آتش در اليت كمبود امكانات فاجعه ميآفريند
آتشسوزي در جنگلهاي اليت بار ديگر اين واقعيت تلخ را آشكار كرد كه محيطزيست ايران همچنان در برابر حوادث طبيعي و انساني بيدفاع است و زير فشار تهديدهايي قرار دارد كه هر سال گستردهتر ميشوند.
گلي ماندگار|
آتشسوزي در جنگلهاي اليت بار ديگر اين واقعيت تلخ را آشكار كرد كه محيطزيست ايران همچنان در برابر حوادث طبيعي و انساني بيدفاع است و زير فشار تهديدهايي قرار دارد كه هر سال گستردهتر ميشوند. اليت، منطقهاي جنگلي در ارتفاعات غرب مازندران، نهتنها بهدليل پوشش گياهي ارزشمند، بلكه به دليل تنوع جانوري، قدمت اكوسيستمي و نقش مهم آن در جلوگيري از فرسايش خاك و حفظ چرخه آبي، يكي از نقاط حساس طبيعي كشور به شمار ميرود. اما شعلههايي كه طي ساعات اوليه حادثه از چند نقطه شروع شد و به سرعت بهسبب وزش باد گسترش يافت، بخشي از اين ميراث ديرينه را به خاكستر تبديل كرد. گزارشهاي اوليه نشان ميدهد كه صدها هكتار از پوشش جنگلي دچار خسارت شده و آثار زيستمحيطي آن ممكن است سالها ادامه داشته باشد.
آتش در كهنترين زيست بوم جهان
براي فهم عمق فاجعه، بايد اليت را نه فقط يك جنگل، بلكه يك لايه تاريخي و طبيعي ديد؛ جايي كه سابقه آن به هزاران سال قبل بازميگردد. اين جنگلها بخشي از كمربند سبز هيركانياند؛ جنگلهايي كه در زمره كهنترين زيستبومهاي جهان قرار دارند و حتي دوران يخبندان را نيز پشت سر گذاشتهاند. به همين دليل، نابودي هر بخش از اين جنگلها در واقع نابودي قطعهاي از حافظه طبيعي زمين است. اما اينبار آتش به شكلي گسترده پيش رفت و سوالهاي بسياري را درباره علت وقوع حادثه، مديريت بحران و همچنين ميزان آمادگي كشور براي مقابله با چنين اتفاقاتي به وجود آورد.
اليت بانك ژنتيكي گونههاي گياهي و جانوري است
ساسان بداغي، كارشناس محيط زيست و پژوهشگر عرصههاي جنگلي، با تاكيد بر اينكه اليت نه فقط يك منطقه جنگلي، بلكه يك «بانك ژنتيكي» براي گونههاي گياهي و جانوري است، به «تعادل» ميگويد: جنگلهاي اليت به دليل ارتفاع، تنوع گونهاي و پوشش درختي خاصي كه دارند، يكي از نقاط مهم تنوع زيستي كشور به شمار ميروند. درختان اين منطقه بعضا چندصد سال قدمت دارند و هر آتشسوزي در چنين مناطقي، خسارتهايي وارد ميكند كه رشد دوباره آنها نيازمند دههها زمان است. حتي اگر درختان دوباره سبز شوند، تنوع جانوري كه زيستگاه خود را از دست ميدهد، ديگر بهسادگي بازنميگردد. او ميافزايد: بسياري از جانوران كوچك مانند خزندگان، دوزيستان و پرندگان لانهساز قرباني نخست اين آتشها هستند و اين موضوع چرخه غذايي منطقه را دچار اختلال جدي ميكند.
خلأ نبود تجهيزات و تبديل يك آتش كوچك به فاجعه
اين كارشناس محيط زيست در بخش ديگري از سخنان خود اظهار ميدارد: عوامل آتشسوزي معمولا تركيبي از خطاي انساني، خشكسالي طولاني، كاهش رطوبت خاك و بادهاي شديد است. اما با وجود روشن نشدن دقيق علت حادثه، الگوي آتشسوزيهاي سالهاي اخير بهخصوص در جنگلهاي شمال نشان ميدهد كه نقش انسان، چه به دليل بياحتياطي و چه بهدليل فعاليتهاي غيرمجاز، انكارناپذير است. بداغي ادامه ميدهد: در بسياري از موارد حتي يك تهسيگار نيمهخاموش يا يك آتش كوچك براي درست كردن غذا كافي است تا منطقهاي وسيع را شعلهور كند. اما مهمتر از عامل آتش، نحوه مديريت آن است. اگر تجهيزات كافي، نيروي آموزشديده و ساختار واكنش سريع وجود نداشته باشد، يك آتش كوچك به فاجعه تبديل ميشود. اين پژوهشگر عرصههاي جنگلي در توضيح پيامدهاي بلندمدت آتش ميگويد: احياي طبيعي جنگلهاي اليت ممكن است چندين دهه طول بكشد. حتي اگر بارندگي خوب باشد، گونههاي گياهي ارزشمند به سرعت برنميگردند. در اين مدت، فرصت رشد براي گونههاي غيربومي يا مهاجم فراهم ميشود و اين موضوع ميتواند اكوسيستم را براي هميشه تغيير بدهد. او در پايان تأكيد ميكند: آتشسوزي فقط مشكل امروز نيست، بلكه تهديدي براي نسلهاي آينده است؛ نسلي كه ممكن است ديگر شاهد اليتِ پرطراوت و سرسبز نباشد.
تاريخچه جنگلهاي اليت
براي درك بهتر موضوع، نگاهي به تاريخچه جنگلهاي اليت ضروري است. اسناد غيررسمي و مطالعات محلي نشان ميدهد كه اين منطقه در گذشته محل عبور كوچنشينان بوده و روستاييان از آن به عنوان منبعي طبيعي براي دامداري فصلي استفاده ميكردند. با گذشت زمان و كاهش فعاليتهاي سنتي، ارزش اكولوژيك آن بيشتر مورد توجه قرار گرفت. اما توسعه جادهها، افزايش گردشگري بيضابطه و تغيير كاربريهاي غيرقانوني در چند دهه اخير فشار زيادي بر اين منطقه وارد كرده است. در سالهاي اخير، چندين مورد آتشسوزي كوچك در مناطق پيرامافي اليت ثبت شده بود، اما هيچكدام به وسعت حادثه امسال نبود. از نگاه بسياري از كارشناسان، چنين آتشسوزيهايي نشانهاي از شكنندگي اكوسيستم و ضعف مديريت محلي در پيشگيري و آمادگي قبل از بحران است.
نبود تجهيزات كافي اطفای حريق مشكل اصلي است
مهتاب شاهي، فعال محيط زيست نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: مشكل اصلي نهفقط در عوامل طبيعي آتش، بلكه در نبود تجهيزات كافي براي مهار آن است. او توضيح ميدهد: وقتي در كشوري با هزاران كيلومتر مربع جنگل و مراتع، تعداد بالگردهاي تخصصي اطفاي حريق از انگشتان يك دست كمتر است، نميتوان انتظار واكنش سريع و موثر داشت. ما در بسياري از آتشسوزيها مجبوريم با دست خالي وارد منطقه بشويم؛ يعني با بيل و شاخههاي درخت تلاش ميكنيم آتش را مهار كنيم. اين روشها شايد در دهههاي قبل جواب ميداد، اما امروز با افزايش دما، شدت باد و كاهش رطوبت جنگلها، ديگر كارايي ندارند. اين فعال محيط زيست تأكيد ميكند: فعالان محيطزيست بارها و بارها نسبت به كمبود امكانات هشدار دادهاند، اما توجه جدي از سوي مسوولان شكل نگرفته است. شاهي در ادامه به مساله ديگري اشاره ميكند و اظهار ميدارد: ما هنوز سيستم هشدار سريع و نقشههاي دقيق ريسك آتشسوزي نداريم. در بسياري از كشورها قبل از وقوع حادثه، براساس شرايط جوي و وضعيت پوشش گياهي، مناطق پرخطر شناسايي و آمادهباش اعلام ميشود. او ميافزايد: اما اينجا اغلب وقتي هشدار ميدهيم كه آتش از چند نقطه آغاز شده و كار از كار گذشته است. در واقع اگر مديريت پيشگيرانه به شكل علمي عمل ميكرد، ميشد شدت خسارت را تا حد زيادي كاهش داد.
از بين رفتن لايههاي آلي خاك
مهتاب شاهي در بخش ديگري از سخنان خود ميگويد: خسارتي كه اين آتشسوزي به محيطزيست اليت وارد كرده، تنها سوختن درختان و از بين رفتن جانوران نيست. خاك جنگلهاي اليت يكي از مهمترين بخشهاي اكوسيستم آن است. خاك اين منطقه به خاطر لايههاي آلي و رطوبت بالا نقش اساسي در ذخيره آب دارد. وقتي آتش سطح خاك را ميسوزاند، اين لايه حساس از بين ميرود و فرسايش خاك به سرعت آغاز ميشود. او ادامه ميدهد: اين فرسايش ميتواند منجر به رانش زمين، كاهش قابليت نفوذ آب و تغيير ماهيت كل اكوسيستم شود. علاوه بر آن، دود ناشي از آتشسوزي نهتنها هوا را آلوده ميكند، بلكه تركيبات شيميايي مضر آن بر گياهان اطراف نيز تأثير منفي ميگذارد. حتي سالها پس از خاموش شدن آتش، اثرات آن همچنان در منطقه باقي ميماند.
مسوولان چقدر به محيط زيست اهميت ميدهند؟
در اين ميان، پرسش مهمي كه در افكار عمومي شكل گرفته، ميزان اهميتدادن مسوولان به محيط زيست است. بسياري از فعالان معتقدند كه نگاه مديريتي در كشور همچنان بيشتر معطوف به مسائل اقتصادي و عمراني است و محيط زيست در اولويتهاي آخر قرار دارد. به عنوان مثال، بودجه سازمانهاي مرتبط با جنگلداري و حفاظت از محيطزيست سالهاست كاهش يافته و نيروهاي رسمي آن با كمبود شديد امكانات مواجهاند. اين موضوع باعث شده كه هنگام بروز حادثه، واكنشها نهتنها كند بلكه ناكارآمد باشد. مهتاب شاهي در اين باره ميگويد: وقتي مسوولان محيط زيست فقط در زمان بحران ظاهر ميشوند و بعد از چند روز همهچيز فراموش ميشود، نميشود انتظار داشت وضعيت تغيير كند. ما نياز به سياستهاي جدي حفاظتي داريم، نياز به بودجه، ابزار و آموزش داريم. جنگلها سرمايه ملياند، نه جايي براي آزمون و خطا.
نبايد نقش مردم و جوامع محلي را ناديده گرفت
از سوي ديگر، برخي كارشناسان بر نقش مردم و جوامع محلي نيز تأكيد ميكنند. آنها معتقدند كه اگر مردم منطقه در برنامههاي آموزشي، برنامههاي پيشگيرانه و مراقبت جمعي از جنگل نقش فعال داشته باشند، احتمال بروز آتشسوزي كاهش مييابد. اما بدون مشاركت مردم، هيچ نهاد رسمي نميتواند بهتنهايي جنگلها را نجات بدهد .
شاهي با بيان مطلب فوق اظهار ميدارد: اين حادثه همچنين بار ديگر مساله نبود نقشه جامع مديريت بحران را مطرح كرد. در بسياري از كشورها، براي هر منطقه جنگلي سندي وجود دارد كه نحوه واكنش، مسيرهاي دسترسي، نقاط امن و محل استقرار تجهيزات را مشخص ميكند. اما در ايران، اغلب نيروها بدون برنامه مشخص وارد ميدان ميشوند و اين موضوع زمان طلايي مهار آتش را از بين ميبرد. او تاكيد ميكند: اما بهرغم همه اين مشكلات، همبستگي مردمي در زمان بحران نقطه اميدبخشي است. داوطلباني كه از شهرها و روستاهاي اطراف به كمك آمدند و با وجود خطر جاني در كنار نيروهاي امدادي تلاش كردند، نشان دادند كه مردم اهميت جنگلها را بيش از بسياري از تصميمگيران درك ميكنند. اما اين مشاركت هرچقدر هم وسيع باشد، نميتواند جايگزين تجهيزات، بودجه و مديريت علمي شود. اين فعال محيط زيست در پايان ميگويد: در نهايت، آتشسوزي اليت به عنوان يكي ديگر از زخمهاي عميق بر پيكره جنگلهاي ايران، اين پيام را تكرار ميكند كه حفاظت از محيطزيست نياز به تصميمهاي جدي، سرمايهگذاري و اراده ملي دارد. تا زماني كه نگاه مسوولان به جنگلها نگاهي حاشيهاي باشد و تا وقتي كه تجهيزات اطفاي حريق از استانداردهاي جهاني فاصله داشته باشد، حوادثي از اين دست باز هم تكرار خواهند شد. جنگلهاي اليت شايد دوباره سبز شوند، اما آنچه از دست رفته، بخشي از ميراث طبيعي كشور است كه بازگشت آن به شكل اوليه شايد ناممكن باشد.
