چند سناريوي محتمل در بازار نفت
تحولات منطقهاي و جهاني بازار نفت را به چه سمت و سويي سوق ميدهد و چه سرنوشتي در انتظار اين بازار خواهد بود؟ آيا با افزايش تنشها قيمت نفت بالا رفته و نجومي ميشود يا اينكه غربيها با راهبردهايي اين رشد فزاينده را مهار ميكنند؟ وضعيت ايران در كشاكش اين تحولات در بازار نفت چگونه رقم ميخورد؟ براي تحليل اين شرايط در بازار نفت بايد به سابقه تاريخي اين بازار نگاه شود.

تحولات منطقهاي و جهاني بازار نفت را به چه سمت و سويي سوق ميدهد و چه سرنوشتي در انتظار اين بازار خواهد بود؟ آيا با افزايش تنشها قيمت نفت بالا رفته و نجومي ميشود يا اينكه غربيها با راهبردهايي اين رشد فزاينده را مهار ميكنند؟ وضعيت ايران در كشاكش اين تحولات در بازار نفت چگونه رقم ميخورد؟ براي تحليل اين شرايط در بازار نفت بايد به سابقه تاريخي اين بازار نگاه شود.
آمارها حاكي از آن است كه تقاضاي جهاني نفت طي ۶۰ سال گذشته (۱۹۶۵ تا امروز) رشد نسبتا دايمي داشته و به محدوده ۱۰۰ ميليون بشكه در روز رسيده است. به عبارت روشنتر، بازار نفت همواره با رشد تقاضا مواجه بوده است. يعني طبق دادههاي آژانس بينالمللي انرژي (IEA)، برخلاف تصورات 10-5 سال گذشته كه همواره گفته ميشد تقاضاي جهاني نفت به زودي و عنقريب افت ميكند، حالا مشخص شده حتي با سياستهاي تهاجمي و تنشآفرين فعلي، هيچ نشانهاي از كاهش تقاضا وجود نخواهد داشت، مانند جوجههاي پرندهاي كه همواره دهان بازي براي بلعيدن غذا دارند، همواره دهان مشتريان بازار براي بلعيدن ظرفيتهاي بيشتر نفت باز است. در واقع حتي با سناريوهاي بسيار تهاجمي اقليمي، كاهش تقاضا كند و طولانيمدت است، اما بايد ديد چه سناريوهايي در بازار نفت محتمل است:
اول) سناريو سياستهاي كنوني Current Policies Scenario – (خط آبي پررنگ). اگر تصور كنيم كه سياستهاي تهاجمي به عنوان واقعبينانهترين سناريوي فعلي به جز رخدادهاي شوكزا تداوم داشته باشد فرض بر آن است كه كشورها سياست انرژي فعلي را نيز ادامه خواهند داد (نه محدوديت سخت، نه تحول بزرگ) نتيجه يك چنين سناريويي آن است كه تقاضاي نفت تا سال ۲۰۵۰ همچنان بالاي 105-100 ميليون بشكه در روز خواهد بود. حتي ميتواند ميزان اندكي از رد را براي اين بازار پيشبيني كرد. يعني هيچ اوج تقاضايي وجود ندارد. اين سناريو با واقعيتهاي امروز سازگار است.
دوم) سناريوي سياستهاي اعلام شده Stated Policies Scenario – (خط مشكي) در اين سناريو فرض بر آن است كه دولتها بخشي از تعهدات انرژي پاكي را كه اعلام كردند به طور واقعي اجرايي كنند (اما اجراي آن نه كامل باشد). نتيجه يك چنين سناريويي در بازار نفت باعث خواهد شد تقاضاي نفت كمي كاهش پيدا كرده و به حدود ۹۰ ميليون بشكه در روز تا سال۲۰۵۰ برسد. يعني كاهش نرم ۱۰درصدي تقاضاي نفت طي ۲۵ سال ادامه خواهد داشت.
سوم) سناريوي انتشار صفر خالص 2050 Net Zero by 2050 – (خط خاكستري تيره) اين سناريو بسيار تهاجمي برآورد ميشود و اجراي آن نياز به بروز انقلابي در حوزه انرژي دارد. اين انقلاب بنيادين ميتواند شامل مواردي چون جايگزيني خودروهاي بنزيني با EV و كاهش شديد مصرف نفت در پتروشيمي، يا حذف نيروگاههاي فسيلي و... باشد. نتيجه يك چنين سياستهايي اين خواهد بود كه تقاضا تا سال 2050 به 30-20 ميليون بشكه در روز سقوط كند! البته كه وقوع يك چنين سناريويي غيرواقعبينانه و در حد رويايي در دوردست خواهد بود.
بنابراين جنگها يا بحرانهاي ژئوپليتيك و همينطور سياستهاي محدودكننده توليد OPEC+ يا تورمهاي سنگين جهاني تاثيرگذارترين موارد بر قيمت نفت هستند. اما ريسك كمبود عرضه به دليل كمبود سرمايهگذاري جهاني، خطرناكتر از هر سناريوي كاهش تقاضاست. يعني تقاضا بايد با رشد همراه شود اما عرضه تا حد زيادي كاهش يابد كه در نتيجه قيمت نفت با جهش همراه شود. نكته آخر اينكه برگشت كامل نفت ايران و ونزوئلا كه برخي معتقدند ممكن است در دورنماي آينده شكل واقعي به خود بگيرد، ميتواند توليد و عرضه جهاني نفت را افزايش داده و شرايط متفاوتي را ايجاد كند.
