كارگران در محاصره آلودگي و معيشت
اين روزها نفس كشيدن نه تنها در تهران كه در اكثر كلانشهرهاي ايران كار دشواري است. در اين بين يك تناقض تلخ وجود دارد، تنفسي كه قرار بود ممد حيات باشد و مفرح ذات حالا تبديل شده به اتفاقي كه تنها به كاهش عمر و مرگهاي ناگهاني ميانجامد
گلي ماندگار| اين روزها نفس كشيدن نه تنها در تهران كه در اكثر كلانشهرهاي ايران كار دشواري است. در اين بين يك تناقض تلخ وجود دارد، تنفسي كه قرار بود ممد حيات باشد و مفرح ذات حالا تبديل شده به اتفاقي كه تنها به كاهش عمر و مرگهاي ناگهاني ميانجامد. در حالي كه شاخص آلودگي از مرز خطر و بحران ميگذرد، اما نه از تعطيلي رسمي خبري هست و نه راهكاري مناسب براي حفاظت از جان ميليونها نفري كه تنها براي تامين معيشت خود مجبور به كار كردن در اين هواي آلودهاند، اتخاذ ميشود. اما برآورد علمي آژانس مراقبت از سلامت انگستان نتيجه تحقيقاتي را منتشر كرده كه ميتواند بسيار تكاندهنده باشد. كساني كه مجبورند در هواي آلوده با شاخص 170 به بالا 10 ساعت در روز كار كنند عمرشان بين 3 تا 6 سال كاهش مييابد. البته اين در شرايطي است كه اگر بهطور ناگهاني سكته نكنند يا بر اثر انسداد ريوي و مشكلات تنفسي جان خود را از دست ندهند. نزديكي آمار مرگ و مير آلودگي هوا به كرونامساله اينجاست كه در هيچ گواهي فوتي علت مرگ را آلودگي هوا ثبت نميكنند، اما حالا آمارهاي رسمي كه از سوي مقامات اعلام ميشود نشان ميدهد سالانه 59 هزار نفر بر اثر همين آلودگيها جان خود را از دست ميدهند. آخرين آمار مرگ و مير بر اثر كرونا در كشور ما كه از سوي وزارت بهداشت و درمان و ديگر سازمانها مربوطه اعلام شد از مرگ بيش از 146 هزار نفر طي دو سال خبر ميدهد. حال اگر قرار باشد اين آمار را با مرگ و مير افراد بر اثر آلودگي هوا مقايسه كنيم در واقع هر دو سال و نيم يك بار ما با آماري نزديك به مرگ و مير كرونايي در كشور مواجهيم كه بر اثر آلودگي هوا رخ ميدهد. آلودگي هوا بحران سلامت عمومي استفاطمه برزگر، كارشناس سلامت در اين باره به «تعادل» ميگويد: آلودگي هوا ديگر يك مساله زيستمحيطي ساده نيست؛ بلكه يك بحران سلامت عمومي است كه مستقيما با ساختارهاي شغلي و اقتصادي گره خورده است. او ميافزايد: كارگران و كارمندان ما دو برابر يك شهروند معمولي در معرض آلودگي هستند. هم در مسير رفتوآمد و هم در محيطهاي كاري كه اغلب تهويه مناسبي ندارند. وقتي شاخص آلودگي روي ۱۷۰ است، اين افراد عملا تمام روز در معرض ريزگردهايي هستند كه بهراحتي وارد ريه و خون ميشوند. اين كارشناس سلامت ادامه ميدهد: در بسياري از ادارات سيستم تهويه نهتنها قادر به تصفيه هوا نيست، بلكه تا ۸۰ درصد از آلودگي هوا بدون هيچ مانعي وارد محيط داخلي ميشود. همچنين بسياري از ساختمانها قديمياند يا فيلترهاي استاندارد PM2.5 ندارند و مجموعههايي كه بايد محيط امنتري براي فعاليت نيروي كار باشند، خود به محيطهاي آلودهتري تبديل شدهاند. برزگر اظهار ميدارد: اين موضوع فقط مختص ادارات نيست؛ كارگران ساختماني، كارگران فني، رانندگان، ماموران پيك، كارگران كارگاهها و حتي نيروهاي خدمات شهري عملا در خط مقدم مواجهه مستقيم با آلايندهها قرار دارند. افزايش 30 درصدي احتمال مرگ بر اثر آلودگي هوااو با اشاره به دادههاي علمي منتشرشده در پايگاههاي بينالمللي توضيح ميدهد: هر افزايش ۱۰ ميكروگرمي در غلظت PM2.5 ميتواند ميزان مرگ ناشي از بيماريهاي قلبي، سكته مغزي و مشكلات ريوي را بين ۲۰ تا ۳۰ درصد افزايش دهد. اين كارشناس سلامت ميگويد: همچنين قرارگيري طولانيمدت در هواي آلوده ميتواند خطر سرطان ريه، بيماريهاي انسدادي ريه و التهاب مزمن را افزايش دهد. بدن كارگري كه در چنين شرايطي ده سال فعاليت مداوم دارد، عملا همان آسيبي را دريافت ميكند كه مصرفكننده سيگار در طول سالها دريافت ميكند. اما تفاوت در اين است كه انتخابي در كار نيست؛ او نميتواند به خاطر آلودگي خانهنشين شود، زيرا نگران امنيت شغلي، حقوق اندك و معيشت روزمره دارد. بيشترين آسيب و كمترين دسترسي به خدمات درمانيفاطمه برزگر در ادامه به مساله نبود پوشش حمايتي كافي براي هزينههاي درمان كارگران اشاره كرده و اظهار ميدارد: نبود پوشش حمايتي كافي در بيمههاي پايه و افزايشي كه در هزينههاي درمان ديده ميشود. بيمههاي تكميلي مرتب ميگويند كه هزينههاي درمان بالا رفته و بايد پرداختي بيمهگذار افزايش يابد، اما حقوق كارگران و كارمندان بر اساس واقعيتهاي اقتصادي تنظيم نميشود. كارگر چگونه بايد هزينه بيمه تكميلي را بپردازد وقتي حتي بيمه پايه تامين اجتماعي هم خدمات درماني كاملي ارايه نميدهد؟ او ميافزايد: در بسياري از موارد هزينههاي درمان چند ميليون تومان ميشود اما سهم بيمه ناچيز است. نتيجه آن ميشود كه فرد كارگر كه بيشترين آسيب را از آلودگي هوا ميبيند، كمترين دسترسي را هم به خدمات درماني استاندارد دارد. اين كارشناس سلامت ادامه ميدهد: اينكه يك كارگر در معرض آلودگي باشد و بعد وقتي بيمار شد نتواند به خاطر هزينههاي سرسامآور درمان به پزشك مراجعه كند، يك چرخه نابرابري است. آلودگي هوا فقط ريه را فرسوده نميكند، معيشت را هم فرسوده ميكند. تناقض تلخ بين حفظ جان و تامين معيشتعابد كجوري، فعال كارگري نيز درباره ارتباط مستقيم بين حفظ جان كارگران و تامين معيشت آنها به «تعادل» ميگويد: وضعيت كارگران در حال حاضر نوعي تناقض تلخ است، چرا كه از يك طرف آلودگي هوا در كشور ما به وضعيتي رسيده كه سلامت افراد را تهديد ميكند. از سوي ديگر، كارگر و كارمند امكان تعطيلي ندارند. نه كارگاه و كارخانه تعطيل ميشود و نه ادارات. او ميافزايد: كارگري كه با قرارداد موقت يا روزمزد كار ميكند اگر يك روز مرخصي بگيرد، همان يك روز حقوقي دريافت نميكند و اين يعني همان سفره كوچك هم از بين ميرود. از سوي ديگر كارگري كه با بيمه كامل كار ميكند هم ميترسد كه غيبتش او را در معرض اخراج قرار بدهد. در چنين شرايطي چطور ميتوان از او انتظار داشت كه به خاطر آلودگي قيد سركار رفتن را بزند. كجوري اضافه ميكند: بسياري از كارگران حتي ماسك مناسب هم ندارند؛ ماسكهايي كه بتواند PM2.5 را فيلتر كند قيمت بالايي دارد و تهيه آن براي يك خانواده كارگري با درآمد حداقلي دشوار است. بسياري از آنها از ماسكهاي ساده استفاده ميكنند كه هيچ تاثيري در برابر ذرات ريز ندارد. اين مساله نشان ميدهد كه در عمل، سلامت كارگران در هواي آلوده به حال خود رها شده است، در حالي كه آنها ستون اصلي چرخ اقتصاد هستند. آينده در غبار آلودگي هوااو تاكيد ميكند: كاهش سن اميد به زندگي در ميان نيروهاي فعال جامعه، يك شوخي تلخ نيست؛ يك واقعيت آماري است. وقتي آلودگي هوا ميتواند در كمترين حالت ۳ تا ۶ سال عمر يك فرد را كم كند، اين يعني آينده نيروي كار كشور، آينده بازنشستگي، آينده بهرهوري و حتي آينده اقتصادي كشور تحت تاثير است. اين فعال كارگري هشدار ميدهد: مرگومير زودرس، بيماريهاي مزمن، ناتوانيهاي تنفسي و هزينههاي درماني سنگين، آسيبهايي هستند كه فقط فرد را تحت تاثير قرار نميدهند؛ خانواده، محيط كار و جامعه را نيز درگير ميكنند. عابد كجوري ميگويد: كارگر در اين كشور هميشه اولين كسي است كه آسيب ميبيند و آخرين كسي كه از او حمايت ميشود. آلودگي هوا هم از اين قاعده مستثني نيست. ما با بحران سلامت كارگران مواجهيم؛ بحراني كه اگر امروز جدي گرفته نشود، فردا به بحران اقتصادي و اجتماعي تبديل ميشود. هواي آلوده فقط ريه را نميسوزاند؛ آرامآرام اميد زندگي، توان كار و امنيت رواني جامعه كارگري را ميفرسايد. ما نيازمند تصميمهاي سخت و سياستهاي اجرايي واقعي هستيماين فعال كارگري ميافزايد: تهران در روزهاي آلوده تنها به ماسك و توصيههاي سطحي نياز ندارد؛ نيازمند تصميمهاي سخت، سياستهاي اجرايي واقعي و حمايت مستقيم از مردمي است كه چرخ زندگيشان در همين هواي خاكستري ميچرخد. كارگر و كارمند، سدي در برابر آلودگي ندارند جز ريههايشان. كجوري تاكيد ميكند: اگر وضعيت به همين روال ادامه پيدا كند روزهاي سختتري در انتظار مردم و به خصوص قشر كارگر خواهد بود. آنچه امروز ناديده گرفته ميشود، فردا با هزينهاي بسيار سنگينتر و جبرانناپذير به جامعه بازميگردد. هوا ديگر فقط هواي آلوده نيست؛ بخشي از مسالهاي است كه آينده نيروي كار كشور را شكل ميدهد، آيندهاي كه اگر همين امروز برايش چارهاي انديشيده نشود، ممكن است فردا دير باشد. نفس كشيدن به قيمت جان باختنبراي بسياري از كارگران ساختماني، دستفروشها، كارگران حملونقل و كاركنان بخش خصوصي، روزهاي آلوده هيچ تفاوتي با روزهاي معمولي ندارد. سيستم كاري كشور طوري طراحي نشده كه سلامت كارگر در اولويت باشد. كارگر بايد كار كند، حتي اگر نفسكشيدن خطر مرگ داشته باشد. اين روندي است كه سالها ادامه داشته و حالا شرايط به مرحله بحران رسيده است. بحراني كه البته نه مسوولان ارادهاي براي رفع آن دارند و نه مردم به آن توجه ميكنند. حالا ديگر سالهاست نان خوردن به قيمت جان يك اصل غير قابل انكار در جامعه به حساب ميآيد. از معدنكاران كه براي لقمهاي نان جان ميدهند تا آن كارگر ساختماني كه براي تامين معاش خود مجبور است در شرايط سخت و خطرناك كار كند و حالا درصد قابل توجهي از مردم كه تورم امانشان را بريده و ديگر رمقي براي نگراني از آسيب ديدن در برابر آلودگي هوا برايشان به جا نگذاشته. مردمي كه مجبورند براي تامين معيشت خود بيتوجه به شاخص آلودگي هوا از خانه بيرون بيايند و به اين فكر كنند كه شايد بتوانند در انتهاي روز تنها با خوردن يك ليوان شير تمام اين ذرات خطرناك را از وجود خود پاك كنند.
