، امروز وضع به اين مرحله نميرسيد. حالا اينكه صحبت از ترك فعل ميشود، نشان ميدهد بالاخره عزم جدي براي برخورد شكل گرفته اما اين روند بايد شفاف و پيوسته باشد، نه مقطعي. او با بيان اين مطلب كه شفافيت در اعلام آمار مرگومير نيز اهميت ويژهاي دارد، ميافزايد: مردم بايد بدانند هزينه آلودگي هوا چيست. حق مردم است كه بدانند جان چند نفر بر اثر اين وضعيت از دست ميرود. وقتي آمار روشن نباشد، مطالبهگري هم كمرنگ ميشود.
