چرا با افزايش قيمت بنزين موافقم؟
تصميم دولت درخصوص اصلاح ناترازي قيمتي بنزين آيا در راستاي منافع ملي است و از منظر اقتصادي معقول است يا اينكه باعث افزايش ناترازيهاي اقتصاد در كشور ميشود؟ مدتهاست كه من و بسياري از تحليلگران و استادان دانشگاهي حوزه انرژي از ضرورت واقعي كردن قيمت حاملهاي انرژي صحبت ميكنيم، بنابراين طبيعي است كه بايد از تصميم دولت چهاردهم براي افزايش قيمت دفاع كنم.

تصميم دولت درخصوص اصلاح ناترازي قيمتي بنزين آيا در راستاي منافع ملي است و از منظر اقتصادي معقول است يا اينكه باعث افزايش ناترازيهاي اقتصاد در كشور ميشود؟ مدتهاست كه من و بسياري از تحليلگران و استادان دانشگاهي حوزه انرژي از ضرورت واقعي كردن قيمت حاملهاي انرژي صحبت ميكنيم، بنابراين طبيعي است كه بايد از تصميم دولت چهاردهم براي افزايش قيمت دفاع كنم. براساس آمارهاي رسمي حدودا 20ميليون ليتر بنزين در هر روز قاچاق ميشود؛ سرمايههايي كه از جيب ملت ايران راهي كشورهاي همسايه شده و تبعات منفي آن نصيب اقشار محروم كشور ميشود. به عنوان فردي كه بيش از 3 دهه در حوزه انرژي فعاليت ميكنم و سالها سخنگوي كميسيون انرژي مجلس بودهام، از همت دولت چهاردهم براي افزايش قيمت مازاد بنزين مصرفي دفاع ميكنم. متاسفانه اما برخي افراد و جريانات در حال تنشآفريني در جامعه هستند. مگر چه اتفاقي افتاده است؟ اگر وضعيت ساير كشورها در زمينه قيمت بنزين و سوخت بررسي شود، مشخص ميشود افزايش قيمت حاملهاي انرژي در جهان به خصوص در خاورميانه عادي است. دولتهاي قبلي ايران اما شجاعت اصلاح اين روند را نداشتند. مردم 60 ليتر بنزين 1500 توماني دارند و 100 ليتر هم بنزين 3 هزار توماني دارند. معتقدم اين تصميم دولت هيچ تاثير منفي در اقتصاد نخواهد داشت. رسانهها بايد فضا را آرام كنند و اجازه ندهند تنشها به دليل اصلاحات اقتصادي افزايش يابد. اصلاحاتي كه دولت انجام داده است، جزيي از يك كل است. معتقدم اين گام نخست اصلاحات است و در گام دوم حتما بايد اصلاحات تكميلي انجام شود. اقتصاد ايران در شرايطي است كه تورم در بالاترين سطح قرار دارد. در اين اقتصاد از شير مرغ تا جان آدميزاد با افزايش قيمت مواجه ميشود، اما وقتي نوبت به بنزين ميرسد، برخي افراد و گروهها، فرياد وا اسفا سر ميدهند. در جامعه ايران تغييرات قيمت تابع هيچ منطقي نيست. راه مخالفت با دولت، مخالفت با منافع ملي ايرانيان نيست. در مجلس هفتم قانون هواي پاك آمد كه اساس آن استفاده از گاز الپيجي بود، اين ضرورت اما مورد بيتوجهي قرار گرفت و كار به جايي رسيده كه امروز ديگر نميتوان در تهران نفس كشيد. در ايران اما گاز سيانجي ترويج شد و كار را به جايي رساند كه هم ناترازي در مصرف بنزين ايجاد شد و هم هوا آلوده شد. دولت نگران است كه اصلاحات واقعي باعث افزايش انتقادها شود، بنابراين تغيير قيمتي بسيار اندك ايجاد كرده است. 39 سال پيش كه من در انگلستان درس خواندم، قيمت تمبر 12 پنس بود، امروز قيمت تمبر پستي به 1.70 پوند رسيده است. در واقع حتي كشوري كه تورم ندارد، سالي يك پنس به قيمت تمبر اضافه كرده است. قيمت يك ليتر بنزين در انگليس 193 هزار تومان است. سوال اين است كه آيا درآمد ايرانيان مانند مردم انگليس است كه در ايران اينگونه باشد؟ مگر در ايران گوشت، مرغ، بنزين و... حتي بيشتر از قيمتهاي جهاني عرضه نميشوند؟ پس چرا در مورد بنزين اين همه هياهو به راه ميافتد؟ در دولت اصلاحات و مجلس ششم، افزايش تدريجي قيمت سوخت در دستور كار قرار گرفت. قرار شد هر سال 20درصد به اين نرخ افزوده شود، اما طرح تثبيت قيمتها در مجلس اصولگرا تصويب شد و مشكلات بسياري را براي نسلهاي بعد ايجاد كرد. در مجلس هفتم برخي افراد و گروهها اعلام كردند، طرح تثبيت قيمتها بايد اجرايي شود. هرقدر ما فرياد زديم كه اين طرح مشكلساز ميشود توجهي نكردند. در واقع برخوردهاي سياسي و جناحي باعث شد تا تصميم درست مجلس ششم كان لم يكن تلقي شود. اگر مصوبه مجلس ششم اجرايي شده بود، قيمت بنزين امروز 40 هزار تومان بود. امروز هم بسياري معتقدند افزايش 3 تا 5 هزار توماني نميتواند اهداف طرح را محقق كند. اگر دولت قصد دارد، جلوي قاچاق سوخت را بگيرد بايد قيمت بنزين را واقعي سازد و ازسوي ديگر حمل و نقل عمومي و مترو را گسترش دهد. هر ايراني در شهرهاي مختلف بايد به مترو دسترسي داشته باشد و از حمل و نقل عمومي استفاده كند. در ادامه دولت هم با ارزيابي جوانب موضوع بايد دست به انجام اصلاحاتي فراتر از تصميم فعلي بزند.
