در سوگ اسكناس كاغذي و پول سكهاي!
حذف ۴صفر از اسكناسهاي ايراني جدا از همه تبعات و آثاري كه دارد، يكبار ديگر ايرانيان را متوجه مفهومي به نام اسكناس كرد.

حذف ۴صفر از اسكناسهاي ايراني جدا از همه تبعات و آثاري كه دارد، يكبار ديگر ايرانيان را متوجه مفهومي به نام اسكناس كرد.
پول و اسكناس در تاريخ حيات انساني يكي از ابزارهايي است كه نقش موثري در پيشرفت و بهبود سطح رشد جوامع داشته است. اهميت اين گزاره به اندازهاي است كه پيدايش پول، سكه و اسكناس انسان را در آستانه فصلي نو قرار داد و از مرحله معاملات پاياپاي وارد عصر جديدي كرد. اصولا يكي از نمادهاي اقتصادي در هر جامعهاي از ديرباز تاكنون استفاده از اسكناسهاي فيزيكي به عنوان عاملي كه نسلهاي مختلف را به هم پيوند ميدهد، بوده است. گزارهاي كه حسي نوستالژيكي براي بسياري از فرهنگها از جمله ايرانيان دارد و خاطرات آنها را شكل ميدهد. در گذشته پدران و مادران، بزرگان و ساير اقوام در اعياد و مناسبتها اسكناس هديه ميدادند و به اين وسيله حس و حال ويژهاي را به نسلهاي بعد منتقل ميكردند.
چنين اسكناسهايي ارج و قرب ويژهاي داشت و ميان كتب و متون مقدس جاي ميگرفت. اين مقوله در بسياري از كشورهاي جهان همچنان موجوديت دارد و اسكناس و پول در دست شهروندان جابهجا شده و حضور عيني دارد.
در اروپا اسكناسهاي يورو و در امريكا و ساير نقاط جهان اسكناس دلار و ين و يوان و... حضور جدي و فعالي دارد و بخشي از نيازهاي شهروندان را پاسخ ميدهد. در ايران اما اوضاع متفاوت است. آرامآرام اثر اسكناس در فرهنگ عامه در حال محو شدن است. شخصا مدتهاست به اين مقوله فكر ميكنم يك زماني در ايران «پول» موجوديت داشت.
قابل لمس بود، قابل پسانداز كردن بود. قدر و منزلت داشت، قدرت خريد و به نوعي بركت داشت. ديدن اسكناس واقعي حس شادي بيشتري نسبت به ديدن چند عدد مبهم روي گوشي و مانيتور به صاحبش ميداد. در واقع با دست زدن به پول واقعي حس و حال بهتري در اقشار مختلف شكل ميگرفت. پولِ قابل لمس روند تورم را بهتر نشان ميداد و همينطور ارزش پسانداز را. موقع پرداخت هزينهها وقتي اسكناسها را ميشمرديم و تحويل فروشندگان اجناس و خدمات ميداديم، بهتر متوجه نوسانات تورمي ميشديم. بهتر فقر و نداري را درك ميكرديم و بهتر به مفهوم خلق ثروت پي ميبرديم. مديريت مالي قويتري در جامعه حاكم بود. كودكان درك بهتري از سواد مالي و پسانداز و صرفهجويي داشتند و ايجاد ارزش افزوده معنا داشت. اما امروز ما ديگر چيزي به اسم پول نداريم. انگار پول و فرهنگ استفاده از اسكناس و سكه نابود شده است.اما چون اسكناس از جلوي چشم ما حذف شده، اين تغييرات و مشكلات اقتصادي را درست نميبينيم. اصولا پول ما همين چكپولهايي است كه گاهي دست به دست شده و مشاهده ميشوند. بقيه تماما اعداد داخل مانيتور و گوشي و اپليكيشنها هستند كه آن هم تمام حباب و سود موهوم بانكهاست!
اعداد صرفا در مانيتورها جابهجا ميشوند و هيچ وقت جايي نشان داده نميشود كه ما واقعا چقدر فقير شدهايم! براي درك بهترش فرض كنيد بخواهيد يك اتومبيل ۵۰۰ ميليون توماني بخريد! چقدر اسكناس ۱۰ هزار توماني بايد با خودتان حمل كنيد؟ حتي تراول ۱۰۰ يا ۲۰۰ هزار توماني هم مقدار بزرگي ميشود!
اما اسكناس ۵۰۰ يورويي چطور؟ چرا هنوز اسكناس در خارج از كشور رواج دارد، اما در كشور ما تقريبا از دور خارج شده است؟
براي خريد روزانه هم حساب كنيد بايد كيفهاي بزرگي از پول حمل كنيد. حتي بچه مدرسهايها هم براي خريد خوراكي كارت بانكي ميبرند! ما در ايران اسكناس را نابود كرديم، مفهوم پول را از بين برديم و در نبود اسكناسهاي قابل حمل، فقر و فلاكت اقتصادي را از جلوي چشم مردم پاك كردهايم. حتي حذف چندين و چند صفر از پول ملي هم باعث نميشود اين فرهنگ استفاده از پول فيزيكي زنده شود. ما ديگر پول به صورت سكهاي هم نداريم، چون كه هزينه ضربش بيشتر از قدرت خريد آن است!
ما دلخوش به چند عدد و رقمي هستيم كه بانكها نشانمان ميدهند. مشكل زماني جديتر ميشود كه بدانيم اوضاع سيستم بانكي هم چندان مطلوب نيست. مشكلات بانك آينده، بانك ملل و... نشان ميدهد كه وضعيت نظام بانكي به اصلاحات جدي نياز دارد. به همين دليل است كه رييسجمهور از ضرورت اصلاح نظامات بانكي و بودجهاي و... صحبت ميكند. به نظرم لازم است، اقتصاددانها و اساتيد دانشگاهي در خصوص ضرورت بازآفريني فرهنگ استفاده از اسكناس هم بحث و تبادل نظر كرده و محتوا توليد كنند تا نشانهاي از اين فرهنگ با همه زيبايهايش براي نسلهاي آينده به يادگار بماند.
